"موازنه تهدید" انگیزه شکلگیری اتحادها در خاورمیانه
شاهو حسینی
•
موازنه تهدید، به عنوان یک استراتژی و نظریه درصدد بیان این اصل میباشد که کنشگران عرصه بین الملل درصد ایجاد موازنه و بالانس در برابر کنشگرانی هستند که به نوعی خطرناک ظاهر شده و امنیت آنها را به چالش میکشند. این نظریه ریشه در اندیشههای واقعگرایی در روابط بین الملل دارد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣ شهريور ۱٣۹۴ -
۲۵ اوت ۲۰۱۵
مقدمه:
موازنه تهدید، به عنوان یک استراتژی و نظریه درصدد بیان این اصل میباشد که کنشگران عرصه بین الملل درصد ایجاد موازنه و بالانس در برابر کنشگرانی هستند که به نوعی خطرناک ظاهر شده و امنیت آنها را به چالش میکشند. این نظریه ریشه در اندیشههای واقعگرایی در روابط بین الملل دارد، که معتقد به وضعیت آنارشی در سیاست بینالملل بوده و معتقد است که کنشگران عرصه روابط بین الملل در صدد تامین حداکثر امنیت از طریق برتری نظامی هستند. واقعگرایی به عنوان یک نظریه از نظریههای روابط بینالملل معتقد است که سیاستهای جهانی بر اساس رقابت دولتها بر سر منافع ملی تعریف میشود. استفان والت معتقد است که تهدید از قدرت کلی، مجاورت جغرافیایی، قدرت آفندی، و نیات تجاوزکارانه تشکیل می شود. قدرت کلی همان مجموع منابع کشور است؛ کشوری که منابع بیش تری داشته باشد می تواند تهدید جدی تری به حساب بیاید. "به گفته والت توازن تهدید در مقایسه با توازن قدرت شاخص بهتری برای پیش بینی شکل گیری اتحادهاست. برای نمونه، وی هنگام تبیین ریشه های جنگ سرد می گوید مجاورت جغرافیایی، قدرت آفندی، و نیات تجاوزکارانه اتحاد شوروی موجب ایجاد توازن توسط قدرت های منطقه ای در اروپا و آسیا به صورت تشکیل اتحادهایی با ایالات متحده شد و متعاقباً اتحاد شوروی هم با تقویت قدرت خود در داخل، در برابر ایالات متحده توازن ایجاد کرد. والت از این گذشته برای تحلیل شکل گیری اتحادها در جنوب شرقی آسیا و روابط میان انقلاب و جنگ هم از نظریه تهدید کمک می گیرد"
اتحادها در خاورمیانه
خاورمیانه بر اساس گفتمانهای رقیب موجود به سه منطقه نفوذ گفتمان سنی، شیعه و یهودی تقسیم شده.
ایران و شیعیان:
ایران با شیعیان خاورمیانه در یک ائتلاف، کنشگران دیگر را به عنوان معارض و تهدید علیه امنیت خود فرض مینمایند. استراتژیستهای ایرانی در واقع در تقابل و تعارض خود با کنشگران منطقه بیشتر به میزان تهدیدی که از جانب آنها متوجه ایران میشود اهمیت میدهند نه میزان قدرت آنها، بنابراین با دست زدن به اقدامات تهدیدآمیزی که ترکیبی از قدرت تهاجمی، توانمندی نظامی، و نیات تجاوزکارانه احتمالی در صدد برقراری موازنه تهدید است. ایران معتقد است که تعارضات اسرائیل و اعراب و به طور مشخص معضل فلسطین، موجب مداخلات فزاینده قدرتهای فرامنطقهای (امریکا) و قدرت منطقهای (اسرائیل)، در خاورمیانه شده، همچنین به دلیل ناکارآمدی برخی از حکومتهای عربی نزدیک به غرب در تأمین امنیت منطقهای، امنیت ملی ایران با چالش روبهرو شده، پس ایران دست به اقدام متقابل زده. ایران با توجه به اهمیت مجاورت جغرافیایی در افزایش ایجاد تهدید و قدرت مانور برای به چالش کشاندن امنیت اسرائیل در مرزهای این کشور یک مثلث ائتلافی مرکب از سوریه، حزبالله و برخی گروههای فلسطینی ایجاد کرده، از سوی دیگر در داخل خاک بحرین، عراق، یمن و دیگر کشورهای عربی خاورمیانه هم مرز با عربستان با حمایت از شیعیان، به عنوان یک تهدید مشغول نقش آفرینی و به چالش کشیدن امنیت عربستان است.
عربستان و سنیها:
عربستان به دلیل تعارض و در نتیجه تقابل گفتمانی با ایران پس از انقلاب ٥٧، همواره ایران را به عنوان یک تهدید بالقوه و گاه بالفعل که با حمایت از شیعیان منطقه و بهراه انداختن جنگهای نیابتی توسط آنها، امنیت خود را با مواجه با چالش میبیند، بنابراین با ایجاد ائتلافات و اتحادهایی با کشورهای عموما سنی منطقه و حتی گروههای جهادگرای سنی در صدد تقابل با ایران و کاستن از فشار تهدید ایران بوده، عربستان با حمایت از گروههای سنی در لبنان در صدد تقابل با حمایت ایران از حزبالله است، در سوریه با حمایت از گروههای سنی در صدد به چالش کشاندن هژمونی ایران میباشد. همچنین عربستان همواره نیم نگاهی هم به قدرتهای فرامنطقهای داشته و با نزدیکی با آنها و ایجاد همکاریهای متقابل و ایجاد زمینه برای حضور فیزیکی آنها در منطقه در صدد کاستن از هژمونی تهدید ایران است.
اسرائیل و تهدید از طریق توانمندیهای نظامی:
تأسیس اسرائیل به عنوان یک کشور مستقل در ۱۴ می ۱۹۴٨، با مخالفت ها و واکنشهای شدید کشورهای عربی روبهرو شد، که منجر به اتحاد کشورهای عربی و آغاز سلسله جنگهایی میان اعراب و اسرائیل شده و امنیت رژیم تازه تأسیس مورد تهدید جدی قرار گرفت. اسرائیل نیز برای خروج از انزوا و بالا بردن قدرت مقابله با اعراب، راهبردهای گوناگونی را درپیش گرفت. "اتحاد پیرامونی" در واقع راهبرد اسرائیل بود که بر اتحاد و برقراری روابط با کشورهای مسلمان غیرعرب نظیر: ایران، ترکیه و اتیوپی طراحی شده و به عنوان اولویت سیاست خارجی مد نظر قرار گرفت. اما پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و روی کار آمدن دولت اسلامگرا در ترکیه طی سالهای گذشته عملا این راهبرد را خنثی و از میان برداشته، اگر چه اسرائیل امروز دیگر از حالت جنگی با بیشتر کشورهای عربی خارج شده و با برخی از آنها روابط دیپلماتیک دارد. اما حضور غیر مستقیم ایران در همسایگی این کشور موجب تهدید امنیت ملی اسرائیل شده. اگر چه تاکنون اسرائیل از طریق نزدیکی به مرزهای ایران و استفاده از فرصت مجاورت مرزی نتوانسته برای ایران امنیتزدا باشد، اما همواره تلاش کرده که از طریق لابی گری در آمریکا و دیگر کشورهای قدرتمند فرامنطقهای و گاها نیز تهدید به حمله نظامی به مراکز اتمی، منافع ایران را به چالش کشیده و به عنوان یک تهدید در کورس رقابت با ایران باقی بماند.
|