انتقام جویی از فعالان کارگری ره به جایی نخواهد برد
مریم محسنی
•
سالها است که رژیم دست از دستگیری، زندان، شکنجه و آزار فعالان کارگری بر نمی دارد اما هجوم اخیر دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی به آن ها که در هفته اخیر با به شهادت رساندن شاهرخ در زندان و صدور احکام جدید زندان برای فعالان کارگری آشکارتر شد، نشان از آن دارد که موج جدیدی از سرکوب در راه است؛ موجی که اگر مورد اعتراض جنبش های اجتماعی قرار نگیرد، به سایر بخش های معترض جامعه تسری خواهد یافت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
٣۰ شهريور ۱٣۹۴ -
۲۱ سپتامبر ۲۰۱۵
هنوز در بهت و شوک از دست دادن شاهرخ هستیم که خبر دستگیری های تازه ای از فعالان کارگری از راه می رسد. محمود صالحی به نه سال زندان محکوم شده و علی نجاتی چند روز است که در بازداشت اداره اطلاعات می باشد. سه سال دیگر زندان به شش سال زندان بدون ملاقات رسول بداقی اضافه شده است.
شاهرخ زمانی اسطوره مقاومت درون زندان، سمبل رزم پرشور طبقه کارگر را که در زندان نیز با انتشار فراخوان های رزمجویانه، درهم شکستن استبداد و مبارزه برای رهایی و برابری را ادامه می داد، کشتند و سپس اعلام کردند که سکته مغزی کرده. اگر راست می گویند و شاهرخ بر اثر سکته مغزی در زندان در گذشته است، چرا در پاسخ به در خواست افکارعمومی مترقی، حاضر به کالبد شکافی نشدند؟
صبح روز چهارشنبه بیست و پنج شهریور، دادگاه سنندج شفاها به محمود صالحی اعلام می کند که به نه سال زندان محکوم شده است . اما از تسلیم دادنامه به وی خودداری می کنند.
سه شنبه شب گذشته نیز، ماموران امنیتی با در دست داشتن حکم دادستانی ، بعد از مراجعه به خانه علی نجاتی، ضمن تفتیش منزل و توقیف بعضی از وسایل مانند کیس کامپیوتر و غیره ، او را به همراه خود به اداره اطلاعات می برند .و این ها در حالی است که هم علی نجاتی و هم محمود صالحی از بیماری رنج می برند. محمود صالحی هم اکنون هفته ای دو روز به علت بیماری کلیه دیالیز می شود و علی نجاتی مشکل قلبی دارد.
دو روز گذشته، حکم جدید رسول بداقی از سوی شعبه بیست و هشت دادگاه انقلاب صادر شده است. این حکم، سه سال حبس تعزیری است. با صدور این حکم جدید، وی همچنان با وجود پایان دوران محکومیت باید در زندان بماند.
در حالی با فشار بر فعالان کارگری مواجه هستیم که همین ماه گذشته جلاد کهریزک سعید مرتضوی از اتهام دست داشتن در قتل زندانیان کهریزک تبرئه شد.
البته سالهاست که رژیم دست از دستگیری، زندان، شکنجه و آزار فعالان کارگری بر نمی دارد اما هجوم اخیر دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی به آن ها که در هفته اخیر با به شهادت رساندن شاهرخ در زندان و صدور احکام جدید زندان برای فعالان کارگری آشکارتر شد، نشان از آن دارد که موج جدیدی از سرکوب در راه است؛ موجی که اگر مورد اعتراض جنبش های اجتماعی قرار نگیرد، به سایر بخش های معترض جامعه تسری خواهد یافت. موج سرکوب فعالان کارگری بخشی از مجموعه سرکوب های اخیر است که به عنوان یکی از ویژگی های دوران پس از توافق هسته ای در مورد آن هشدار داده شده بود.
نظام جمهوری اسلامی به تلافی شکست دوازده ساله خود در سیاست هسته ای، به انتقام جویی از کنشگران سیاسی و مدنی و فعالان کارگری و دانشجوئی رو آورده است. همان گونه که خمینی بعد از جنگ ایران و عراق و با سرکشیدن جام زهر دست به قتل عام زندانیان سیاسی زد، رهبر کنونی نظام اسلامی هم با سرکشیدن جام زهر هسته ای درنظر دارد با تشدید سرکوب، جامعه را مرعوب سازد تا کسی را یارای اعتراض به سیاست جنون آمیز وی که دوازده سال خسارات جبران ناپذیری بر کشور زد و میلیاردها تومان خسارت برای مردم ایران به بار آورده نباشد.
رژیم در پی شکست دوازده ساله برنامه هسته ای و برای فرار از پاسخ به این سوال جامعه که اگر قرار بود توافق شود، چرا این هزینه سنگین به مردم تحمیل شد و چرا میلیاردها تومان خسارت به کشور زده شد؟ دست به سرکوب و ارعاب می زند تا مطالبه پاسخگویی نسبت به عملکردش مجال تبلور توده ای نیابد. بازداشت های اخیر با شروع سال تحصیلی جدید و افزایش ترس رژیم از موج تازه مقاومت و اعتراض چه از جانب دانشجویان و چه از جانب معلمان نیز مربوط است. در واقع ترس رژیم از پیشروی مردم و از ناتوانی در کنترل اوضاع، سبب شده است تا تشدید سرکوب فعالان کارگری و دانشجوئی را در دستور کار خود قرار داده و در پی زهر چشم گرفتن از مردم و شدت دادن به سرکوب بخش های بیشتری از معترضان برآید. اما حمله به زندانیان اسیر و دستگیری و صدور احکام سنگین و ظالمانه زندان چه معنایی جز ترس دارد؟
این هجوم وحشیانه را می توان با گسترش حمایت و همبستگی با فعالان کارگری، کنشگران اجتماعی و حمایت از زندانیان سیاسی درهم شکست. در حقیقت این موج سرکوب هم محکوم به شکست است. همان طور که ده ها طرح آنها برای از بین بردن خاوران به نتیجه نرسید و خاوران به عنوان سندی زنده از جنایات جمهوری اسلامی، شهرتی جهانی یافته، سرکوب های جدید هم در انظار مردم ایران و جهان افشا خواهد شد. جامعه امروز فریب نمی خورد و فعالان و کنشگران مرعوب نمی شوند؛ همان گونه که به رغم همه تهدیدها در مراسم خاک سپاری شاهرخ زمانی، دانشجویان و کارگران و صد ها نفر از جوانان شعار دادند «ما همه شاهرخ هستیم» ، «شاهرخ معلم ماست راه شاهرخ راه ماست»!
گیرم که می کشید
گیرم که می برید
گیرم که می زنید
با رویش ناگزیر جوانه ها چه می کنید؟
|