چه می ماند به جا
بهمن پارسا
•
خبر دادی که در راهی،چه خوشحالم که میآیی.
اگر در بادها رفتی، کنون با ابر میآیی.
نباید قهر میکردی که من از قهر بیزارم
اگر بار دگر گویم، تو می مانی و تنهایی!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۹ شهريور ۱٣۹۴ -
٣۱ اوت ۲۰۱۵
خبر دادی که در راهی،چه خوشحالم که میآیی.
اگر در بادها رفتی، کنون با ابر میآیی.
نباید قهر میکردی که من از قهر بیزارم
اگر بار دگر گویم، تو می مانی و تنهایی!
تو وقتی میرسی اینجا شراب آماده در بطری
پس آنگه نوبت ما و شروع باده پیمایی
بخاطر داری آنشب را که کنج کافه در تهران
تواز حافظ سخن گفتی، من از اشعار ِ نیمایی؟!
نمی پرسم ،کجا بودی؟ چه فرقی میکند حالا،
برای من همین کافی که برگشتی و اینجایی.
"جوانی"* در خیابانی توّقف کرد و ما امّا
به خود گفتیم ،می آید، نگفتیمش ،نمی آیی؟
نگاه از صفحه ی ساعت بگیر، از لحظه بگذر.
مزن بر جان خود سوهان، جهان خواب و است رویایی.
نمی دانم که بعداز من چه می ماند به جا امّا؛
ز بعضی نام می ماند، ز بعضی ننگ و رسوایی.
****************************
اکتبر ۲۰۱۴
*غرض، ایام جوانی است.
|