یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چگونه به دختران آموزش بدهیم
خودکشی به خاطر ترس از دست دادن بکارت


• معصومه دختر ۱۴ ساله سمنانی با دیدن لکه‌های خون از وحشت بلایی که سرش آمده رگ دستش را زده و سعی کرده به زندگی‌ای که داشته وارد مرحله جدیدی از آن می‌شده پایان دهد. بعد از اینکه به بیمارستان رسانده شده هم سعی کرده داستان را پنهان کند، ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۱ مهر ۱٣۹۴ -  ۱٣ اکتبر ۲۰۱۵




بهار- امروز روز جهانی دختر‌بچه‌هاست. خیلی‌ها از وجود چنین روزی و دلایل انتخابش خبر ندارند. احتمالا مادر و پدر معصومه هم این را نمی‌دانسته‌اند، دختری که بعد از دیدن نشانه‌های اولین عادت ماهانه‌اش دست به خودکشی زده، آن‌هم به‌خیال و دلیلی که حتی نمی‌دانسته چیست؛ فکر می‌کرد بکارتش را از دست داده است. دختر ۱۴ ساله سمنانی که بارها و بارها درباره لزوم آن و نشانه‌های زوال آن از مادر و دور‌و‌بری‌هایش شنیده اما یک‌بار هم درباره نشانه‌های بلوغ دخترانه‌اش چیزی نشنیده بوده. شاید باور‌کردنش دشوار باشد، اما معصومه با دیدن لکه‌های خون از وحشت بلایی که سرش آمده رگ دستش را زده و سعی کرده به زندگی‌ای که داشته وارد مرحله جدیدی از آن می‌شده پایان دهد. بعد از اینکه به بیمارستان رسانده شده هم سعی کرده داستان را پنهان کند، اما شدت عذابی که از این اتفاق می‌کشیده باعث می‌شود موضوع را با خواهر‌بزرگترش در میان بگذارد. احتمالا درست در همین لحظه خواهر و بعد مادرش دستشان را گزیده‌اند و به زمانی‌که برای یاد‌دادن ابتدایی‌ترین مسائل به دخترشان هدر داده اند،‌ فکر کرده‌اند.

سهیلا بنایی، روانشناس کودکان و نوجوانان، به «بهار» می‌گوید باید بین رشد روانی سالم دختران یا باقی‌ماندن در پیله حرف‌های مگو یکی را انتخاب کنیم. بنایی می‌گوید: «یک مادر باید آن‌قدر با دخترش صمیمی باشد که حرف‌زدن درباره مراحل رشد او برایش راحت باشد. مادری هم که این صمیمیت را ندارد نباید فکر کند داشتن چنین فاصله‌ای با بچه‌ها به با‌ادب‌شدن یا باحیا‌شدن آن‌ها کمک می‌کند. بالاخره اگر دختران نوجوان جواب سوال‌ها و ابهاماتشان را از راه درست دریافت نکنند یا به‌سراغ راه‌هایی می‌روند که بیشتر سردرگمشان می‌کند یا با ذهنی پر از سوال بزرگ می‌شوند.»
بنایی که به‌عنوان روانشناس بخشی از وقتش را به مراجعان سرای محله‌های مناطق محروم اختصاص می‌دهد، بیشتر از مادران وظیفه توسعه آگاهی را به نهادهای اجتماعی محول می‌کند و می‌گوید: «باید دید که چرا مادرها هنوز از مطرح‌کردن برخی مسائل با دخترانشان واهمه دارند؟ برای رفع این واهمه نباید به سراغ تک‌تک مادران رفت و آن‌ها را متهم کرد که نسبت به ترتبیت فرزندشان سهل‌انگار هستند، بلکه باید رو را به‌سمت جامعه برگرداند و پرسید که چرا بستر را برای چنین چیزی فراهم می‌کند؟ من بین مراجعانم می‌بینم که مادری خودش خاطره‌ای بسیار تلخ از اولین عادت ماهانه‌اش دارد، ولی نمی‌تواند شرایط را برای دخترش عوض کند. نمی‌تواند به او کمک کند که خاطره‌ای دیگر رقم بزند، چون فکر می‌کند مشکلاتی که داشته بخشی از بدبختی‌های زنانه است و باید آن‌ها را تحمل کرد و پشت‌سر گذاشت.
او در جواب اینکه جامعه از چه طریقی می‌تواند به آگاهی‌بخشی در این زمینه‌ها کمک کند می‌گوید: «اول به‌سراغ رسانه و تاثیر آن‌ها می‌روم. این چیزها هیچ جایی در رسانه‌های رسمی ما ندارند. ما یک‌بار هم نمی‌بینیم که در تلویزیون وقتی درباره روانشناسی کودکان و نوجوانان گفته می‌شود به این موضوع هم اشاره شود. انگار خیلی اتوماتیک این بخش‌ها را حذف می‌کنند. به‌خاطر دارم که در یکی از برنامه‌های خانوادگی به نحوه تعامل با نوجوانان می‌پرداخت به همه‌چیز اشاره شد غیر از این. انگار همه با هم به تفاهم رسیده‌ایم که درباره‌اش حرف نزنیم. گویا مشکلات دوران بلوغ همگی در جوش‌های صورت، تغییرات خلق‌و‌خو و دراز‌شدن دست‌و‌پا ختم می‌شود. ارگان‌ها هم این را پذیرفته‌اند؛ هیچ تبلیغی برای نوار بهداشتی حتی در بسیاری از داروخانه‌ها و هیچ جای دیگر نمی‌بینید. داروهای افزایش میل جنسی حتی روی شیشه داروخانه‌ها و عطاری‌ها تبلیغ می‌شوند، اما نوار بهداشتی نه. انگار این محصول اصلا وجود ندارد. همین نگاه به خانه‌ها راه پیدا می‌کند. نوار بهداشتی را در هزار سوراخ قایم می‌کنند مبادا بچه‌ها و حتی دختر‌بچه‌ها آن‌ها را ببیند. در چنین شرایطی چطور می‌شود از مادر توقع داشت که به‌سراغ دخترش برود و درباره یکی از مهم‌ترین اتفاقات زندگی‌اش با او حرف بزند؟»

محبوبه جعفریان استاد رشته امور تربیتی است و مدارس را در تکرار این ماجراها دخیل می‌داند و می‌گوید: «بچه‌ها زمان بسیار زیادی را در مدرسه می‌گذرانند. زمانی‌که گویا وقت زیادی برای پچ‌پچ‌کردن درباره رازهایشان دارند و به‌اندازه کافی وقت دارند که اطلاعات هرچند ناقص، راز‌آلود و همراه با تخیلات را با هم در میان بگذارند، اما وقت کافی وجود ندارد که مسئولان مدرسه درباره مسائل ضروری با دختران حرف بزنند.»
او حذف تدریجی مربیان تربیتی یا همان مشاوران را از مدارس زمینه‌ساز تقویت مشکلات می‌داند و می‌گوید: «زمانی مشاوران در مدارس اقدامات خوبی برای قبح‌زدایی از چنین مسائلی می‌کردند، اما با کمرنگ‌شدن آن‌ها این تلاش‌ها هم بی‌نتیجه باقی ماند. البته می‌دانم که برخی از مدارس با دعوت از روانشناسان و برگزاری جلسات گروهی این موضوعات را برای بچه‌ها باز می‌کنند، اما این کار با تصمیم مدیر مدرسه اتفاق می‌افتد و تمام مدرسه‌ها ملزم به رعایت آن نیستند؛ بنابراین تعداد مدارسی که دست به این کار می‌زنند در مقایسه با تعداد مدارس دخترانه سراسر ایران بسیار کم است. پس وقتی می‌شنویم دختری از ترس خودش را کشته خیلی هم تعجب نمی‌کنیم، اما خیلی تاسف می‌خوریم و به دخترانی فکر می‌کنیم که بعد از این هم چنین چیزهایی را تجربه خواهند کرد، اگر تصمیم نگیریم که موضوعات زنانه را به‌کل نادیده بگیریم.»


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست