یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

رها، از امپریالیسم آمریکا - بهنام چنگائی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۶ مهر ۱٣۹۴ -  ٨ اکتبر ۲۰۱۵


در برابر این واقعیتِ اجتناب ناپذیر نمی شود ایستاد و آن اینکه در جهان غرب با توجه به تباین ها و تعارض های برجسته در میان فرهنگ کشورهای اروپا با آمریکا این قطب متحد، نسبت به دیگر نقاط مدعی، هنوز برتری صنعتی، اقتصادی، سیاسی و نظامی داشته، و عمدتا ساختار غیرمتمرکز و یا فدرالیستی در عمده ی آن دولت ها تسلط دارد و به تبع آن تقسیم قدرت اجرائی و اعتماد و تاثیر اراده ی گسترده نسبی اجتماعی را فعلا دارد. و می توان گفت سطحی از رفاه، توسعه فرهنگی، رشد اهرم های آموزشی، تعدیل حقوق بشری و شهروندی، برابری اقلیت های ملی ـ مذهبی، آزادی های بی قید و شرطِ حق بیان، وجدان، تشکل، اعتراض، اعتصاب و امکان سازماندهی اراده کارگران جهت مقاومتِ صنفی برای مزد بیشتر و اعِمال بی خطر آنها در چنین فضای دمکراسی بورژوائی، در ساختارهای اروپای غربی و امپریالیسم آمریکا، نسبت به دیگر نقاط جهان قابل دسترس تر هست؛ که می توان آن بخش های پیشرفته و مفید را آموخت. با این تاکید که: همان آسودگی زندگی و گشادگی سنت غربی، مطلقا برپایه ی بهره کشی شاق از نیروهای فعال کار داخلی و خارجی ست. وگرنه عملا می دانیم ۴۰ میلیون مردم بیکار و بیدفاع آمریکا هنوز حتی بیمه درمان ندارند! این واقعیت حیرت انگیز نیز نشانه ی نبود حقوق ابتدائی بشر در این کشور ثروتمند است.
شایسته یادآوری ست و نیز، نباید فراموش کرد که این استعداد اقتصادی و صنعتی جهانخواران غربی اجتماعی نیست. بل بشکل خصوصی و عمدتا زیر اراده ی چندتن کارتل ها و تراست های خودمختار و نئولیبرال است که بی کم و کاست مدعی رهبری سیاسی جهانند و البته در کنار دادن"رفاه نابرابرِ"موجود به نیروی کار غربی، سهم آنها اما از دارائی اجتماعی، بسان تفاوت کاه با کوهی از ثروت و توامان در ستیزی کلان و طبقاتی ست که اینجا دهه ها انباشته شده (جنبش ۹۹% )و نچندان دور در ُشرف انفجار است. همچنین بخش بزرگی از این رفاه آبکی غربی، محصول بلند مدت دیپلماسی دخالت، تجاوز و غارتگریست که صدها فاکت زنده و تاریخی دارند که یا مستقیما امپریالیسم آمریکا در اقصی نقاط جهان شبیخون براه انداخته و یا توسط هم پیمانان ناتوئی با زور ِعریان باجایگیری کرده و سیاست زورگوئی خود را همیشه و همه جا بنام"صدور دمکراسی" به پیش برده و پیوسته با اینگونه بهانه ها وجب بوجب کشورها را اشغال، غارت و یا مطیع گردنکشی خویش کرده و در صورت مقاومت کارگران، هستی مردمان مبارز را بسان ما ایرانیان، و در سوریه، عراق، افغانستان با آوردن استبداد داعش شیعه و سنی اسیر جهل، خشونت و جنگ ارتجاع مذهبی کرده و این کشورها را به ویرانی کامل کشانده و مردمان آنرا فراری داده است.
دیریست آمریکای جهانخوار با تشویق و تحریک اروپای غربی به دنباله روی از خود، کانون سراسری این دسیسه های مرگبار و موتور این امپریالیسم ضدبشری و جنگ های جنایتکارانه بویژه چنددهه های اخیر است؛ که برای حفظ این ژندارمی خود بر جهان، بیاری ناتو سالیانه ۹۲۰ میلیارد دلار توسط ٣۰ کشور متحد خویش صرف هزینه های نظامی این جنون می کند. بنا بر این، اگرچه فراگیری برتری علمی و صنعتی "غربِ میلتاریست" می تواند بسود نوع انسان باشد! اما و آیا ریای ایجاد جنگ و درآمد میلتاریسم به آنها چنین اجازه ای خواهدداد؟ خوشبینی هرگز! آمریکا باید منزوی شود! این فرهنگ ستیزه جو و زیاده خواه، خود مخالفان و دشمنان زیادی در همین غرب دارد؛ که هرکدام در پی فرصت مناسبند. سمتگیری آشکار آلمان و فرانسه در حمایت از برنامه های روسیه پیرامون آینده ی سوریه و اسد و علیه داعش، یکی از مخالفت های جدی و مفید این دو قدرت اروپائی با طرح های بقای سروری آمریکاست.
راه چاره، کنار نهادن و منزوی ساختن امپریالیسم آمریکاست و نقش اروپائی ها در آن اساسی ست. زیرا تنها با نقاط مثبتِ بورژوائی، صنعتی، علمی مشکل نوع انسان توسط این ساختار یکسویه گشوده نمی شود؛ زیرا ذات جهانخواری و پدیده ی شرورِ طمع، بشکل هولناک و به هر بها هم در اوست. یک هویت هار و درنده خو با لباس و نشان چشمگیر " تمدن غربی" که مدعی مطلق برتری ست و در سطح جهان می خواهد همچنان یکه تاز فرمان براند و در کمین بشریت ستمکش و رهائی جو از ستم سرمایه و زور، مدام دیکتاتورهای مذهبی، سکولار و وابسته ی به خود را تجهیز و می پروراند، و مترصد در آنسوی جهان و بی دردسر از داعش ها نشسته و عملا هر یک از توطئه های نظامی و ضدبشری از او آغاز می شود. چه در دامن زدن به جنگ های ملی ـ مذهبی، سرکوب جنبش های استقلال خواهانه از غرب، و چه تشویق جنگ سرمایه سالاری جهانی میان قطب های قدرت، که با برنامه ریزی سیستماتیک جنگ های قاره ای و میان قاره ای سازماندهی شده و می شوند. ایجاد پایگاه های نظامی آمریکا در کشورهای بلوک چپِ گذشته تا تشویق جنگ داخلی اوکراین و شاخ سینه کشیدن به چین استراتژی بعدی این قلدر جهان می باشد.
هدف امپریالیسم آمریکا با داشتن پایگاه های نظامی در بیش از ۲۰۰ کشور جهان برای چیست؟ چرا او همه جا حضور نظامی دارد؟ او کوچکترین جابجائی زمینی، دریائی، هوائی و مجازی را رصد کرده و کنترل می کند و در صورت لزوم بسرعت و به میل اراده ی مستقل و حتی علیه غرب متحد خویش، هر حرکت ناسازگار با منافع امپریالیستی خود را سرکوب بی رحمانه می کند و یا توسط فعالیت سازمان های مخفی و امنیتی در سطح جهان وابستگان خود را یافته و داخل کشورها نفوذ کرده، یا آنگونه که معروف عام است، مبارزه های رهائی بخش و مردمی را با چماقدران استبدادی که وابستگان اویند در دم خفه کرده و یا حداقل با باجدهی و تطمیع سران و بکار گماردن آنها در درون حاکمیت ها، مثلا بهار عرب را بسادگی خنثی و خفه کرده و می کند. یاد افشاگری های انقلابی برزگ ادوارد اسنودن گرامی باد!
کسی نیست که نداند امپریالیسم آمریکا بارها برای حفظ اهداف شکست خورده ی خود در منطقه ی بلاخیز خاورمیانه و با یاری از مرتجعان سعودی چه مصیبت ها ببار نیاورده است؟! همینک فجایع یمن توسط سعودی و با حمایت و تأیید آمریکا را ببینیم! یا خصوصا در یاری رسانی به نژادپرستان اسرائیلی علیه ملت بی پناه فلسطینی که بارها توسط ارتش فوق مدرن اسرائیل قتلعام شده است؛ آمریکا هیچ بهائی به مصوبه های محکومیت اسرائیل توسط حقوق بشر سازمان ملل نداده و همچنان پشت نسل کشی های ارتش صهیونیسم بوده است. او پیوسته از خودکامگان ضدمردی آشکارا حمایت کرده و در صورت رسوائی مهره هایش، کاسه لیسان دیگری با نام های مختلف اجیر و پشتیبانی پیدا و پنهان کرده و می کند و یا از مرتجعان خونخوار مذهبی، دشمنان سازش ناپذیری علیه آگاهی، حقوق بشر، روشنگری، برابری، نوعدوستی و کشتار انقلابیون چنان دژخیمانی ساخته و بجان مردم فراری منطقه انداخته که در طول دهه های اخیز بی مانند است. پرسش! داعش شیعی و سنی از کجا آمدند؟ بی سبب نیست که عبدالکریم لاهیجی می گوید: متحدان استراتژیکِ عربستان سعودی، با دادن اجازه به این کشور برای جلوگیری از موشکافی در حمله‌های هوایی آن به یمن، تنها دشمنان حقوق بشر را تشویق ‌می‌کنند!
و خلیفه پاک سرشت حکومت شیعه با اشاره به سالروز مباهله و ایستادگی پیامبر و خاندان وی در مقابل جریان کفر یعنی (آمریکا)، خطاب به جوانان بیکار و سرخورده ی کشور می گوید: همانگونه که در قضیه مباهله در صدر اسلام، همه ایمان در مقابل کفر قرار گرفته بود، امروز نیز در خلافت ایشان، همه ایمان در مقابل کفر قرار گرفته است و همانگونه که در آن زمان پیامبر و خاندان ایشان توانست دشمن را از میدان خارج کند، امروز هم ملت ایران با اقتدار معنوی ولایت( چپاوگران) دشمن را از میدان خارج خواهد کرد. می بینید این ریا را؟ این چاه های ژرف را خود آمریکا و یاران او کندند و اینک در داخل آن افتاده اند.
فضای جهان مجازی و مدیائی خصوصا عرصه فارسی آن مملو است از شاخ و سینه کشیدن نیروهای مدافع سروری آمریکا علیه اقدام بموقع روسیه در تعین تکلیف با جنایت های داعشِ «آمریکا، عربستان، قطر و ترکیه» ساخته و سپس چگونگی بقای دیکتاتور بشار اسد! شخصا پوتین را دیکتاتور می دانم؛ ولی اقدام متناسب با شکست ائتلاف نظامی آمریکا علیه داعش را، مثبت ارزیابی کرده و بویژه اهداف *منشور پیشنهادی روسیه جهت ائتلاف وسیع جهانی توسط سازمان ملل علیه داعش را تأیید می کنم. در صورت اجماع جهانی حول این پیشنهاد، ریشه کن کردن "داعش دو" فعلا چندان سخت نخواهد بود؛ اما همکاری نظامی و پشتیبانی روسیه با ارتش داعش یکم گره پیچیده ای ست که راه حل بنیادی رفع و دفع ارتجاع مذهبی و جنگ های آنها را با این شیوه ی مصلحتی نمی تواند حل کند و به تعویق خواهد انداخت. تنها سود این همکاری و ائتلاف در عرصه کلان و جهانی آن، می تواند به تعدیل اراده ی سیاسی میان کشورهای مسئول و متعهد جهان و بسود همزیستی مسالمتجویانه با اندکی خوشبینی بینجامد و آن یعنی تقلیل خودسری امپریالیسم آمریکاست که همه جا دشمن بشریت بوده و هست. باور به انزوای هرچه بیشتر او، یگانه راه رهائی نوع انسان از دسیسه های آشکار و پنهان این خودسرکرده ی جهانی ست.

بهنام چنگائی ـ ۱۶ مهر ۱٣۹۴

* اشتراک ـ ترجمه: ا. م. شیری پیشنویس قطعنامه سه جنبه عمده را در بر می گیرد:
یک ـ اتحاد و همآهنگی کشورهایی که قادرند سهم واقعی در مبارزه با تروریسم داشته باشند و آنها عبارتند از ارتشهای عراق و سوریه، نیروهای دفاع مردمی کورد، واحدهای مسلح مخالفان میهن پرست سوریه و بازیگران خارجی.
بگفته سرگئی لاوروف، «اتکاء این همآهنگی به تصمیمات شورای امنیت مبتنی بر منشور ساز مان ملل متحد بسیار مهم است». لاوروف ادامه داد: «بهتر این بود که ظرفیت بالقوه چنین نهاد قانونی سازمان ملل متحد «بمثابه ستاد شورای نظامی عمل کند»
دو ـ فعالتر کردن گفتگوها بین سوریها بر مبنای اعلامیه ژنو به تاریخ ۳٠ ژوئن ٢٠۱٢، پیشنهاد می شود.
سه ـ روسیه از انجام گفتگوهای گسترده بین المللی در خصوص معضل سوریه با شرکت روسیه، آمریکا، عربستان سعودی، ایران، ترکیه، مصر، امارات متحده عربی، اردن، قطر، اتحادیه اروپا و چین طرفداری می کند. 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست