ضرورت مبرم اتحاد عمل تشکل ها و فعالان کارگری - مریم محسنی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۷ مهر ۱٣۹۴ -
۲۹ سپتامبر ۲۰۱۵
در برابر آن چه در زندان بر سر همرزم پرشور ما، شاهرخ زمانی آوردند، خاموش نبودیم. فعالان و تشکل های کارگری با وجود تهدید نیروهای امنیتی به برخورد، با وجود داشتن پرونده های مفتوح اما باز هم پیام دادند؛ و هم در مراسم خاکسپاری شاهرخ شرکت کردند. این حضور شاخص بود و خانواده داغدار شاهرخ نیز با انتشار پیامی قدردانی کردند. عنصر برجسته ای که در همه واکنش های فعالان و تشکل های کارگری در داخل کشور و حامیان جنبش کارگری در خارج از کشور قابل تامل بود، تاکیدی بود بر مسوول و مقصر دانستن رژیم درمرگ شاهرخ. ابعاد واکنش ها در حدی بود که سخنگوی دستگاه قضایی مجبور شد وعده بررسی دلیل سکته شاهرخ را مطرح کند؛ وعده ای که البته پیشاپیش می دانیم عملی نخواهد شد؛ چرا که چاقو دسته خودش رو نمی برد. عنصر برجسته ی دیگر که در واکنش به مرگ شاهرخ زمانی در زندان شاهد بودیم، همصدایی گسترده فعالان و تشکل های کارگری از طیف های مختلف بود. همصدایی و همسویی با وجود همه اختلاف نظرها امکان پذیر شد. این دقیقا همان چیزی است که در حال حاضر جنبش کارگری نه فقط در محکومیت جمهوری اسلامی به خاطر مرگ شاهرخ زمانی که در زمینه های دیگر نیز بشدت به آن نیاز دارد. مثلا برای اعتراض هر چه گسترده تر به بازداشت علی نجاتی؛ در واکنش به صدور حکم نه سال زندان برای محمود صالحی، در برابر دستگیری واله زمانی، در واکنش به بازداشت معلمان و کلا حمایت از مبارزات صنفی معلمان، در اعتراض به سرکوب های خیابانی گشت های جدید برخورد با زنان، دراعتراض به برخوردهایی که هفته گذشته سپاه در مشهد با بازداشت های فله ای همراه با ضرب و شتم معتادان صورت داد، مورد نیاز است.
علاوه بر اینها اعتراضات کارگری و مخصوصا وضعیت بخش های پراکنده تر و بی پناه تر نیروی کار هم به شکلی عاجل به اتحاد عمل تشکل های مستقل کارگری نیاز دارد. در حال حاضر واحدهای تولیدی ای وجود دارند که کارگرانش به خاطر دستمزدهای معوقه یا خطر اخراج یا قراردادهای کار متناوبا دست به اعتراض می زنند. می دانیم که صدای اعتراض این کارگران به جایی نمی رسد و مدیران و مسوولان معمولا اهمیتی برای مطالبات کارگران معترض قائل نیستند. می دانیم که مشکلاتی که به اعتراضات کارگران منجر می شوند ریشه دارتر از آن است که به سادگی و با یک اعتراض برطرف بشود، یا فی المثل به آن ترتیب اثر داده شود. از طرف دیگر این هم کاملا روشن است که برنامه ریزی و اقدام برای حمایت موثر از اعتراضات کارگری در میان فعالان کارگری یک سنت شناخته شده است. بعنوان نمونه وقتی به کارگران شرکت حفاری سپنتا یازده ماه حقوق نمی دهند، وقتی کارگران معدن خصوصی چشمه پودنه به خاطر نگرفتن چند ماه حقوق اعتصاب و تجمع می کنند، یا کارگران پیمانکاری پتروشیمی امیرکبیر در اعتراض به عدم افزایش دستمزد از خوردن غذا خودداری می کنند، رساندن صدای اعتراض این کارگران و کمک به سازماندهی ایشان از جمله فعالیت های مهم کارگری است. ما الان در شرایطی هستیم که رژیم، سرکوب وسیعی را در حوزه های مختلف سازمان داده است، یکی از عرصه ها سرکوب کارگران دستفروش، مخصوصا زنان دستفروش و کودکان کار و خیابان است. اینان برای ایجاد رعب و وحشت به کنترل فضای شهری نیاز دارند و بی پناه تر از زنان دستفروش و کودکان خیابانی پیدا نکرده اند، بخش های پراکنده و بی سامان نیروی کار بی صداترین لایه های اردوی کار محسوب مس شوند که از هیچ حمایت سازمان یافته ای برخوردار نیستند. اتحاد عمل تشکل های کارگری، دانشجویی، زنان و بلند کردن صدای اعتراض به سرکوب این لایه های محروم و لگدمال شده جامعه می تواند نقش بازدارنده ایایفا نماید. ما تا کنون شاهد بوده ایم که هر گاه اتحاد عمل مبارزاتی وسیعی در داخل کشور شکل گرفته است، حمایت های بین المللی هم قابل توجه بوده اند. ولی وقتی در داخل کشور تحرک خاصی نبوده، حمایت های بین المللی از مبارزات و فعالیت های کارگری هم کاهش چشمگیری پیدا کرده اند. در حقیقت اگر اقلیت محدودی را که در خارج از کشور به نادرست برای خودشان رسالت ویژه در هدایت جنبش کارگری داخل کشور قائل هستند را کنار بگذاریم، نبض اکثر تشکل های حمایت از جنبش کارگری ایران در خارج از کشور با فعالیت های تشکل های کارگری داخل کشور می طپد و تحرک در داخل کشور انگیزه ای می شود برای گسترش فعالیت های حمایتی در خارج از کشور. در برابر موج سرکوبی که براه افتاده است، اتحاد عمل تشکل ها و فعالان کارگری در داخل و پیوسته تر کردن اقدامات حمایتی در خارج ضرورتی عاجل است. از این طریق می توانیم هزینه سرکوب را برای سرکوبگران بالا ببریم.
|