دو شعر
یوسف صدیق (گیلراد)
•
دروازه ی حساب های بانکی ام را بسته اند
با قفلی سنگین بر دهان اقتصادی پژمرده
و سایه ی تاریک نرینه هایی که در خم خیابان ها
حضور بی هنگام لیلی را به کمین نشسته اند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۶ مرداد ۱٣۹۴ -
۱۷ اوت ۲۰۱۵
(۱)
از کلمات ننویی برایت بافته ام.
دراز بکش.
نسیم گرداگردت خواهد چرخید.
بگذار عطر موهایت گردنت گونه هایت ...
عصب شعرهایم را به ابریشم بدل کند.
۲۱ مرداد ۱٣۹۴
(۲)
دروازه ی حساب های بانکی ام را بسته اند
با قفلی سنگین بر دهان اقتصادی پژمرده
و سایه ی تاریک نرینه هایی که در خم خیابان ها
حضور بی هنگام لیلی را به کمین نشسته اند.
از این همه اما پروایم نیست ؛
من حادثه را در احتمال دیده ام
ونظم را در بی نظمی.
جوانی جاودان گلویی عطرآگین دارد
و اقتدار زیبایی انکار همه ی پژمردگی هاست.
تو را به آتشکده ی شعرهایم دعوت می کنم بانو !
باشد که به شعله ی پنهان در پشت سطرها ایمان بیاوری.
۲۵ مرداد ۱۳۹۴
|