یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نامه ی توکلی به روحانی و ظریف و پاسخ ظریف!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۰ مهر ۱٣۹۴ -  ۱۲ اکتبر ۲۰۱۵


برادران ارجمند آقای دکتر روحانی و آقای دکتر ظریف
سلام علیکم، خسته نباشید. در ارتباط با موضوع هسته ای مسائل مهم محتاج مباحثه، بسیار است. از باب خیرخواهی برای دولت و ملت، تذکر برخی از آن ها را که گزیری از آن ها نیست، وظیفه دانستم:

۱. بررسی کلی و دقت در برجام و قطنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت دو احساس متضاد را در یک مسلمان انقلابی وطن دوست بر می انگیزد:
• پس از سال ها تلاش در دولت های مختلف، به ویژه توسعه فنی و تجهیزاتی و ذخائر هسته ای در سال های منتهی به تحریم های سخت{۱} ، با پیدایش قدرت چانه زنی همراه با پشتیبانی داخلی، پیشینه اقتدار و مقاومت مردم و جهت گیری سیاست خارجی دولت، وضعیت سیاسی داخلی آمریکا، همه این ها و عوامل ریز و درشت دیگر، تیم آماده و مجرب مذاکره کننده را قادر ساخت غرب را به تمکین در برابر اصلی ترین هدف ایران که حق غنی سازی بود، وادارد. در قطعنامه های ششگانه سازمان ملل هیچ اشاره ای به غنی سازی نمیشود مگر برای امر قاطع به تعلیق و توقف آن و فعالیت های مرتبط. تنها حقی که برای ما قائل بودند، تحقیق و توسعه و تولید و مصرف انرژی هسته ای بود{۲}. اما در برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ با صراحت و مکررا از از برنامه هسته ای ایران شامل غنی سازی یاد میشود و تنها سخن از محدودیت در میان است نه اصل موضوع{٣}.

این دستاورد ارزشمند شکست غرب در برابر اراده ملت بود و قهرا بر نفوذ ایران در جهان و به ویژه در منطقه می افزاید. میتوان این پیروزی را تنها از یک جهت نظیر کار پیامبر اکرم دانست که در صلح حدیبیه شکستن هیمنه مشرکان مکه را هدف گرفتند، تسلیم مشرکان به ورود همراه با عزت و امنیت پیامبر و همراهانشان به مکه را به دست آوردند، به هزینه دادن امتیازاتی به آنان. هدف مهم دیگر ما که لغو همزمان تحریم های ظالمانه بود، چنان که خواهیم دید، به درستی و به شکل پایدار حاصل نشد. دستاورد دیگر تغییر موضع شورای امنیت سازمان ملل در قبال برنامه هسته ای ایران در فرایندی دیپلماتیک است که ظاهرا در گذشته این سازمان بی سابقه است. البته چنان که عرض خواهم کرد از ذیل فصل هفتم خارج نشده ایم ولی تغییر موضع بسیار مغتنم است.

این ها، در کنار جلوه مصاف سیاسی یک به ششِ مذاکرات که نماد برجسته اعتماد به نفس ایران اسلامی بود و این که به رغم طولانی شدن امر بالاخره مذاکرات سرانجامی داشت، همه موجب سرافرازی و افتخار و موجب تشکر و تقدیر است. ولی این یک سوی ماجرا بود.

• سوی دیگر ماجرا جزئیات برجام است که وقتی در آن بیشتر دقت میکنیم در موارد متعددی احساس تحقیر و سرافکندگی پیدا میشود. مقصود این نیست که میشد بدون دادن امتیازی، به آن دستاوردها رسید و چون چنین نشده، ما باخته ایم و شرمندگی طبیعی است. چرا که برخی از داشته ها برای همین چانه زنی و بده بستان فراهم آمده بود و طبعا برادران مذاکره کننده بسیار تلاش کردند تا از قیراط به قیراط آن ها حفاظت کنند وگرنه مذاکره اینقدر وقت نمی خواست! مشکل در تعهداتی است که با ادبیات ذیربط بر گردن گرفته ایم یا بالملازمه بر گردن ما بار میشود، در مقایسه با تعهداتی که آنان پذیرفته اند. در این عرصه نیز باور دارم برادران سعی داشتند گام گام پیش روند و وجب وجب پس بنشینند. ولی درعین حال نتیجه در برخی موارد آزاردهنده و بعضا غیرقابل فهم است.

۲. مشی شما برادران و برخی دیگر از اعضای محترم دولت، در ارتباط با مذاکرات هسته ای، از جهاتی مبتنی بر عقل و دین و از جهات دیگری ناسازگار با آن ها بوده است. اصل ادعای برخی منتقدان که بین نظامی اسلامی و استکبار غربی، به عنوان دو طرف متخاصم، همواره فقط زور و شمشیر حکم میکند، و مذاکره حرام ذاتی و ناممکن است، انگاره نادرستی است که شما به درستی بر نادرستی آن تأکید داشته اید. بنده سال هاست تعبیر کرده ام که مذاکره و ارتباط با آمریکا نه مثل شراب است که حرام باشد و نه مانند نماز که واجب باشد، بلکه تابع غبطه مسلمانان است که امروز به مصالح و منافع ملی از آن تعبیر میکنند. طبیعی است این جهت گیری شما که حمایت مشروط رهبری را به همراه داشت، در توفیق کسب شده موثر بوده است. به یاد داریم که سوره توبه که با برائت از مشرکان آغاز میشود، و بر عهدشکنی آنان تأکید می ورزد، پیمان بستن با آنان را نه تنها مطلقا رد نمیکند، بلکه بر پایداری بر عهد و پیمان بسته شده اصرار دارد مگر آن که آنان پیمان شکنی کنند.

ادعای درست دیگر شما آقایان این بود که گاهی مذاکره با بدترین دشمنان، برای کاهش تخاصم ممکن، بلکه لازم میشود، و علی القاعده جز در موارد مذاکره از سرِ جبن و زبونی، در هر مذاکره ای، دو طرف به امید برد سر میز می نشینند و معمولا- و البته نه همیشه- نتیجه برد-برد است. تضاد و تخاصم بیش از آن چه بین مشرکان مکه و پیامبر صلی الله علیه و آله برقرار بود متصور نیست. ولی آن بزرگوار با آنان مذاکره کرد و پیمان صلح حدیبیه را امضاء فرمود.

اشتباهات قابل توجهی نیز در این مسیر رخ داده که باید برای تبعات آن ها، اگر بشود، فکری کرد. اشتباه راهبردی نخست این بود که تقریبا حل همه مشکلات کشور، از تأمین آب آشامیدنی تا ازدواج جوانان به رفع تحریم گره زده شد. چون تحلیل دشمن این بود که ما تحت تأثیر مشکلات ناشی از تحریم ها تن به مذاکره داده ایم، این موضعگیری رئیس دولت، که متاسفانه به شکل متناوب تکرار میشد، صرف نظر از مستدل نبودن، اثبات تحلیل دشمن و اسباب افزایش طمع و فشار وی شد.

اشتباه دوم، قالب زبانی برخی مواضع آقای رئیس جمهور محترم بود. زبان ابلاغ با زبان مذاکره و این دو با زبان مخاصمه متفاوت اند. زبان پیامبر اکرم در ابلاغ دین به حقیقت طلبان لشکر دشمن با زبان موسی وهارون در مذاکره با فرعون و با زبان اعلام برائت نسبت به مشرکان عهدشکن و در حال جنگ یکسان نیست. وقتی آقای رئیس جمهور به درستی ظریف و گروهش را در میدان منازعه ای نابرابر معرفی میکرد باید رجز بخواند نه آن که اظهار عجز و نیاز کند. این دو وظیفه با هم سازگار، بلکه ملازم اند. چنان که در حالی که کسینجر و نمایندگان هوشی مینه در پاریس مذاکراتی فشرده و سخت را ادامه میدادند، سخت ترین حملات متقابل را ویت کنگ ها و آمریکاییان به هم داشتند. چرا دور برویم، در حین همین مذاکرات، رجزخوانی سران ایالات متحده با تهدید به جنگ، یک روز در میان تکرار میشد و هنوز هم ادامه دارد.

از همین جنس است اظهار شعف غیر متعارف و تلقی بزرگترین پیروزی را در مردم ایجاد کردن؛ به طوری که این جرئت در بخش هایی از دولت پیدا شد که آزادی های مشروع فردی و رسانه ای را در انتقاد از برجام و قطعنامه، محدود سازند. گر چه بحمدالله نتوانستند. درست عکس رفتار هیات حاکمه آمریکا: جدی ترین انتقادات به برجام و قطعنامه در کنگره برقرار بود و همزمان، اوباما و کری از دستاوردشان دفاع و در عین حال با صراحت تمام اذعان می کردند که در برابر ایرانِ تسلیم ناپذیر بیش از این امتیاز گرفتن ممکن نبود.

اشتباه سوم بی توجهی به تفاوت بین اختلافات داخلی بین گروه های مسلمان، و تخاصم با دول جنگ طلب و زیاده خواه از مشرکان اهل کتاب و ملحدان؛ عدم تمیز بین آشتی و صلح مسلح؛ و بی-توجهی به فرق تفاهم و ترک مخاصمه است. در اولی سوره حجرات راهنمای عمل است که در منازعه و جنگ بین دو گروه مسلمان، وظیفه، تلاش برای آشتی و کسب تفاهم است و در دومی سوره توبه و سوره کافرون راهنما است. شاید وظیفه ما در شرایطی در ارتباط با دشمن، ختم موقت منازعه و تلاش و تدبیر و حیله های مجاز برای کسب حداکثر امتیاز و رسیدن به حالت ترک مخاصمه و صلح مسلح باشد. بنابراین موضعگیری معاون اول محترم که در سخنرانی خویش گفتند مذاکرات تفاهم را جای تخاصم نشاند، که به لطافت در برخی سخنان رئیس جمهور گرامی نیز وجود داشت، نادرست است. این اشتباه اعتقادی که احتمالا در پیدایش برخی نتایج تلخ برجام موثر بوده است، اگر اصلاح نگردد، در اجرای احتمالی آن آسیب های بیشتری درپی دارد.

۳. اشتباه مهم دیگر غفلت از بسیج تمام نیروهای ملی متناسب با کاری صددرصد ملی بود. تیم ما چند حقوقدان روابط بین الملل از اساتید دانشگاه و ایرانیان مجرب حرفه ای داخل و خارج به همراه داشت؟ دشمن چند تا؟ چند مشاور از دیپلمات های با تجربه و آشنا به مبانی اسلام و انقلاب و فن مذاکره همراه شان بود؟ چه اشکالی داشت افراد با سابقه ای مانند آقایان محمد جواد لاریجانی، احمد جلالی و کمال خرازی از ابتداء تا انتها تیم را همراهی میکردند؟ آیا غیر از افراد وزارت خارجه، تیمی لااقل ده نفره از زبان دانان تخصصی حقوق همراه داشت؟ غیر از آقای دکتر صالحی چند خبره دیگر اتمی هم سطح به همراه بودند؟ اگر برجام به اجراء رسید، لااقل در کشمکش های احتمالی آن مرحله این نقص انشاءالله پیدا نشود.

۴. به نظر بنده بزرگترین گناه در این عرصه عدم رعایت راستی و درستی در گزارش رسمی از ماجرا به مردم و نمایندگان مردم بود، که به دو مصداق مهمتر آن اشاره میکنم:

- نخستین مورد، تحریم است. شما هر دو بزرگوار با تأکید بسیار در برنامه تلویزیونی و در مجلس گزارش دادید که همه تحریم ها پیش از اقدام ایران لغو میشود:

آقای وزیر:
" ابتدا شورای امنیت کلیه قطعنامه‌های خود را قبل از اینکه کوچکترین اقدامی از سوی جمهوری اسلامی ایران انجام شود، ‌روز گذشته لغو کرد."

" پیش از شروع هرگونه اقدامی قبل از اینکه یک پیچ و مهره باز شود، طرف آمریکایی تحریم‌های خود را قانوناً و کتباً لغو یا متوقف خواهند کرد. اثربخشی این اقدامات همزمان با اثربخشی اقدامات ایران صورت خواهد گرفت."

" همه تحریم های هسته ای شورای امنیت، آمریکا و اروپا به طور یکجا در روز اجرایی شدن توافق رفع..."

آقای رئیس جمهور:
" شما می‌دانید بعد از اینکه توافق عملیاتی و اجرایی شد بلافاصله تحریم‌های اقتصادی لغو می‌شود"

" با اجرای این توافق که در ماه‌های آینده اجرایی و عملیاتی می‌شود و تحریم‌ها کنار می‌رود و لغو می‌شود،"

" می‌رسیم به آن روزی که رسماً لغو همه تحریم‌ها و طی همه مراحل قانونی آن اعلام می شود. ان شاء‌الله ظرف حدود یک ماه اقدامات خود را انجام می‌دهیم و . . . آژانس تأیید می‌کند و با لغو این تحریم‌ها . . ."

اما حقیقت این است که کمی از تحریم ها در روز اجرای برجام لغو و عمده آن ها تعلیق میگردند و دسته ای هم وضع نامعلوم خواهند داشت. در این باره چند نکته درخور توجه است:

♦ فرق لغو و تعلیق تحریم ها قابل توجه و مهم است. یک تفاوت در سرعت بازگشت پذیری آن ها است. اگر تحریم لغو شود بازگشت آن موکول به طی مراحل قانونی وقت گیر است که تفاهم بر آن، به ویژه از این پس، برای گروه مقابل مشکل است، در حالی که در تعلیق الزام قانونی و ساختار اجرایی باقی است و با یک تصمیم قوه مجریه بدون اتلاف وقت دو باره برقرار میشود. تفاوت دیگر لغو و تعلیق، تفاوت تأثیر در رفع تحریم های نانوشته ای است که کشورهای ثالث برای کسب حاشیه امن در قبال تهدیدهای آمریکا بکار بسته بودند. و سومین تفاوت در این است که تأثیر لغو در کاهش نااطمینانی و ریسک سرمایه گذاری بسیار بیشتر از تعلیق است. این تفاوت، در شرایط سخت ما از حیث بیکاری مهم است.

♦ اقدام شورای امنیت پیرامون تحریم ها چنان که میدانیم مقدم بر اقدام همه اعضای برجام، در۲۰ جولای ۲۰۱۵، شش روز بعد از نهایی شدن برجام صورت گرفت. اما برخلاف استفاده از لفظ لغو (termination) برای برداشتن تحریم قطعنامه های پیشین، در قطعنامه ۲۲۳۱، با سازوکار بند ۱۲ بازگشت خودکار تمام تحریم های به ظاهر لغوشده را ممکن ساخت و این، آشکارا به معنای تعلیق است نه لغو. این حقیقت با صراحت بیشتری در بند ۱-۱۸ ضمیمه ۵ برجام آمده است{۴}. بر اساس نص بند ۲۳ قسمت E ضمیمه ۵ برجام، روز لغو تحریم های شورای امنیت ۱۰ سال پس از روز توافق خواهد بود! یعنی مهرماه ۱۴۰۴{۵}.

♦ اتحادیه اروپا با تحریم های خویش دوجور برخورد کرد. بخش عمده ای از آئین نامه های اجرایی را از روز اجرایی شدن برجام لغو میکند. در نتیجه تحریم های ذیربط در عمل از روز اجرایی شدن برجام، حدود آخر پائیز امسال، لغو و متوقف میشود. ولی بخشی از آئین نامه ها و تصمیمات قانونی پشتیبان همه آن ها را تعلیق و متوقف میکند. این واقعیت در بند ۱۶.۱ قسمت C ضمیمه ۵ آمده است{۶}. لغو این ها، ده سال بعد، روز لغو تحریم های شورای امنیت، رخ میدهد(بند ۲۵ قسمت E ضمیمه ۵){۷}

♦ آمریکا در روز اجرایی شدن برجام تقریبا تمامی تحریم ها را متوقف میکند نه لغو(بند ۱۷.۱ قسمت C ضمیمه ۵){٨}. وتنها بخش محدودی از تحریم ها که با دستور رئیس جمهور برقرار شده بود، لغو میشود(بند ۱۷.۴ قسمت C ضمیمه ۵){۹}. چنانکه بند ۲۳ برجام صراحت دارد، آمریکا متعهد میشود ۸ سال پس از روز توافق، برای لغو تحریم ها، اقدامات قانونی لازم را بکار گیرد{۱۰}، چه بشود، نامعلوم است. در واقع این جا هم عمدتا تعلیق صورت میگیرد. حین گزارش آقای وزیر در مجلس، چهار سئوال کتبی از گوینده محترم را برای رئیس مجلس فرستادم تا طبق قانون آئین نامه داخلی بخواند و از وزیر پاسخ بخواهد.

رئیس سه پرسش را مطرح کرد. یکی از آن ها این بود که در حالی که بخش عمده تحریم ها تعلیق میشود نه لغو، چرا وزیر اصرار بر لغو دارد؟ آقای ظریف قاطعانه پاسخ داد : "اصلا تعلیق هیچ جا نیامده، در هیچ جای برجام تعلیق نیامده، هر کس تعلیق ترجمه کرده اشتباه کرده،هیچ جای برجام تعلیق نیامده. کلمه تعلیق وجود ندارد. لغو کرد . . . لغو، تمام شد."{۱۱}. بنده لفظ suspend را که ۴ بار در ضمیمه ۵ تکرار شده بود با ماژیک برجسته کردم و از آقای دکتر نجابت خواهش کردم به رئیس نشان دهد. رئیس مجلس پس از اطمینان، دکتر نجابت را به دکتر ظریف ارجاع داد. وقتی متن برجام به آقای وزیر نشان داده شد، گفت من این را ندیده بودم!

♦ نکته مهم دیگر در ارتباط با تحریم مقایسه زمان اجرای تعهدات ما و طرف مقابل است. عقل و دستور قانونی و شرعی اقتضاء داشت که تعهدات دو طرف چنان زمانبندی شود که برگشت-پذیری با برگشت ناپذیری برای دو طرف یکسان باشد. در حالیکه به هیچ وجه چنین نیست. بلکه تمام تعهدات ایران باید انجام شود و نتایج راستی آزمایی آژانس معلوم و اعلام گردد، تازه پس از آن روز اجرای تعهدات طرف غربی آغاز میشود{۱۲}( بند ۱۴ از قسمت C ضمیمه ۵). یعنی نه تنها آن حکمت منطوی در زمانبندی خط قرمزی ما تأمین نشد، بلکه اتمام کامل ۳۹ اقدام مذکور در بند ۱۵ ضمیمه ۵ شرط رفع و لغو تدریجی تحریم های غیرقانونی و ظالمانه دشمن گردید!

♦ مورد دوم نادرستی در گزارش ماجرا به مردم و نمایندگان شان، موضوع خروج از ماده ۴۱ فصل هفتم منشور سازمان ملل است. در گزارش ها ادعا شده که با تصویب قطعنامه ۲۲۳۱ و لغو]تعلیق[ قطعنامه های ششگانه ایران از ذیل فصل هفتم بیرون رفته است و دیگر تهدیدی برای صلح تلقی نمیشود:

آقای رئیس جمهور:
" ما تحت فصل ۷ منشور ملل متحد و ماده ۴۱ بودیم. کسی به فصل ۷ می‌رود که سازمان ملل تشخیص می‌دهد و می‌گوید این کشور صلح و امنیت جهانی را تهدید می‌کند پس ما از دید سازمان ملل قبل از قطعنامه ۲۲۳۱ به عنوان تهدیدکننده صلح و امنیت جهان بودیم."

" هر کشوری قطعنامه‌ای علیه اش تصویب شده است ذیل فصل ۷، اولاً سال‌ها طول کشیده و معمولاً هم به جنگ و سرنگونی آن نظام منجر شده است. شما در عراق دیدید عراق را بردند تحت فصل ۷ و رژیم صدام سرنگون شد، ده سال بعد هم تحت فصل ۷ ماند"

" ما به سه هدف رسیدیم که شامل تثبیت حقوق خودمان، خروج از فصل ۷ منشور سازمان ملل متحد و همچنین لغو تحریم ها بود"

آقای وزیر:
"• این نخستین بار در تاریخ شورای امنیت است که کشوری با مذاکره و بدون جنگ یا تسلیم و بدون اجرای الزامات ۶ قطعنامه فصل هفتمی منشور، از زیر بار تحریم ها و نهایتاً از زیر بار نظارت شورا آزاد می شود؛

• بر خلاف شش قطعنامه قبلی، این قطعنامه ذیل ماده ۲۵ و نه فصل هفت منشور صادر شد.

• البته به دلیل اعمال تحریم ها در قطعنامه های قبلی ذیل ماده ۴۱، لغو آن ها و مقررات مربوط به لغو به ضرورت ذیل ماده ۴۱ منشور آمده است، ولی قطعنامه ذیل فصل هفت نیست. این بدان معنی است که شورای امنیت دیگر برنامه هسته ای ایران را تهدید علیه صلح و امنیت بین الملل به شمار نمی آورد و هما ن طور که در بند ۷ مقدماتی قطعنامه هم آمده است، این نمایان گر یک تغییر بنیادین در رویکرد شورای امنیت نسبت به ایران است.

• برای نخستین بار در تاریخ شورای امنیت، با کشور هدف، در نگارش قطعنامه مذاکره شده است. چنین اقدامی در تاریخ شورا سابقه نداشته است."

در این که تغییر موضع شورای امنیت، نسبت به کشوری تحت ماده ۴۱ فصل ۷ منشور، از طریق مذاکره صورت میگیرد، امر تازه ای است، ظاهرا درست است. از این بابت باید خدا را سپاس گفت و از شما و همکاران ذیدخل تشکر کرد. ولی به دلایل و شواهد زیر قطعنامه ۲۲۳۱ ایران را از ذیل فصل ۷ خارج نساخته بلکه برخی تصمیمات قطعنامه های قبلی را عوض کرده، برخی را تخفیف داده و در مواردی هم بر آن ها افزده است. و تنها پس از ۸ سال بعد از روز توافق، ایران از این حالت خارج میگردد:

* در قطعنامه ۲۲۳۱ ده بار جمله زیر تکرار شده است:
[UN Scurity Council]”Decides, acting under Article ۴۱ of the Charter of the United Nations, that,…”
کلمه acting در متون حقوقی در دو معنای وصفی و فعلی بکار میرود. در معنای وصفی مترادف با لفظ لاتین ad litem به معنای"صرفا به منظور اقدامی قانونی..."{۱٣} و در حالت فعلی به معنای amend است که چنین معنا شده است:"تغییر دادن به وسیله افزودن، کاستن و جایگزین کردن. این امر میتواند در باره قانون باشد یا یک قرارداد یا . . .{۱۴} " . بنابراین معنای جمله ۱۰ بار تکرار شده فوق الذکر یکی از دو عبارت زیر میشود:

" شورای امنیت تصمیم میگیرد صرفا به منظور اقدامی قانونی تحت ماده ۴۱ منشور ملل متحد که . . ."

" شورای امنیت تصمیم میگیرد به تغییر، افزودن یا کاستن از مقررات، تحت ماده ۴۱ منشور ملل متحد که . . ." در هر دو به صراحت تصمیمات خود را تحت ماده ۴۱ منشور ملل متحد که جزء فصل ۷ است، اعلام میکند. البته معنای فعلی کلمه مناسب تر با مقام ما است.

♦ در این ۱۰ مورد، هم تغییر به معنای دگرگونی کامل هست(بند ۷a) هم کم و زیاد کردن یا به عبارت دیگر سخت و آسان کردن مقررات قطعنامه های پیشین(مانند بندهای ۲۱ و ۲۲ وضمیمه B قطعنامه). البته برای تمام محدودیت های باقی مانده مذکور در ضمیمه B، دوره های ۵ یا ۸ یا ۱۰ ساله قرار داده شده است.

♦ استنباط فوق که ظهور دارد با حکم دیگری از قطعنامه تأیید میگردد، و آن حکم ذیل بند ۸ قطعنامه ۲۲۳۱ است که مقرر میدارد که تنها ۱۰ سال بعد از روز توافق است که مقررات قطعنامه ۲۲۳۱ و ۷ قطعنامه مذکور در ۷a آن، دیگر اعمال نمیشود و شورای امنیت در پایان این مدت بررسی های خویش در باره موضوع هسته ای ایران را جمع بندی میکند آنگاه موضوع منع گسترش سلاح های هسته ای را از روی ایران برمیدارد، موضوعی که به خاطر آن ایران مشمول فصل ۷ منشور شده بود{۱۵} ملاحظه میفرمایید که ما همچنان مشمول فصل هفتم هستیم در عین حال باید از گروه مذاکره کننده و دولت سپاسگزار بود که در فرایندی دیپلماتیک کاهش زیادی را در مقررات ظالمانه قطعنامه های قبلی موجب شدند.

برادران بزرگوار!
یکبار شما این گونه سخن میگویید و هدفتان این است که تفسیری از جملات ارائه دهید تا در اجرا بتوانید کشور را در حد مقدور از آثار سوء مقرراتی که در برجام ناچار به پدیرش آن ها شده اید، حفظ کنید؛ البته این هدف مقدسی است و بنده بیشتر دعاگوی شما خواهم بود(این راهبرد لوازمی هم دارد که بعدا به آن اشاره میکنم.)

اما، یکبار شما به قصد مستور نگهداشتن ضعف و خطا و کوتاه کردن زبان منتقدان به این کار دست میزنید. در این فرض خدای ناخواسته عامل اصلی پیروزی را از کف خواهید داد و همه زیان میکنیم. عامل اصلی پیروزی در خطبه ۵۵ نهج البلاغه یاد شده که مرحوم دکتر شهیدی آن را چنین ترجمه کرده است:

" ما در میدان کارزار با رسول خدا{صلی الله علیه و آله} بودیم. پدران، پسران، برادران و عموهای خویش را می کشتیم و در خون می آلودیم. این خویشاوندکشی ما را ناخوش نمی نمود بلکه بر ایمانمان می افزود، که در راه راست پابرجا بودیم، و در سختیها شکیبا، و در جهاد با دشمن کوشا. گاه تنی از ما و تنی از سپاه دشمن به یکدیگر می جستند، و چون دو گاو نر سر و تن هم را می خستند. هر یک می خواست جام مرگ را به دیگری بپیماید، و از شربت مرگش سیراب نماید. گاه نصرت از آن ما بود، و گاه دشمن گوی پیروزی را می ربود. چون خداوند ما را آزمود و صدق مارا مشاهدت فرمود، دشمن ما را خوار ساخت، و رایت پیروزی ما را برافراخت. . ."

دکتر ظریف عزیز شما که به شهادت همه ایران تمام جد و جهد خود را، نه در حد وسع، که در حد طاقت برای کسب امتیاز بیشتر بلکه دفع ظلم بیشتر، بکار بستید، در حالی که علی القاعده در مسیر، حضرت آقا هم از کارها آگاه میشدند، این نیز یک واقعیت است که در همه موارد دست ما پر نبود و در جاهایی دشمن دست بالا را داشت، مشکلات کشور تحت تأثیر علل مختلف داخلی و خارجی از جمله تحریم شرایط دشواری را بر ما تحمیل کرده بود، هم کیشان واجب الدفاع ما در منطقه نیز در فشار مضاعف گرفتار بودند، در عین حال نقاط قوت و ضعف شما هم جزیی از واقعیت بود. در این وضعیت وسع شما همین بود. شما که در نطق خویش یکجا گفتید درحد توان، به نظر میرسد باید با صراحت کامل می پذیرفتید که ما توانمان بیش از این نبود و خطوط قرمز را هم بیش از این نتوانستیم رعایت کنیم ولی آن چه به چنگ آمده ارزشش را داشته است. با چنین برخوردی نزد خدا و خلق خدا عزیزتر از امروز میشدید. دشمن هم که شما را روراست تر با مردم میدید قلبا برایتان عزت بیشتری قائل بود و کمتر در شما طمع میکرد. در آن صورت منتقدان هم باید در برابر این پرسش قرار داده میشدند که اگر این نتایج را غیرقابل قبول میدانید بگویید چه میکردیم بهتر بود؟

در جزئیات نکات مهم قابل انتقاد دیگری هم وجود دارد که چون هدفم بررسی جامع نیست از پرداختن بدان-ها خودداری میکنم، همچنان که نکات برجسته دیگری نیز وجود دارد که از آنها یاد نشده است.

چند پیشنهاد
۱. تعیین تکلیف برجام در آمریکا در نحوه عمل بعدی ما تأثیر قاطع دارد. تعجیل در اعلان موضع ایران به صلاح نیست چه رسد به عمل به تعهدات. این که آقای رئیس جمهور در گزارش خویش گفتند: "انشاء‌الله ظرف حدود یک ماه اقدامات خود را انجام می‌دهیم" مصلحت نیست. هم نشان بی اعتنایی به مجلس است که اختلاف داخلی را درپی دارد و هم از اعتبار دولت و نظام در خارج می کاهد. در عین حال فرصت تنظیم برنامه بعد از روشدن اصلی ترین حرکت دشمن(موضع کنگره) را میسوزاند.

۲. تفسیر خود را از برجام، یا همان گزاره برگ را تدوین و منتشر نمایید و به عنوان سند در سازمان ملل به ثبت برسانید.

۳. منتقدان از حیث جایگاه حقوقی دو دسته اند. یا سمت سیاسی دارند یا ندارند. دسته اول در این عرصه نباید تمام نقادی خود را علنی انجام دهند؛ زیرا برای اثبات صحت نقد خویش و نشان دادن خطرات موجود در برجام، برداشتی از متن را ارائه میکنند که طرف آمریکایی بر آن اصرار دارد و چون منتقد یک مقام سیاسی است، دشمن در موقع مقتضی ممکن است به موضعگیری وی استناد کند. (به همین دلیل بنده این نامه را به رسانه ها نمی دهم) راهی که این عیب را می تواند کاهش دهد جمع کردن آنان و تفهیم این نکته و با سینه باز انتقادات آنان را شنیدن است. بقیه اقشار اجتماعی هر بیشتر و صریح تر انتقاد کنند بهتر.

در اجرای احتمالی برجام بی شک مشکلات پیش خواهد آمد. هرچه امروز تفاهم بیشتر باشد، رفع مشکلات اجراء، فردا کمتر خواهد بود. بنده برای این هدف هرکاری لازم و در توانم باشد، انشاءالله از کمک دریغ نمیکنم.

با احترام
احمد توکلی
نماینده مجلس شورای اسلامی


پاسخ محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه
به نامه احمد توکلی نماینده مجلس


جناب آقای دکتر احمد توکلی
نماینده محترم مجلس شورای اسلامی
باسلام
نامه مورخه ۲۶ /۵ /۹۴ در مورد برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) واصل گردید از اینکه منصفانه نقاط قوت را ارج نهاده و دلسوزانه تلاش ننموده اید مواردی که به نظر جنابعالی نقاط ضعف بشمار می آید را متذکر شوید سپاسگذارم در عین حال لازم می دانم نکاتی را در حوزه مسئولیت خود در پاسخ ابراز نمایم تا انشاالله در رفع سوء تفاهم ها موثر واقع گردد.

۱- همانطور که جنابعالی خود به نوعی اشاره نموده اید برجام را باید هم در کلیت و هم درجزییات مود مداقه قرار داد تا بتوان ارزیابی جامع و متوازنی از آن حاصل نمود. برجام یکی از محصولات مذاکره طولانی مدت بین جمهوری اسلامی ایرن و کشورهای گروه ۱+۵ و البته مهمترین آنها بوده است. همانطور که به درستی متذکر شده اید نفس مذاکرات که نشانه اعتماد به نفس و باور به حقانیت جمهوری اسلامی ایران است به خودی خود متضمن برکات و آثار مثبت برای کشور و تقویت کننده جایگاه منطقه ای ایران اسلامی بوده است.

۲- تغییر موضع شورای امنیت سازمان ملل متحد در قبال برنامه هسته ای ایران تقریبا یکی از ارزشمند ترین دستاوردهای مذاکرات و برجام به شمار می آید. واقعیت این است که ورود شورای امنیت به برنامه هسته ای ایران و قلمداد کردن برنامه هسته ای کشورمان به عنوان تهدید علیه صلح و امنیت بین الملل نه تنها بزرگترین خطر را برای حفظ و بالندگی صنعت هسته ای نو پای کشورمان ایجاد نمود بلکه از آن مهمتر درستاویزی برای تهدید کیان ایران اسلامی و تعرض به حاکمیت و تمامیت سرزمینی جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده بود.

همزمان قطعنامه های ظالمانه شورای امنیت که از حیث شدت و غلظت تدابیر تحریمی در تاریخ سازمان ملل کم سابقه به شمار می آید، بیشترین بهره را نصیب دولتهایی کرد که به دنبال اجماع سازی جهانی علیه برنامه هسته ای ایران بودند و بدین ترتیب بود که اتحادیه اروپایی و آمریکا و حتی کشورهایی که در شرایط عادی روابط سیاسی دوستانه ای با ایران داشتند شدیدترین تحریمهای اقتصادی و تجاری را علیه ملت ایران وضع و اجرا نمودند در چنین وضعیتی تغییر رویکرد شورای امنیت که با مقایسه هر یک از قطعنامه های تحریمی (مثلا قطعنامه ۱۹۲۹) با قطعنامه ۲۲۳۱ کاملا هویدا و آشکار است. قطعا دستاوردی است که به هیچ روش و طرق دیگری جر مذاکره عزتمندانه دیپلماتیک قابل تحصیل نبود.

۳- همانطور که به درستی اذعان فرموده اید هر مذاکره ای مستلزم بده و بستان است و معامله متوازن و پایا معامله ای است که میزان داده ها و ستانده ها متوازن باشد.بدون تردید عیار متوازن بودن را باید با توجه به مجموعه شرایط زمانی و واقعیات موجود محک زد. اینجانب باورد دارم معامله ای که با رعایت وسواس آمیز خطوط قرمز تعیین شده توسط نظام و مبتی بر حفظ دستاوردهای هسته ای فرزندان انقلاب تنظیم شده است. قطعا معامله متوازنی است و البته این را هم می پذیرم که پذیرش برخی موارد برای بنده به عنوان کسی که بار مسئولیت تنظیم داده ها و ستانده ها را برعهده داشته است، بیش از هر کس دیگری آزار دهنده بوده است اما مهم آن است که در مقابل این جزییات آزار دهنده آیا کلان اهداف و خواسته های ما تامین شده است یا خیر، و اگر چنین است، که هست، بنابراین « احساس تحقیر و سرافکندگی » عبارتی است که حتما اغراق آمیز بوده و در بسیاری از موارد حتی ناشی از پیچیدگی های موجود در متن برجام می باشد.

۴- بزرگی و اهمیت کار اینجاب می کرد که از همه ظرفیتهای نظام و کشور در جهت تحقق حد اکثری منافع ملی بهره گرفته شود اینجانب اطمینان می دهم که در تمام فرایند مذاکراتی بر همین اساس عمل شده و نه تنها از نخبه ترین و مجرب ترین نیروهای موجود در داخل و بیرون وزارت خارجه برای پیشبرد کار استفاده گردید بلکه به فراخورموضوع از ظرفیتهای دانشگاهی و علمی کشور در حوزه های حقوقی،اقتصادی،فنی و سیاسی به نحو شایسته استفاده شد. قطعا در ادامه مسیر نیز از شیوه دنبال خواهد شد تا در زوند اجرای برجام خلل و آسیبی به منافع ملی وارد نشود.

۵- خداوند متعال بهترین گواه است که من و همکارانم در طی مذاکرات هیچگاه از مسیر راستی و درستی در گزارش دهی به ملت شریف ایران خارج نشده ایم و هیچگاه در صدد آنچه که جنابعالی « مستور نگه داشتن ضعف و خطا و کوتاه کردن زبان منتقدان » نامیده اید نبوده ایم. البته در آوردگاه حساس و خطیری چون مذاکرات هسته ای که دشمنان پیدا و آشکار بسیاری داشته و دارد، به بنده و همکارانم حق بدهید که در طول مذاکره نگران سوء استفاده طرفهای مقابل از بحثهای داخلی کشور و یا افشای مواضع واقعی جمهوری اسلامی ایران باشم. حتما می پذیرید که همواره در هر مذاکره ای بین مواضع واقعی و اعلامی تفاوت وجود دارد که لازمه مذاکره است با این حال در هیچ دوره ای از مذاکرات تا این حد تیم مذاکره کننده در مجلس، صدا و سیما و ... حضور پیدا نکرده و تا این حد عملکرد خود را در معرض انواع و اقسام انتقادات واقعی و غیر واقعی قرار نداده است. در دوره بعد از برجام بنده وهمکارانم بارها و بارها در صحن عمومی، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، کمیسیون انرژی، کمیسیون آموزش وتحقیقات، کمیسیون اصل نود، و اخیر ا در کمیسیون ویژه برجام حضور پیدا کردیم که هنوز هم ادامه دارد.

در اینجا به دو نمونه‌ای که جنابعالی من باب شاهد کلام ذکر فرموده‌اید به اختصار اشاره می‌کنم:

الف) تحریم‌ها: در مورد تحریم ها به درستی از بنده نقل قول فرموده اید که : «ابتدا شورای امنیت کلیه قطعنامه های خود را قبل از اینکه کوچکترین اقدامی از سوی جمهوری اسلامی ایران انجام شود، روز گذشته لغو کرد.» و اینکه «پیش از شروع هر گونه اقدامی، و قبل از اینکه یک پیچ و مهره باز شود، طرف آمریکایی تحریم های خود را قانونا و کتبا لغو و یا متوقف خواهد کرد.

اثربخشی این اقدامات همزمان با اثربخشی اقدامات ایران صورت خواهد گرفت.» و اینکه «همه تحریم‌های هسته ای شورای امنیت، آمریکا و اروپا در روزاجرایی شدن توافق رفع...»، تمامی نقل قول‌های فوق صحیح است. طبق بند ۷ قطعنامه شماره ۲۲۳۱ شورای امنیت مفاد تحریمی همه قطعنامه های ظالمانه قبلی متعاقب صدور گزارش مصرحه آژانس بین المللی انرژی اتمی مبنی بر انجام تعهدات مربوطه ایران، لغو خواهد گردید. به همین ترتیب اتحادیه اروپایی و ایالات متحده آمریکا قبل از روز اجرا با صدور دستور العمل‌های رسمی تعهدات خود در زمینه لغو یا توقف تحریم‌های مربوطه را انجام میدهد.(وفق بندهای ۱۰ و ۱۱ پیوست شماره ۵ برجام). توجه جنابعالی را به این مهم جلب می‌نمایم که اصرار ما برای تصریح رسمی نسبت به رفع تحریم های شورای امنیت، اتحادیه اروپایی و آمریکا ناشی از بی اعتمادی به طرف مقابل و ضرورت رعایت اصل همزمانی در اجرای تعهدات بوده است. البته همانگونه که جنابعالی هم به درستی نقل قول فرموده اید « اثربخشی این اقدامات همزمان با اقدامات ایران صورت خواهد گرفت.»

باید توجه داشت که این تنها را ه جل موجود برای همزمان کردن مجموعه اقدامات طرفین بود، اقداماتی که به لحاظ طول دوره اجرا برابر نبوده اند. اقدامات ما چند ماه و اقدامات آنها چند روز به طول می‌کشد. گفتنی است که این راه حل در بیانات مهم مقام معظم رهبری در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان( ۱۲ شهریور۹۴) مورد تایید واقع شد: « مشخص است که تحریم های اقتصادی باید برداشته شود؛ گفتیم هم فورا؛ حالا"فورا" را معنی کردند، ما هم حرفی نزدیم، اشکال ندارد؛ دوستان ما در اینجا آن " فورا" را به شکلی معنا کردند، یک ترتیبی برایش انتخاب کردند، ما هم مخالفتی نکردیم».

در این زمینه به دو نکته دیگر هم اشاره فرموده اید که لازم میدانم به اختصار توضیحاتی برای رفع ابهام ارائه کنم: برداشت شما در مورد تفاوت لغو و تعلیق به صورت اصولی متین و صحیح است، لیکن در ظرف و زمینه برجام باید به یکی دونکته ظریف عنایت داشت. اول اینکه بخش قابل توجهی از تحریمهای آمریکا توسط کنگره این کشور وضع شده است و طبعا رفع قاطع آنها مستلزم اتخاذ تضمیم از سوی همین نهاد می باشد. تصدیق می فرمایید که در شرایط سیاسی فعلی آمریکا نمی توان انتظار تحقق این امر از کنگره آمرذیکا داشت با وجود این تحقق دولت آمریکا توقف مداوم اجرای تحریمها است و در غیر این صورت جمهوری اسلامی ایران نیز تعهدات خود را اجرا نخواهد کرد. حتما عنایت فرموده اید که مقام معظم رهبری در همان دیدار با نمایندگان خبرگان فرمودند که « ... البته در بعضی از موارد گفتند که لغو دست دولت آمریکا که طرف مذاکره ماست ، نیست،. آنها را گفتند که متوقف می کنیم و از همان حقوق قانونی خودمان استفاده می کنیم و کارهایی از این قبیل، . اما آن چیزهایی که دست خود دولت امریکاست یا آنچه دست دولتهای اروپایی است آنها به طور کامل( باید برداشته شود).»

در مورد تحریمهای اتحادیه اروپایی آنچه مهم است آیین نامه اجرایی شماره ۲۰۱۲/۲۶۷ مصوب شورای اروپا است که تحریمهای اتحادیه اروپایی علیه ایران را اجرا نموده است و وفق بند ۱۰ پیوست شماره ۵ برجام، اتحادیه اروپایی موظف به لغو (tetmination) همه مفاد تحریمهای مندرج در آن شده است. اصطلاح تعلیق (suspend) نه در مورد این دسته از تحریمها بلکه مربوط به تصمیم شماره ۴۱۳ اتحادیه اروپایی است که تصمیمی سیاسی بوده است و اجرای قانونی و عملی آن از طریق آیین نامه اجرایی فوق الذکر صورت گرفته است. دلیل تعلیق این تصمیم سیاسی نیز این است که برخی تحریمهای پیش بینی شده در این تصمیم به موضوعات اشاعه ای مرتبط می شود.
که وفق برجام اتحادیه اروپایی تعهدی به لغو آنها تا مرحله پایانی ندارد. آن چه روشن است این که آیین نامه اجرایی موصوف که در واقع امر تنها قانون تحریمی اجرایی اتحادیه اروپایی(در حوزه هسته ای) علیه ایران است، لغو می شود و نه تعلیق. این نکته را هم عرض کنم که اتحادیه اروپایی در تمام موارد مشابه در گذشته از یک سازو کار دو مرحله ای(تعلیق- خاتمه) برای برداشتن قوانین تحریمی خود پیروی کرده است، اما در برجام رویه همیشگی اتحادیه اروپایی به کنار گذاشته شده است.

در مورد یکسان بودن برگشت پذیری تعهدات برای طرفین، در متن برجام این اصل برای جمهوری اسلامی ایران و طرف مقابل به صورت یکسان تعبیه شده است. بند ۱۲ قطعنامه شورای امنیت را باید در کنار بند ۱۳ قرائت نمود که در آن شورای امنیت خود به عزم ایران برای توقف تعهدات خود در صورت بازگشت تحریم های شورای امنیت تصریح نموده است. بدون اغراق عرض می کنم که چنین چیزی یعنی انعکاس جسورانه موضع یک دولت غیرعضو شورای امنیت(که خود موضوع قطعنامه است) مبنی بر عدم رعایت قطعنامه های تحریمی این شورا، در تاریخ سازمان ملل متحد مسبوق به سابقه نیست. در عین حال در نظر داشته باشیم که اساساً تحریم های ظالمانه شورای امنیت و متعاقب آن تحریم های یکجانبه اروپا و آمریکا به بهانه برنامه هسته ای ایران وضع گردیده است و بنابراین برای برداشته شدن آنها می بایست بهانه های مزبور که در قالب برخی اقدامات اعتمادساز و محدودیت های موقت در برجام احصاء شده است، از بین بروند. بر همین اساس از یک سو حق توقف اجرای تعهدات جمهوری اسلامی ایران در صورت نقض عهد طرف مقابل صراحتاً مکتوب شده ، و از سوی دیگر اجرای عملی تعهدات جمهوری اسلامی ایران همزمان با اجرای تعهدات طرف مقابل تنظیم گردیده است.

ب) خروج از فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل متحد:
به درستی چند نقل قول اینجانب در مورد خروج ایران از فصل هفتم شورای امنیت از طریق مذاکره و بدون اجرای الزامات شش قطعنامه تحریمی قبلی و یا بی سابقه بودن دخالت کشور هدف در تنظیم متن یک قطعنامه شورای امنیت ذکر فرموده اید، اما با ارائه استدلال هایی نتیجه گرفته اید که «... قطعنامه ۲۲۳۱ ایران را از ذیل فصل ۷ خارج نساخته...» و این امر را دومین نمونه از «نادرستی در گزارش ماجرا به مردم و نمایندگان شان» برشمرده اید.

توجه جنابعالی را به بخش مقدمه هر شش قطعنامه تحریمی، و مقایسه آنها با مقدمه قطعنامه ۲۲۳۱ جلب می نمایم. در همه قطعنامه های قبلی، چارچوب و قالب تصمیم گیری شورای امنیت فصل هفتم منشور ملل متحد است( قطعنامه اول- ۱۶۹۶- ماده ۴۰ از فصل هفت، و پنج قطعنامه بعدی ماده ۴۱ از فصل هفت) که معنای کاملاً مشخص دارد و در ذیل آن تحریم های شدید اقتصادی و تجاری و مالی علیه کشورمان وضع گردید. این در حالی است که در بندهای مقدماتی قطعنامه ۲۲۳۱ که در واقع مبنا و اساس بندهای اجرایی را پایه ریزی کرده است، هیچ اشاره ای به فصل هفتم یا ماده ۴۱ نگردیده و در عوض با لحنی مثبت و کاملاً متفاوت از عبارت پردازی های تند و تهاجمی قطعنامه های قبلی، نهایی شدن برجام را نشانه تغییر اساسی در رسیدگی شورای امنیت به موضوع هسته ای ایران عنوان می نماید.

در حقیقت قطعنامه جدید دیگر برنامه هسته ای ایران را به عنوان « تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی» شناسایی نمی کند و این یک تحول اساسی است. از لحاظ محتوایی نیز، شورای امنیت که قبل از این صراحتاً و موکداً خواستار توقف کامل غنی سازی به عنوان اس و اساس برنامه هسته ای ایران شده بود، با تایید محتوای برجام بر بهره مندی ایران از غنی سازی صحه می گذارد. استناد برخی بندهای اجرایی قطعنامه به ماده ۴۱ منشور نه از باب حفظ موضوع هسته ای ایران ذیل فصل هفتم منشور بلکه از جهت اجرایی کردن آن دسته از تصمیم های شورای امنیت در حوزه لغو قطعنامه های پیشین و موارد مشابه است که می بایست الزام آور باشند، در حقیقت مخاطب ۹ مورد از ۱۰ مورد ارجاع به ماده ۴۱ خود شورای امنیت می باشد.

بدیهی است موضوعی که قریب به ۱۰ سال در دستور کار شورای امنیت بوده است ظرف مدت کوتاهی به طور کامل از دستور کار خارج نخواهد شد اما با هر قرائتی از متن قطعنامه ۲۲۳۱ به سهولت تفاوت آشکار رویکرد شورای امنیت نسبت به گذشته روشن می شود به این معنا که رویکرد مبتنی بر تهدید و اجبار قطعنامه های قبلی به رویکرد مبتنی بر همکاری و رضایت تبدیل شده است.

در یک کلام ماهیت برخورد شورای امنیت سازمان ملل با جمهوری اسلامی ایران دیگر بر مبنای فصل هفت و شناسایی ایران به عنوان یک تهدید نیست.

با جنابعالی کاملاً هم عقیده ام که « هر چه امروز تفاهم بیشتر باشد، رفع مشکلات اجراء فردا کمتر خواهد بود». از اعلام آمادگی همدلانه شما به عنوان یک « مسلمان انقلابی وطن دوست» برای کمک به تحقق این هدف صمیمانه قدردانی می نمایم.

با احترام
محمدجواد ظریف
۲۲-۶-۹۴


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست