فاطمههایی که خیلی تنهاتر از لیلای شمایند: نقدی بر سریال «تنهایی لیلا»
نجمه واحدی
•
فاطمهی قصهی ما یه روز که دید متولی امامزادهشون چقدر آدم ضایعیه که نتونسته یه شب به دختری که زیربارون به امامزاده پناه آورده، نگاه نادرست و جنسی نداشته باشه؛ متحول میشه و با خودش میگه پس این اعتقادات کلا به چه دردی میخوره، اگر نگاه به یک زن بیپناه رو هم نمیتونه به یه نگاه انسانی تبدیل کنه؟!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۴ شهريور ۱٣۹۴ -
۵ سپتامبر ۲۰۱۵
شما که انقدر باحالید و به فکر رنجهای یک دختر تنها و بیکس اید (!) پیشنهاد میکنم بعد از سریال «تنهایی لیلا»، یه سریال هم به اسم مثلا «تنهایی فاطمه» بسازین و از رنجهای دختری بگید که در یک محیط سنتی و مذهبی بزرگ شده، خونهشون اتفاقا حوض داشته، آقاجونش ریشسفید محل بوده، عزیزجونش، لابد مادر ترزا (همین قدر کاریکاتوری و غلو شده و مبتذل)! همهی زندگیش نمازهاش رو خونده، روزه هاش رو گرفته؛ ولی الان به هزار و یک دلیل به این نتیجه رسیده که خانوادهی بهتر از برگ درخت و هم محلهایهای بهتر از آب روانی که شما تصویر میکنین، صدها نقص دارن که دیگه نمیخواد به این شیوه از زندگی ادامه بده. فاطمهای که مثل لیلای شما با سبک زندگی قبلیش، به آرامش نرسیده. فاطمهای که همین هممحلهایها عرصه رو بهش تنگ کردن. فاطمهای که دیده چادر سیاهش نه براش امنیت میاره، نه احترام. فاطمهای که دیده بقیه به مظلوم و بیصدا و قربانی بودن و اعتراض نکردن میگن «حیا» و ازش توقع دارن که باحیا باشه. فاطمهای که دیگه این شکل از زندگی رو نمیخواد و یه روزی همهچیز رو میذاره میره. مثل لیلای شما که همهی زندگیش رو گذاشت و اومد. نمیدونم فراوانی این «لیلا»ی کذایی شما چقدره، اما مطمئنم که تعداد این «فاطمه»ها داره هر روز زیادتر میشه. فاطمههایی که خیلی تنهاتر از لیلای شمان. یا هجرت میکنن به یه شهر بزرگتر یا از کشور میرن. از اطرافیان قبلی خودشون رونده و از شرایط جدید زندگی، مونده! هیچکس هم تابحال نه تنها از زندگیشون و رنجهاشون فیلم نساخته، هر فیلمی هم ساخته میشه، شیوهی قبیح زندگی آدمبدهی قصه، شبیه شیوهی جدید زندگی این فاطمه هاست!
البته نمیدونم کارگردان و فیلمنامهنویس، برای اون شب تحولزای اول قصه میخوان چکار کنن! خوشبختانه برای اون دیگه مسخرهست که برن سراغ سوزونده شدن تک تک انگشتها از ترس شیطان رجیم! البته شاید هم بشه! مثلا این فاطمهی قصهی ما یه روز که دید متولی امامزادهشون چقدر آدم ضایعیه که نتونسته یه شب به دختری که زیربارون به امامزاده پناه آورده، نگاه نادرست و جنسی نداشته باشه؛ متحول میشه و با خودش میگه پس این اعتقادات کلا به چه دردی میخوره، اگر نگاه به یک زن بیپناه رو هم نمیتونه به یه نگاه انسانی تبدیل کنه؟! این میشه که متحول میشه و مسیرش رو از اون وری عوض میکنه در زندگی! والا به خدا!
از صفحه فیسبوکی نجمه واحدی
|