یک تاکسی می گیرم
مهین میلانی
•
- ببین عزیزم، من تو رو خیلی دوست دارم تو دوست خوب منی ولی من نمی خوام
- خیلی خوب کاری نمی کنیم فقط ببین این پات رو آهان بیار... بیار... بیار... آهان این طرف تر
- آخه لنگم رو هوا می کنی نمی تونم بخوابم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۵ شهريور ۱٣۹۴ -
۶ سپتامبر ۲۰۱۵
- برات یک تاکسی می گیرم
- من که وضعم از تو بهتره
- Shut up آدرست رو بده
پیاده که شدم ایستاده بود سرخیابان پول تاکسی رو داد
- غذا خوردی؟
- بله
- بانوشابه چطوری؟
هندوانه روی میز چشمک میزد
- ازاون می خوام
- هندوانه با ودکا جور در نمی آد
- ما می خوریم جور در می آد
- اوکی ولی زیاد نخور
خیلی خوشمزه بود ولی از جلوم برداشت برام ودکا بریزه. هنوز اولین پیک رو نزده دومی رو ریخت بعد سومی رو بعد بطری رو خالی کرد
- کتت رو چرا در نمی آری؟
- سرده بعدا در می آرم
- سیگار
- آره می خوام
- خوب بگو سینما هم می ری دیگه
- نشسته ننشسته گفت امروز اصلأ حال حرف جدی رو ندارم
سر یکی دوتا مطلب رو باز کردم گپ بزنیم زیاد پی اش رو نگرفت.
من تلو تلو می خوردم روی مبل نشستم
- چرا کتت رو در نمی آری
- هروقت دلم خواست در می آرم
مطلب اولش قشنگ بود. دومی و سومی؟!
مطالبش رو خوانده نخوانده گفت بریم بخوابیم
انتظار نداشتم خواب آلود بودم لم داده بودم توی مبل تاخواب از سرم بپره و بنشینیم سر گپ و گفت.
دستم رو گرفت که بریم
- تو روی تخت بخواب
- من رو مبل راحت می خوابم
- آخه چرا رو تخت نه
- خوب تخت جای همیشگی توست
- نه پاشو برو رو تخت
- خیلی خوب شب بخیر
- نمی شه هر دو رو تخت بخوابیم؟ تو یک طرف من یک طرف
نشستم کنار تخت
- ببین من چنین رابطه ای رو با تو نمی خوام
- رابطه ای نیست پشت به هم می خوابیم
- خیلی خوب
خودش رو چسبوند به من. من خودم رو جمع و جور کردم
- این زره چیه پوشیدی درش بیار
- من راحتم
- من ناراحتم
- خوب چه کارکنم ناراحتی
- چطور چه کارکنی من اینجا خوابیدم
صورتش رو می گیرم مهربانانه می گم:
- ببین عزیزم، من تو رو خیلی دوست دارم تو دوست خوب منی ولی من نمی خوام
- خیلی خوب کاری نمی کنیم فقط ببین این پات رو آهان بیار... بیار... بیار... آهان این طرف تر
- آخه لنگم رو هوا می کنی نمی تونم بخوابم
- خوب لنگت رو می آرم پائین ببین آهان...
- این که لنگم نیست
- پس این چیه
- این دمبمه
دستاش رو می آره پستونام رو بگیره
- نه نه ببین دستات رو اینجا نذار
- کجا بذارم عزیزم
- بیار این ورتر روپشتم بذار
- آخه اینجا که...
- اینجا و اونجا نداره حالا آروم بگیر بخواب مثل بچه ی آدم پیش پیش پیش پیش. پسرم روهم اینجوری می خوابونم
- یعنی من پسرتم؟
- آره دیگه
- یعنی همون قدر من رو دوست داری
- آره حالا بخواب
- باشه حالا چرا این تاپت رو در نمی آری
- مگه قرار نشد بخوابیم؟
- چرا ولی خوب من اینجوری راحت ترم
- ببین فکر نکن من نازو نوز می کنم ها من نمی...خوام
- می دونم می دونم تو نازو نوز بلد نیستی تو جیگر خوشگلی حالا روت رو بکن طرف من
- اون طرفی راحت نمی خوابم
- باشه ببین فقط یک ذره آهان .. بارک اله
- من سرم گیج می ره تو من رو هی این طرف و اون طرف می کنی حالم خراب می شه
- باشه باهات کاری ندارم... کجا می ری؟
تو دستشویی بالا آوردم تکه های قرمز هندونه
- ببین گفتم که هندونه با ودکا جور در نمی آد... حالا ولش کن نمی خواد دستشویی رو تمیز کنی بیا بریم بهتر شدی
- اگه بذاری بخوابم خوب می شم
- باشه تو روت رو بکن این طرف... خودت رو به من بچسبون بخواب
- نگاه کن من اگر بخوام... اینجوری مثل یخ کنار تو نمی مونم
- می دونم ...آخش چه خوبه بیا
- نه نه اونجا نرو
- شیر نمی خوای بهم بدی
- شیر ندارم
- میر چی
- من می خوام بخوابم
- خوب بخواب ولی این شورتت رو درآر
- به شورتم دیگه چه کار داری
- مزاحمه
- نکن چکار می کنی
- آهان حالا خوب شد
- نه دست به اونجا نزن
- خوب مگه چه میشه
- هیچی فقط نمی خوام
- حالا مثلا چی می شه یک چیزهایی بشه
- خیلی funny هستی...این صدای چیه
- صدای بخاریه
- بخاری برای چی on ه
- خوب تو off ی بخاری onه
چند لحظه سکوت و بعد صدای خرو پف وبعد پخش و پلا شد روی تخت یک نفره. چهار پنجم تخت رو گرفت و انگار ازاین دنیا رفت.
پاشدم رفتم توی سالن روی مبل خوابیدم نفهمید
صبح زود هم پاشدم رفتم بیرون از خونه
نفهمید...ازجاش که تکون نخورد
ده دقیقه توی صف اتوبوس ایستادم
رفته بودم کمی از تنهایی درش بارم . نخواستم بزنم توی ذوقش . من رو میخواست. به شوخی برگرار می کرد بلکه جدی بشه خدارو چه دیدی.
(*) این داستان همراه 6 داستان دیگر در روز 10 سپتامبر در "کافه راوی" ونکوور مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
داستان های دیگر را می توانید از فیس بوک "کافه راوی" دانلود نمائید:
www.facebook.com
milanimahin.blogspot.ca
|