"بنی آدم اعضاء یک پیکرند"؟!
برای پسرکِ پناهنچو، آیلان کُردی
اسماعیل خویی
•
چو می گذشته ای از ژرفه های نیلی ی مرگ،
نبوده در گذرت دُلفینی؛
و، از هراسِ کوسه،
خود، اقیانوس
به روی هودجِ موج ات به ساحل آورده ست؛
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۱ شهريور ۱٣۹۴ -
۱۲ سپتامبر ۲۰۱۵
برای پسرکِ پناهنچو،
آیلان کُردی
"بنی آدم اعضای یک پیکرند :
که در آفرینش زِ یک گوهرند.
چو عضوی به درد آورد روزگار،
دگر عضوها را نماند قرار.
تو کز محنتِ دیگران بی غمی ،
نشاید که نام ات نهند آدمی."
سعدی
چو می گذشته ای از ژرفه های نیلی ی مرگ،
نبوده در گذرت دُلفینی؛
و، از هراسِ کوسه،
خود، اقیانوس
به روی هودجِ موج ات به ساحل آورده ست؛
و تن، تنِ رمیده از وطن ات را،
به پیشگاهِ بنی آدم ارمغان کرده ست:
آهای،
آی،
تو، دردآشناترینِ عضوهای کوچکِ این پیکر
در روزگارِ ما!
وآنک، آن جانِ ترسخورده ی سعدی ست که،
از بازارِ شام،
که دیگر نیست،
بر اسبِ خشمِ جگرسوز و ناتوانِ خویش،
به سوی سازمانِ ملل می تازد:
تا غریو کشد
که، پیشتر ز نشستی که باز هم درباره ی حقوقِ بشر دارند،
سروده ی عبث اش را
از پیشانی ی مُجلّلِ آن بارگاه بردارند.
هفدهم شهریور۱٣۹۴،
بیدرکجای لندن
|