شهریور ماه خون و آتش
آتش سوزی در پناهگاه حیوانات کرج نماد ستیزه جویی حکومت با انسان و حیوان
•
روز شنبه هفت شهریور، شاهدیست بر آتش سوزی در پناهگاه حیوانات کرج، اشتهارد. طی این فاجعه که قلب هر انسانی را به درد میآورد بانی این پناهگاه و سیصد گربه بر اثر خفگی جان خود را از دست دادند. موسس این پناهگاه ، شعله رئوفی، زنی حدود شصت ساله که همهی زندگی و توان مالی و زمانی و حال جان خود را بر سر این پروژه گذاشت، بارها تهدید شده بود.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۴ شهريور ۱٣۹۴ -
۵ سپتامبر ۲۰۱۵
شهریور ماه خون و آتش، ماه خاوران ، ماه صمد، ماه اعدام تنها با پرسشی کوتاه، ماه شکنجه های بدتر از مرگ. اینک دو باره شهریور، ماه اعدامهای ناگهانی و بی خبر،ماه حکمهای طولانی حبس برای اتهامات واهی و نا معلوم، ماه زندان و شکنجه.
شهریور همچون همهی ماههای سال در ایران شاهدی ست بر رخدادهای ستمگرانه و ضد انسانی هر روزه بر علیه مردم بهویژه زنان و کودکان، شاهد ویرانسازی و تخریب طبیعت، آتش سوزی جنگلها، خشک شدن منابع آبی، کشتن وحشیانه ی حیوانات و بالاخره ماه شهریور در روز شنبه هفت شهریور، شاهدیست بر آتش سوزی در پناهگاه حیوانات کرج، اشتهارد. طی این فاجعه که قلب هر انسانی را به درد میآورد بانی این پناهگاه و سیصد گربه بر اثر خفگی جان خود را از دست دادند. موسس این پناهگاه ، شعله رئوفی، زنی حدود شصت ساله که همهی زندگی و توان مالی و زمانی و حال جان خود را بر سر این پروژه گذاشت، بارها تهدید شده بود. این تهدیدها و در نهایت اقدام به آتش سوزی، چه به صورت خود جوش از جانب مردم کوته فکر و خرافاتی، وچه به شکلی سیستماتیکتر و از جانب کسانی که از طرف حاکمیت حمایت میشوند، حاصل سیستم وحشی و حیوانستیزی است که سالهاست به کشتار حیوانات پرداخته و با حاکم کردن فرهنگ متحجر و خرافی مذهبی از جمله کثیف قلمداد نمودن، نجس شمردن، شیطانی دانستن و هزاران اراجیف دیگری که به حیوانات نسبت می دهد، باعث سلطهی جو غیرانسانی و حیوانستیز ی شده است و با قوانین و سیاستهای عقبمانده نیز به تثبیت و تحکیم آن میپردازد. حاکمیت هر آنچه را که رنگ وبوی انسانی دارد و در تقابل با ساختار منفعتطلبانه و ضدانسانی قدرت مسلط و دیکتاتوری مذهبی باشد نمی پذیرد، خواه حمایت از حیوانات باشد یا حفاظت از محیط زیست و طبیعت، یا دفاع از حقوق کودکان و زنان و غیره. چرا که تمامی این عرصهها در ارتباط با همند، مقولاتی جداییناپذیرند و به منزلهی ظروف مرتبطیند که یک تمامیت را تشکیل میهند و در تضاد با کل ساختار سلطه و استثمار و حیات و بقای سیستم سرمایهداری اسلامی میباشند که اساس و بنیاد آن بر سرکوب و سلطه همه جانبه در همهی عرصهها استوار است.
در شرایطی که هر روزه هزاران انسان در جهان، به دلایل مختلف جان خود را از دست میدهند: در افریقا فقر و گرسنگی تعداد بیشماری، بهویژه کودکان بیپناه را به کام مرگ می فرستد، در خاورمیانه جنگ نیابتی و غربساخته و حضور منحوس داعشیان سنی و شیعه مرگ بسیاری از مردم تحت ستم منطقه را رقم میزند، مهاجرت به منظور فرار از جنگ و گرسنگی عاقبتی جز غرق شدن یا خفگی نداشته و حتی در صورت نجات سرنوشتی نامعلوم را در پیشروی مهاجرین قرار میدهد، در شرایطی که هر روز اخبار مرگ کارگران بر اثر سوانح کار افزایش مییابد، هر روزبر تعداد بی خانمانها و کارتن خوابها افزوده میشود، اعتیاد قربانی میگیرد، تجارت انسان، بردگی نوین، صنعت سکس و تن فروشی، فروش اعضای بدن انسان و....
شاید ازمنظری در چنین شرایطی پرداختن به موضوعی چون آتش سوزی پناهگاه حیوانات چندان مصداق و جایگاهی نداشته باشد، امابه واقع تمامی عرصهها ی ستم و تبعیض در ارتباط با یکدیگر شکل گرفته و پیش میروند، ، سیستم عقب ماندهی سرمایه داری دینی تمامی ساختارها ی جامعه را در جهت سودجویی خود به انحطاط و فساد کشانده، اقتصاد بیمار داخلی با تورم و رکود به نابودی کشیده شده، فرهنگ و ارزشهای انسانی و آرمانی مضمحل شده، حقوق اجتماعی سیاسی و فردی اساسا معنایی ندارد، طبیعت ویران شده، جنگل و دریا به کویر تبدیل شده، حیوانات زیستبومهای مختلف قلع و قمع شده و نسل بسیاری از بین رفته، حیوانات اهلی و خانگی هم در معرض انواع اذیت وآزارها قرار دارند، در زیر پوست این جامعه لایههای فاسد ضد انسانی در همه ی زوایای زندگی گسترده شده و هر بار از جایی بیرون میزند: گاهی با پیش فروش کردن نوزادان زنان معتاد و کارتن خواب برای فروش اعضای آنها، گاهی با آمار بالای ایدز در کودکان کارگاهی با فحشای کودکان، و گاهی با آتش زدن پناهگاه حیوانات. در چنین شرایطی است که آتشسوزی در پناهگاه حیوانات به همان میزان سیاسی است و به سیستم مربوط میشود که سایر رویدادهای اسفناک، بی دلیل نیست که در مراسم سوگواریِ موسس پناهگاه مانع از ایستادن حتی دو نفر با هم در خیابان میشدند، یا گروهی از هراس رژیم همانجا نامه نوشتند که ماجرا سیاسی نیست.
زنانی دیگر ـ مقاله دریافتی
١٤ شهریور ١٣٩٤
|