پول، شرکت های بزرگ، رشوه، فساد
گزارش جنگ قدرت برای کنترل فیفا
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱ آبان ۱٣۹۴ -
۲٣ اکتبر ۲۰۱۵
اخبار روز - کرد سنندجی: مدتی است که فدراسیون بین المللی فوتبال "فیفا"، در مرکز یک طوفان سیاسی- قضایی در جهان قرار گرفته، طوفانی که از سوی دادگستری آمریکا و با دستگیری ١٤تن از مقامات ارشد این نهاد بینالمللی در سویس، آنهم در آستانه برگزاری کنگره فیفا در زوریخ آغاز گردید.
اشارهی مشهور جورج اورول، که فوتبالِ جهانی «جنگی است بدون گلوله»، در هیچکجا به اندازهی تاریخ جامهای جهانی آشکارا دیده نمیشود. واقعیت آن است که برگزاری جام جهانی فوتبال، پیش از آنکه یک پدیدهی ورزشی باشد، همواره آیینه رقابت های سرمایهداری جهانی است و گاهوبیگاه، جولانگاه ناسیونالیسم افراطی نیز بوده است.
آن چه که مدتی است فیفا را در بر گرفته جنگ پنهانی است که گلوله ای ندارد ولی آثار آن عمیق و سرنگونی قدرت و قدرتهائی توسط قدرت و قدرتهای دیگری است که هرو دو در اردوگاه کاپیتالیسم قرار دارند. بعد از جنگ جهانی دوم که وینستون چرچیل نخست وزیر وقت انگلیس تاکید کرد بهتر است بجای میدانهای جنگ جوانان در میادین ورزشی سرگرم شوند، در عرصه ورزش یک رویداد مهم اما با دو تفسیر در دهه هشتاد بوقوع پیوست که از منظر سیاسی شباهتهائی به اقدام مشترک آمریکا و انگلیس علیه فیفا داشت. در آن دهه اردوگاه غرب به رهبری آمریکا المپیک ۱۹٨۰ مسکو را به بهانه دخالت نظامی شوروی سابق در افغانستان تحریم کرد و همین تحریم در سال ۱۹٨۴ علیه المپیک لس آنجلس توسط کشورهای بلوک شرق که با نظامهای سوسیالیستی و کمونیستی تعریف می شدند به کار گرفته شد!
وقتی پلیس فدرال آمریکا (اف بی آی) در واشنگتن دفاتر کنفدراسیون فوتبال آمریکای جنوبی و شمالی را مورد تجسس قرار داد و همزمان در سوئیس و در شهر زوریخ در حالی که کلیه اعضای ارشد فیفا برای شرکت در کنگره این سازمان در هتلی اقامت داشتند پلیس این کشور تعدادی از مقامات بلندرتبه فیفا را در یک اقدام سریع بازداشت کرد؛ کارشناسان فوتبال و صاحبنظران سیاسی در مورد وضعیت کنونی و تحولات آینده این سازمان به گمانه زنی های متفاوتی پرداختند.
تا دهه ۱۹۹۰ میلادی بازیهای المپیک از منظر سیاسی/اقتصادی و تاریخی هم چنان برترین واقعه ورزش در جهان بود اما از سال ۱۹۹۴ که برای نخستین بار در آمریکا جام جهانی برگزار شد فوتبال برای بیشی گرفتن از بازیهای المپیک سرعت شتابانی یافت و در سال ۱۹۹٨ برتری سیاسی/تجارتی و تاریخی خود را بر بازیهای المپیک دیکته کرد. بستر این برتری طلبی را باید بعد از جام جهانی ۱۹۷۴ آلمان مشاهده کرد؛ زمانی که در انتخابات ۱۹۷۴ فیفا استنلی راس انگلیسی رئیس وقت فیفا مجددا نامزد شد اما این بار انتخابات به دور دوم رفت و سرانجام ریاست را به ژائو هاولانژ برزیلی واگذار کرد. هاولانژ در ۲۰ سالگی عضو تیم شنا و واترپلوی برزیل بود و در المپیک های تابستانی ۱۹٣۶ برلین و ۱۹۵۲ هلسینکی حضور داشت. وی با درجه دکترا در حقوق به وکالت پرداخت و سپس وارد تجارت شد. علاقه اش به ورزش و درک وی از این قلمرو در تجارت و اقتصاد و درآمدزائی سبب شد تا وارد مدیریت در این عرصه شود. هاولانژ یک تاجر حرفه ای تمام عیار بود. او در بیش از ٨۶ کشور مختلف لابی کرد تا اولین رئیس غیراروپایی فیفا لقب بگیرد. هاولانژ توانست فیفا را به سازمانی میلیارد دلاری تبدیل کند. او برای برنامه هایی که وعده داد بود پول کافی نداشت و به سراغ کمپانی های بزرگ رفت و سرانجام کمپانی هائی مثل آدیداس و کوکاکولا به اسپانسرهای اصلی فیفا تبدیل شدند. قرارداد کوکاکولا فقط در جام جهانی ۱۹۷٨ آرژانتین، ٨ میلیون دلار نصیب فیفا کرد. بزودی فیفا به مدلی برای دیگر سازمان های ورزشی دنیا بدل شد و هاولانژ یا به عبارتی «نوشابه» فیفا را دگرگون کرد. حق پخش تلویزیونی مسابقات در زمان هاولانژ معنی واقعی بخود گرفت. در ۱۹۷٨ حق پخش اروپایی سه جام جهانی بعدی، ۴۴۰ میلیون دلار فروخته شد و تعداد تیم های شرکت کننده در جام جهانی افزایش یافت. فیفا تحت رهبری هاولانژ بیش از هر زمان دیگری به فساد متهم شد. وی نیز به اتهام دریافت رشوه مورد بازجوئی قرار گرفت ولی به خاطر کهولت سن برای او قرار منع تعقیب صادر شد. اتهامی که گزارش آن توسط کمیته اخلاقی فیفا منتشر شد و در آن گزارش آمده بود که هاولانژ در جریان جام جهانی ۱۹۹۰ چیزی نزدیک به یک میلیون فرانک سوییس رشوه دریافت کرده است.
در این گزاش علاوه بر هاوه لانژ از نیکولاس لئوز و ریکاردو تکسیرا که بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۰ رشوههای زیادی دریافت کرده اند نام برده شد. اسناد دادگاهی نشان میداد که لئوز ۸۰ هزار و تکسیرا ۸.۴ میلیون پوند رشوه گرفتهاند.
بنا به اظهارات چاک بلیزر آمریکائی که از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۱ دومین مقام بلندپایه بخش آمریکای شمالی و مرکزی و حوزه کارائیب فیفا بود و همچنین از ۱۹۹۷ تا ۲۰۱۳ در کمیته اجرایی فیفا عضویت داشت موضوع دریافت رشوه در فیفا به امری رایج تبدیل شده بود. بنابر این گفته ها، در دوره سوم ریاست سپ بلاتر جریان های محفلی تبدیل به یک شبکه منظم فساد مالی می شوند. از طرفی آن چه که وزارت دادگستری آمریکا مدعی وجود این شبکه فساد مالی در فیفا است نشان می دهد که چنین موضوعی در این سازمان طی یک دوره ۲۴ ساله صورت گرفته است و مجموع بیش از ۱۵۰ میلیون دلار رشوه فقط به دوران ریاست سپ بلاتر محدود نمی شود.
سپ بلاتر بهترین موقعیت را در سال ۲۰۱۱ کسب کرد که به پاکسازی بزرگ در فیفا اقدام کند اما چون دریافت رشوه و ایجاد شبکه فساد مالی در فیفا نهادینه شده بود و افزون بر این بلاتر از نظر سنی توانائی و کارآئی برخورد با چنین موضوعی را تا حدودی از دست داده بود لذا نتوانست در سال ۲۰۱۱ از ادامه این وضعیت جلوگیری کند. مهمترین دلیل این ناتوانی را باید در ترکیب اعضای این شبکه جستجو کرد که همه افراد عضو آن از مقامات ارشد فیفا بودند که برای مقابله با آنان به شبکه نیرومندی در حول و حوش سپ بلاتر نیاز بود. گفته می شود تعدادی از اعضای این شبکه از بن همام رئیس سابق و خلع شده کنفدراسیون فوتبال آسیا برای رقابت وی با بلاتر رشوه دریافت کرده بودند و از طرفی نیز اطلاعات این رشوه را در اختیار بلاتر قرار داده بودند که سرانجام منجر به محرومیت مادام العمر بن همام قطری از فعالیت های فوتبالی شد.
انتخابات سال ۲۰۱۱ از همان ابتدا نشانههای یک رقابت پرتنش را به همراه داشت. حضور بن همام در انتخابات و رویای او برای به زیر کشیدن بلاتر و در سوی مقابل اصرار بیش از اندازهی رییس کنونی برای نشستن بر روی صندلی ریاست برای یک دورهی دیگر در هیچ دورهای به این شکل وجود نداشت.
هر اندازه در دورههای قبل کار با دوستی، رقابت سالم و حتی انصراف یکی از دو نامزد به پایان می رسید، در این دوره کار دگرگون شده و دو نامزد از هر فرصتی برای ضربه زدن به یکدیگر استفاده کردند. از فساد و رشوه خواری گرفته تا اتهام به جاه طلبی و قدرت طلبی و فرافکنی. سرانجام بن همام بود که تاب نیاورد و رسما کنارهگیریاش را اعلام کرد. کناره گیری او نه از سر مسالمت طلبی و سازش که از سر مخالفت و درگیری بیش از اندازه با بلاتر بود. مخالفت و سرسختی بن همام سرانجام برایش گران تمام شد و او نه تنها با کنار کشیدن از انتخابات شانس ریاست فیفا را از دست داد، بلکه در کمیتهی انضباطی هم محکوم شد تا در یک معامله دوسرباخت کاملا ضرر کرده و برای همیشه از صحنه فوتبال محو شود!
به باور من و بر اساس شواهد و برخی از اسناد، تعدادی از اعضای شبکه فساد در سال ۲۰۱۱ برای رد گم کردن کارها و عملیات خود در فیفا، رقابت ناسالم بن همام را که با دادن رشوه به تعدادی از مقامات و اعضای فیفا با تکیه بر مانور رسانه های انگلیس علیه بن همام همراه بود؛ به اطلاع بلاتر رساندند تا به رئیس پا به سن گذاشته فیفا وفاداری (به ظاهر) نشان دهند!
از طرفی این شبکه مانع شد تا اصلاحات در فیفا عملی شود، زیرا در سال ۲۰۱۱ یک هیئت کارشناسی که توسط خود فیفا مأمور شده بود اصلاحاتی را برای تغییر کار این نهاد پیشنهاد داد. بخشی از این پیشنهادات از جمله تعیین دوره های زمانی مشخص برای مقامات ارشد، حداکثر سن مسئولان و شفافیت کامل درآمد و هزینه های این نهاد مورد پذیرش ریاست فیفا قرار نگرفت.
اریک مارتین، رئیس بخش سوئیس در یکی از نهادهای مدنی مبارزه با فساد مالی به نام "شفافیت بینالمللی" میگوید: "او ۱۷ سال فرصت داشته تا نحوه ریاست و اداره امور را در فیفا بهبود دهد."سازمان شفافیت بین المللی از مقاومت فیفا در برابر اجرای اصلاحات به شدت انتقاد کرد.
واقعیتی است غیر کتمان که سپ بلاتر در دو دوره اول ریاست اش بر فیفا تحولات چشمگیری در ساختار فیفا و اهداف این سازمان ایجاد کرد و برای کشورهای بی بهره از قدرت فوتبال اهمیت زیادی قایل شد و با اعطای میزبانی جام جهانی به آمریکا در سال ۱۹۹۴ و سپس بطور مشترک به کره و ژاپن در سال ۲۰۰۲ و میزبانی آفریقای جنوبی در جام جهانی ۲۰۱۰ سنت میزبانی آمریکای لاتین و اروپا را شکست و مرز جدیدی در اعطای میزبانی جام جهانی پدید آورد.
از دوره سوم ریاست وی با توجه به توسعه شتابان فوتبال در جهان و ورود قوانین و مقررات حرفه ای به فوتبال کشورهای عضو فیفا و از طرفی ایفای نقش سیاستمداران و احزاب سیاسی در توجه به فوتبال کشورهایشان مکانیسم وقت حاکم بر فیفا نتوانست با چنان رشد شتابانی همراهی کند و در نتیجه روابط محفلی که در این سازمان حاکم بود اندک اندک به شبکه ای با عملکرد مافیائی حاکم شد که در این شبکه مجموعه ای از بینظمیهای مالی، روابط پشت پرده، تقلب، ساخت و پاخت، تبانی، تبعیض جنسی، نژادپرستی، تلاش برای استفاده از تکنولوژی در فوتبال، شفافیت نداشتن پروندههای مالی، شکافهای عمیق بین روسای فدراسیونهای مختلف و بسیاری از پروندههای باز دیگر وجود داشته است.
"کریستوف لوپتی" اقتصاددان فرانسوی در این باره چنین میگوید: «...بدیهی است که در روند حرفهای شدن، جریان و گردش مالی به نحو بی سابقه ای افزایش مییابد. این موضوع، ورزش حرفه ای و همچنین رویدادهای بزرگ ورزشی را در بر میگیرد. روند حرفه ای شدن، از پایان سال های ٨۰ و ۹۰ شتاب بیشتری یافته و به موازات آن حجم پول در گردش به ارقام عظیمی رسیده است. در شرایطی که رویدادهای بزرگ ورزشی مبدل به تجارت های بزرگ میگردند، پر واضح است که رفتارهای انحرافی مالی در آن پدیدار میگردد. بازی های جهانی، میلیاردها دلار در آمد ایجاد میکند.
در آمدها هایی که عمدتاً از فروش حق بازاریابی و تبلیغات، و پخش تلویزیونی رویدادهای ورزشی حاصل میگردند. بنابراین، این موضوع منافع بالقوه بسیار زیادی را برای شرکت های بزرگ جهان و کشورهای میزبان برگزاری رویدادهای بزرگ ورزشی ایجاد میکند. وجود چنین درآمدهایی، میتواند رفتارهای انحرافی مالی را در برخی از کشورهای داوطلب میزبانی رویدادهای بزرگ ورزشی ایجاد کند. از سوی دیگر، این موضوع نتیجه عدم وجود شفافیت در نحوه برگزاری این رویدادهای ورزشی است. بنابراین، عدم شفافیت در گزینش کشورهای میزبان، در کنار عدم شفافیت اعطای امتیازهای تجاری مانند، حق پخش تلویزیونی و تبلیغات و غیره، نظامی غیرشفاف را ایجاد میکند که در بستر آن رفتارهای انحرافی مالی بروز کرده و افزایش مییابد.»
همانگونه که مورخ رادیکال فوتبال، دیوید گولدبلات دریافته است:
«هر ذرهای از جام جهانی –تیمهایی که در آن بازی میکنند و آنهایی که بازی نمیکنند، چگونگی انجام بازیها و معماری استادیومهایی که بازیها در آن برگزار میشود، ابعاد مناسکی و نمادین رقابتها و کارناوالهای غیررسمی و خودانگیختهای که پیرامون آن شکل میگیرد- همگی از نیروهای اقتصادی، نظامی و فرهنگی تاثیر پذیرفتهاند که به نفع سیاستهای جهانی، ملی و محلی وارد عمل میشوند».
کمیت در برابر کیفیت
سودآوری روزافزون جام، فیفا را بر آن داشت تا در سال ۱۹٨۲ تیمهای مرحلهی نهایی را از ۱۶ تیم به ۲۴ تیم افزایش دهد. در ۱۹۹٨ بار دیگر تعداد تیمها افزایش یافت و به ٣۲ تیم رسید. قابل پیشبینی بود که تلاشهای خامدستانه برای جلب تبلیغات و پوشش تلویزیونی و حقوق تبلیغاتی بر ملاحظات مرتبط با کیفیت بازیها فایق آمدهاند و حالا، ابعاد متورم این رویداد رابطهای معکوس با سطح فوتبال در جهان دارد. این رویداد معمولا در بازهای پنج هفتهای برنامهریزی میشود که یکی دو هفتهی اول آن، به بازیهای عموما قابل پیشبینی میان تیمهای ضعیفتر و قویتر میگذرد. بازیهای مرحلهی حذفی عموما بر اساس برنامهی زمانی مناسب پخش در شبکههای تلویزیونی اروپا برنامهریزی میشوند و نه برنامهی زمانی مناسب به وقت محلی. در نتیجه، بازیکنانی که به مراحل اوج بازیها میرسند عموما از لحاظ بدنی مستهلک میشوند؛ به همین دلیل روندهای اخیر فینالهایی بیکیفیت و بدون گل را به همراه داشته است که در بسیاری از موارد، با ضربات پنالتی به نتیجه رسیدهاند.
صرفنظر از افتضاح اخیر در خصوص مرحلهی نهایی بازیها در سال ۲۰۲۲، دخالتهای تبلیغاتی در جام، در مسابقات سال ۱۹۹٨ نیز مشهود بود؛ زمانی که تردید شدید و موجهی به وجود آمد که ستارهی تیم برزیل، رونالدو، علیرغم توصیههای پزشکی و مصدومیت به میدان رفته است. در آن مورد، شرکت نایک مصر بود که رونالدو باید به میدان برود. این سنت که زورگویان و مستبدین دستان به خون آلودهی خود را در نتیجهی بازیها وارد کنند نیز هنوز ادامه دارد. زمانی که تیم ملی عراق از حضور در مرحلهی نهایی جام جهانی ۱۹۹۴ باز ماند، عدی، فرزند روانرنجور صدام، دستور داد تا بازیکنان را سه روز شلاق بزنند و وادارشان کرد تا با توپی سیمانی در حیاط زندان فوتبال بازی کنند.
پی گیری جدی پرونده فساد در فیفا از سال ۲۰۱٣ آغاز شد. در این سال مایکل گارسیا قاضی و وکیل آمریکائی از طرف فیفا ماموریت یافت تا گزارش کاملی از نحوه اعطای میزبانی به روسیه و قطر را تهیه کند و در کنار آن به موضوع فساد مالی در فیفا بپردازد.
مایکل گارسیا، گزارشگر مستقل فیفا، که مامور تحقیق درباره نحوه اعطای میزبانی جام جهانی فوتبال به روسیه و قطر ۲۰۱٨ و ۲۰۲۲ میلادی شده بود، مجبور شد استعفاء کند.گارسیا در اعتراض به انتشار فقط چند صفحه از گزارش طولانی خود از سمتش کناره گیری کرد. او از سوی فیفا مامور شده بود تا درباره نحوه اعطای میزبانی جام جهانی به روسیه و قطر، گزارش مستقل تهیه کند. در این گزارش قطر و روسیه متهم شده اند که با رشوه موفق به دریافت میزبانی شده اند.
ساختار سازمانی فیفا چگونه است و فرآیند کنترل در آن به چه نحوی است
فیفا یک امپراتوری مالی است که هیچ کشوری، و هیچ نهاد جهانی بر عملکرد آن نظارت و کنترل ندارد. تنها نظارت از سوی فدراسیون های مالی عضو فیفا امکان پذیر است.
مقر فیفا در زوریخ و در کشور سویس است. ۲۰۹ کشور و سرزمین مستقل، اعضای این فدراسیون را تشکیل میدهند. فدراسیون های مالی در ۶ کنفدراسیون تقسیم شده اند. کنفدراسیون های آسیا، آمریکای شمالی، آمریکای مرکزی، آمریکای جنوبی، اقیانوسیه و اروپا.
فدراسیون های ملی در کنگره فیفا رئیس این نهاد و اعضای کمیته اجرایی فیفا را انتخاب میکنند. هر یک از فدراسیونهای ملی، صرف نظر از کوچکی و بزرگی کشوری که آن را نمایندگی میکنند، یک رای دارند. کنفدراسیون ها در این فرآیند حق رأی ندارند.
فیفا، یک ماشین تولید پول
فساد مالی در جایی امکان پذیر است که پول در گردش وجود دارد. در فیفا، حجم عظیمی از پول در جریان و در گردش است. جام جهانی فوتبال، بیشترین تعداد بیننده را در جهان دارد. بیننده ای تلویزیونی و رسانه های دیداری دیگر.
این استقبال عمومی در جهان، مبالغ عظیمی پول را به صندوق فیفا میریزد. فیفا در واقع ماشین تولید پول است. پول فراوان.
درآمدهای فیفا
درآمد فیفا از محل برگزاری جام جهانی فوتبال بین سال های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۴ با کل درآمد ناخالص ملی "موناکو"، این کشور کوچک، ولی ثروتنمد اروپا، برابری می کند.
فساد در فیفا: چه کسی 'کوپا آمریکا' را خرید؟
مارک سارجنت از بیبیسینیوز در گزارشی به روی دیگری از فساد فیفا اشاره کرده و در این گزارش می نویسد: بخش اعظم پوشش رسانهای درباره رسوایی فساد مالی در فیفا بر پرداخت رشوه در جامهای جهانی و چهره هایی نظیر سپ بلاتر، جک وارنر، و چاک بلیزر متمرکز بوده است.
اما کیفرخواست مقامهای قضایی آمریکا علیه فیفا که دو هفته قبل از یورش پلیس در سوئیس و نیویورک صادر شد اغلب درباره مبارزه با حق انحصاری آگهیهای تجاری در مسابقات فوتبال قاره آمریکا و به طور خاص پرطرفدارترین جام این قاره یعنی جام ملتهای آمریکای جنوبی (کوپا آمریکا) بود.
در حالی که جک وارنر قائم مقام پیشین فیفا به دست داشتن در پرداخت رشوه ۱۰ میلیون دلاری برای حمایت از میزبانی آفریقای جنوبی در جام جهانی ۲۰۱۰ متهم است، اوخنیو فیگردو، دیگر نائب رئیس سابق فیفا، متهم است که در پرداخت رشوه ۱۰۰ میلیون دلاری جام ملتهای آمریکای جنوبی نقش داشته است.
آقای فیگردو یکی از دستکم ۱۱ عضو کنفدراسیون فوتبال آمریکای جنوبی، کونمبال، متهم است که در ازای دریافت رشوه، حق پخش آگهیهای تجاری در چهار دوره از مسابقات جام ملتهای آمریکای جنوبی را به یک شرکت تجاری ورزشی واگذار کرده است، از جمله مسابقات امسال که در شیلی برگزار شده است.
خریدن 'کوپا آمریکا'
جام ملتهای آمریکای جنوبی یکی از پربینندهترین مسابقات ورزشی در جهان است.
برآورد میشود که در سال ۲۰۱۱ مجموع شمار مخاطبان این رویداد ورزشی بیش از پنج میلیارد نفر بود. همچنین مانند جام جهانی فوتبال، ارزش مالی این مسابقات در سه دهه گذشته به شدت افزایش یافته است.
در سال ۱۹۸۷ حق پخش آگهیهای تجاری جام ملتهای آمریکای جنوبی به ۱.۷ میلیون دلار فروخته شد. همین حقوق برای مسابقات امسال به ارزش ۷۵ میلیون دلار واگذار شد.
برگزاری صدمین سالگرد این مسابقات که قرار است سال ۲۰۱۶ در خاک آمریکا انجام شود ۱۱۲.۵
میلیون دلار درآمد بادآورده نصیب کنفدراسیونهای سازماندهنده (آمریکای شمالی و جنوبی) کرده است.
از سال ۱۹۸۶ همه حق پخش آگهیهای بازرگانی در جام ملتهای آمریکای جنوبی به طور عمده در انحصار شرکت "ترافیک اسپورتس" بوده است.
نام این شرکت شاید یادآور سالهای نخست فعالیت آن در فروش آگهی تجاری برای ایستگاههای اتوبوس باشد اما سرانجام توانست به مهمترین گروه بازاریابی در مسابقات فوتبال آمریکای جنوبی بدل شود.
بر اساس مدارک مالی داخلی که پلیس فدرال آمریکا (افبیآی) رویت کرده، تنها در مسابقات سال ۲۰۰۷ جام ملتهای آمریکای جنوبی، درآمد شرکت "ترافیک اسپورتس" از محل فروش حق بازاریابی و پخش تلویزیونی بالغ بر ۷۴ میلیون دلار بوده که از این میزان ۲۹ میلیون دلار سود خالص بوده است.
کیفرخواست وزارت دادگستری آمریکا این شرکت را متهم میکند که در ۳۰ سال اخیر با پرداخت رشوه به مقامات کنفدراسیون فوتبال آمریکای جنوبی، انحصار این حقوق و درآمد را برای خود نگه داشته است. بنا به این کیفرخواست، مدیران "ترافیک اسپورتس" و شرکتهای مرتبط با آن در این مدت به دو رئیس کنفدراسیون فوتبال آمریکای جنوبی و ۹ تن از روسای فدراسیونهای فوتبال، از جمله در آرژانتین و برزیل، رشوه داده اند.
پرداخت اضافه
نخستین مورد پرداخت رشوه که در کیفرخواست وزارت دادگستری آمریکا آمده به سال ۱۹۹۱ مربوط میشود. هنگامی که نیکلاس لیوز، رئیس وقت کنفدراسیون فوتبال آمریکای جنوبی، از موسس و مدیر شرکت "ترافیک اسپورتس" خواست تا برای امضای قرارداد، مبلغی اضافه و شش رقمی بپردازد.
براساس کیفرخواست صادره، آقای لیوز در سالهای بعد و تا زمانی که در سال ۲۰۱۱ مقامش را داشت همواره برای تمدید قرارداد "ترافیک اسپورتس" مبلغی اضافه دریافت میکرد که بیش از یک میلیون دلار به ازای هر دوره مسابقات بود.
خوزه هاویا، مالک و موسس "ترافیک اسپورتس" نقش خود در انجام کلاهبرداری، تقلب، پرداخت رشوه، و پولشویی را پذیرفته است.
ظاهرا شرکت "ترافیک اسپورتس" در سالهای بعد هم پرداخت رشوه به مقامهای فوتبال را ادامه داد.
در سال ۲۰۰۷ که ونزوئلا میزبان رقابتهای کوپا آمریکا بود رئیس فدراسیون فوتبال این کشور از "ترافیک اسپورتس"، ۱.۷ میلیون دلار در ازای امضای قرارداد آگهیهای تجاری طلب کرد.
"ترافیک اسپورتس" این بار هم با استفاده از روشهای جعلی انتقال پول و عملیات پولشویی در بانکها و موسسات مالی آمریکا این مبلغ را پرداخت کرد.
رقبای تازه
در سال ۲۰۱۰ دو شرکت تجاری دیگر "ترافیک اسپورتس" را به حاشیه راندند.
به نظر میرسد در آن سال که شش رئیس فدراسیون فوتبال در آمریکای لاتین کمک کردند تا انحصار پخش آگهیهای تجاری جام ملتهای آمریکای جنوبی نصیب شرکت "فول پلی" رقیب "ترافیک اسپورتس" شود.
ترافیک اسپورتس در واکنش به این اقدام، شرکت "فول پلی" و کنفدراسیون فوتبال آمریکای جنوبی را به دادگاهی در آمریکا برد.
مبنای شکایت ترافیک اسپورتس این بود که قرارداد تازه با "فول پلی" تخطی از توافقنامه پیشین با این کنفدراسیون است.
ترافیک اسپورتس مدعی است این قرارداد شامل مسابقات جام ملتهای آمریکای جنوبی در سال ۲۰۱۵ هم میشود که امتیاز آگهیهای آن را پیشاپیش خریداری کرده است.
این شکایت هیچگاه در صحن علنی دادگاه مطرح نشد زیرا هر دو شرکت توافق کردند که با پیوستن به یک کمپانی دیگر، گروه بازاریابی تازه ای به نام "داتیستا" تاسیس کنند و درآمدهای جام ملتهای آمریکای جنوبی را بین خود تقسیم کنند.
بنا به متن کیفرخواست وزارت دادگستری آمریکا، در این مقطع، فساد ابعادی تازه پیدا کرد.
در قرارداد اولیه برای رقابتهای کوپا آمریکا در سال ۲۰۱۱، شرکت ترافیک مبلغ سه میلیون دلار رشوه به سه مقام فوتبال میپردازد.
شرکت تازه تاسیس داتیستا برای دریافت حق بازاریابی و پخش آگهیهای تجاری در رقابتهای جام ملتهای آمریکای جنوبی ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ پرداخت رشوه به مقامات کنفدراسیون فوتبال آمریکای لاتین را ادامه داد.
برای آنکه درک بهتری از حجم این فساد مالی به دست آید لازم است یادآوری شود که مبلغ رسمی قرارداد برای چهار دوره جام ملتهای آمریکای جنوبی ۳۱۷.۵ میلیون دلار اعلام شد.
اما این اتهام به شرکت داتیستا وارد شده که برای همین قرارداد ۱۰۰ میلیون دلار رشوه داده است، یعنی حدود یک سوم کل مبلغ قرارداد.
مجوز پول درآوردن
شرکت ترافیک اسپورتس با اتکا به انحصار خود بر پخش آگهیهای تجاری، قراردادهای هنگفتی با شبکههای رادیویی و تلویزیونی، کمپانیهای ورزشی و دیگر حامیان تجاری این مسابقات در کل قاره آمریکا بسته است. به طور مشخص، میزان کسب سود این شرکت در آمریکا و کانادا که به سرعت به اصلیترین بازار رقابتهای جام ملتهای آمریکای جنوبی بدل شد. براساس متن کیفرخواست، شبکههای تلویزیونی کانادایی و آمریکایی در سال ۲۰۰۷ نزدیک به ۱۳ میلیون دلار نصیب شرکت ترافیک اسپورتس میکنند، یعنی بالاترین درآمدی که این شرکت از یک منطقه کسب کرده است.
این بازار رو به رشد باعث میشود که در سالهای بعد ارزش قراردادهای آگهی، و همراه با آن نرخ پنهان معامله کردن با مقامهای فوتبال قاره آمریکا، نیز افزایش یابد.
خوزه هاویا، مالک و موسس شرکت ترافیک اسپورتس، حالا به نقش خود در کلاهبرداری، تقلب، پرداخت رشوه، و پولشویی اعتراف کرده و پذیرفته است که ۱۵۱ میلیون دلار از درآمد غیرقانونی خود را جریمه بپردازد. در پی انتشار کیفرخواست وزارت دادگستری آمریکا، شماری از مقامهای ارشد فوتبال متهم یا بازداشت شدهاند و برای برخی دیگر قرار پیگرد صادر شده است.
در گزارش بعدی که در واقع قسمت دوم این مطلب است به چگونگی جنگ قدرت و تاکتیکها و استراتژی آمریکا و انگلیس برای در اختیار گرفتن رهبری در فیفا و با احتمالاتی یوفا می پردازیم و نقش کشورهای جهان سوم و دوم را در آینده فیفا بررسی می کنیم.
|