یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اسلام را از مسیر اصلی منحرف کردیم! - محمد شوری



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۴ آبان ۱٣۹۴ -  ۲۶ اکتبر ۲۰۱۵


این یک داستان واقعی ست.

آزارواذیت ومحرومیت های شغلی و غیره(آنهم باشنود)تمومی نداره.بااینکه نزدیک ٣۰سال می گذره،انگاری افشاشدن«مک فارلین»بدجوری حالشان را گرفته.میخواهندوانمودکنند نه چنین چیزی نیست؛وشما اصلن مهم نیستی،وازاین حرفها،اماچندتامصداق(که همشان هم مستندهستند)میخواهید برایتان بیاورم تانشان بدهم اینهاتوی این سالهابرای آنکه نخواهند مسئولیت جفتک زدن های خودشان را بر عهده بگیرند چه کارهاوچه هزینه هایی که نمی کنند؟...

ازشنودهای غیرقانونی بگویم؟یاازجریمه های الکی هنگام مسافرکشی؟آنهم مثل جریمه ای درسالهاپیش،سالهایی که هنوز دوربین هایی که درسرچهاراه الان گذاشته اند و عکس می گیرد نبود؛ولی برای من بوسیله پست آمددرخانه!!

یاسرقت های مکررازخودرو،آنهم جلوی چشم مامورین نیروی انتطامی که دکه اش سرکوچه است،وکاپوت ماشینی که زنجیروقفل شده؟بیاند براحتی دلکوی آنرا بدزدند آنهم نه فقط یکبار،بلکه چندین بار!؟!...

یاازآدم هایی که به عنوان مستاجردرساختمان محل زندگی چابجامی کنند که بتوانندباکمال وقاحت وپررویی و بی شرفی در بزنند وترابه بادکتک بگیرند وبگویند: «من مال وزارت اطلاعات هستم ومی کنمت توی گونی وازاین اباطیل...»!

یاازاراذل واوباشی که استخدام می کنن تا بی خودی وبی جهت ترابه بادکتک بگیرند وبرایت پرونده درست کنند و...؟!

یاباشنودهایی که می کنند بیایندوباکمال پررویی ووقاحت وبافریب،ترابه عنوان مزاحم نلفنی بکشانند اداره آگاهی وبعدآنجابایک ماموراطلاعاتی ازواجا روبروبشوی وبعدازمیان شنودهایی که کرده انددستاویزی پیداکنندبرای اینکه عمله اینها بشوی...!

یااینکه هرسال مجبوربشوی   خانه ات را عوض کنی.تا میایی قول نامه ای می نویسی،فورایک صاحبخانه جدید برایت بتراشند.یعنی همان زمان آن خانه فروخته می شود وتوبایدمستاجر صاحب خانه ای باشی که الساعه خلق شده است!؟ شما خودتان رابگذارید جای من،چه فکری می کنید؟چه نتیجه ای می گیرید؟

محض رضای خداتوی این سالها (هرسال یک خانه عوض کردم)نشد که این اتفاق نیفتد،جدای ازآن تمام افرادساختمان سریع بعدش چابجامی شوند و آدم هایی می آیند که اکثرالهجه شهرستانی دارندوجورواجورند،ازمعتادوتریاکی بگیرتا....

ویاموقعی که درمنزل نیستی بخواهند سرک بکشند توزندگی ات و....

و.....

۱٣آذر۱٣۶۵،محمدمحمدی ری شهری(همان محمدی نیک یاهمان محمددرون پرور)وزیراسبق «واجا»(وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی)،می آیدروی آنتن تلویزیون ودرارتباط بادستگیری«سیدمهدی هاشمی»(ازنزدیکان ومنسوبین آیت الله منتظری(که آنزمان قائم مقام رهبری بود)و۴۰تن ازنیروها واعضای باندش!می گوید:

«توطئه برای منحرف کردن اسلام ازمسیراصلی ازجمله اتهامات این گروه است».

آیت الله جنتی هم تو نمازجمعه بعدامی آیدومی گوید:«امام بادستگیری سیدمهدی هاشمی چشم فتنه راازحدقه بیرون درآورد».والبته «دفترتحکیم وحدت»آنزمان هم همین رابلغورکردواز«چشم فتنه»نام بردونوشت:

«دفترتحکیم وحدت ضمن محکوم کردن جریان مهدی هاشمی نسبت برشد تفکرات انحرافی هشدارداد.رهبری هشیارانه انقلابی باردیگرچشم فتنه ای خطرناک را در آوردودست باندمهدی هاشمی راازتوطئه های خطرناکشان کوتاه نمودند»(روزنامه کیهان،٨دی۱٣۶۵).

حالامی فهمم که چرابعدازاین همه سال،فتنه٨٨زودبه یوم الله ۹دی تبدیل شد!!

وجنبش سبز وجریان اصلاحات به دولت نرمال واعتدال رسید!!

و این همه هیاهوفقط یک«تدلیس»بود.

این برای این بود که «پیچک انحراف» چشم نداشت!فتنه ٨٨چشم نداشت.لذااین فتنه کورباید دستش رابه کسی می دادواین کس،کسانی جزو سردمداران دولت سایه نبودند...!؟

قصه«چشم فتنه»ازآنجاشروع شد،که «خمینی»درفروردین۱٣۶۵«مرگ»رایکبار تجربه کرده بود؛برای همین بایدزودمی جنبیدندوعجله؛«منتظری»نبایدجانشین او می شد!

ووقتی آمدن مخفیانه«مک فارلین»برای قرارومدارهای آینده ی پس از «خمینی» با افشای آن لورفت،آمال وآرزوهافروریخت؛لذافرمان مستقیم حمله صادرشد.و با ساخت وپرداخت هایی که نیروهای خاص واجا(وازجمله شخص سعیدامامی های دوجناح»برای جناب وزیر ترتیب دادند تاایشان آنرابه خوردخمینی دهد،پای وی را نیز به این بازی بازکردند؛تابدست خودخمینی بهترین حاصل عمرش رابرای همیشه خانه نشین ومحصورومغضوب کنند!

روز۶آبان۱٣۶۵،درحالیکه اطراف منزل ومیدان قیام قُرق ماموران امنیتی بود و ماشین بنزپارک شده درپیچ میدان کاملن تابلو بود،فورا خودم رابه اتوبوس۲طبقه خط شمشیری-که می خواست حرکت کند-رسانده وسوارآن شده وبرصندلی نشستم. بخیال خودم ازدست شان جسته ام!!اما هنوز چندمتری حرکت نکرده بود،که دو برادر امنینی!!آمدندبالاومراباخود بردند...

«خمینی»درپیام دستگیری ما نوشته بود:«اعلامیه هایی که بااسامی مختلف توسط افرادضدانقلاب ومنحرف ووابسته مهدی هاشمی پخش کردیده است»

ویکی ازاین اعلامیه به آمدن«مک فارلین اشاره داشت:

«...طبق اخباررسیده،چه ازبعضی مسئولین،وچه دریک سری مطبوعات اروپایی ملاقات دکتر نجف آبادی(محمدعلی هادی نجف آبادی نماینده تهران)با«رابرت مک فارلین»مشاورامنیتی ریگان...»

حال ازآنزمان هرچند٣۰سال می گذرد.اما هنوزحسرت این مذاکرات ولذت شهدشیرینی که قراربودبچشندونشد،آزارشان می دهد!

لذابرای عاملین افشای این مذاکرات پنهانی،محکومیت های سختی صادر شد.

محکومیتی هایی علنی مثل اعدام امیدنجف آبادی (به بهانه عمل شنیع غیراخلاقی)واعدام سیدمهدی هاشمی(به بهانه قتل شمس آبادی وحشمت ودوپسرش،که هنوززوایای پنهان این ماجراوقتل برکسی روشن نیست وبه همین بهانه –که برفرض صحت،فقط مربوط به شخص ایشان بود ونه مربوط به نیروهایی که دراین جریان فعالیت داشتند-وهمه رابایک چوب برانند ومورد فحاشی واهانت و...قراردهند).

واحکام صادره درمحاکم غیابی؛که با بعهده نگرفتن مسئولیت اعمال شنیع و غیرقانونی شان،می خواهنداین افرادرا ازحیِّز انتفاع بیاندازند وبا ایجادعدم امنیت درزندگی شخصی باانواع ترفند وصحنه سازی ها (که همه آنهابخاطرشنود ومراقبت هایی ست که می شود)،بخواهند طرف راخاموش وساکت کنند!

واقعیت هاواتفاقات این سالها نشان می دهد(که برای آنها مستندات ومدارک کافی هست وبرخی هم منتشر وعلنی شده است)آنهابدون آنکه بخواهند مسئولیت رفتارهای شنیع وغیرقانونی خودرا برعهده بگیرند،به وسیله شنود وانواع شنود وفشارهایی که اعمال می کنند،توانسته اند عده ای راهم آلوده دیکته های خود کنند!وباترفندهاوحیله هایی والبته گاه بااجباروافشارآنهابه همکاری باآنها وادار و توجیه کنند تا بدینوسبله بوی گَندرفتارشنیع بوسیله شنودشان را باهم پوشانی دیگران(دیگرانی یاقاصرندوعامی وناآگاه ازاصل موضوع ویادیگرانی که مقصرندوآگاه و از اصل موضوع وباخبر؟؟که گاها درحکم شریک ودزد ورفیق قافله خوش رقصی هم می کنند)لاپوشانی کنند!

ووقتی حرف ازحقوق بشروحق الناس وحقوق شهروندی می شود،بدلیل آلوده شدن دست هایشان دراین ماجرا،سکوت کنندودم فروبندندوگاه فلفل هم به زخم بپاشند!

یاوقتی هم درسالهاپیش باهمه اگرواما وفشارومحدودیت هادرروزنامه سلام کار کردم تاتعطیل شد،تنها دیوارمن کوتاه باشد.وبیایند(روزبعدازتعطیلی روزنامه،۱۷تیر۱٣۷٨)ودوباره مرادستگیروزندانی کنند...

درحکم محکومیت دقیقا نوشته شده بود:«به جرم نوشتن مطالب متعدد درمطبوعات علیه امنیت ملی»وبعدمی بینیم همه آقایان مدعی اصلاحات وحقوق شهروندی وحقوق بشر،دراین مورد سکوت کنند ودم فروبندند.ومثلن،نه تنهاانجمن صنفی روزنامه نگاران هیچ عکس العمل واطلاعیه وسخنی ازاین دستگیری وعلت آن به میان نمی آورد،بلکه گاهی دربعضی از جاهاهم باهمکاری نیروی امنیتی و اطلاعاتی دامن خودراکه آلوده بود،آلوده ترکرد!

وازآنزمان هم ازشغل خودم محروم باشم...کتابهایم رامجوز ندهندواگردادندتوزیعش نکنند!

حالا سالها می گذرد وخداراشکر برخی پرده ها کناررفته وبرخی حرفها زده شده وبرخی مطالب نوشته.وبرخی خیاط ها هم البته درکوزه افتادند...

درپایان توچه شما رابه برخی از خزعبلاتی جلب می کنم. که گذرزمان کورس رسوایی شان رازده ونشان داده که این حرفها،حرفهای صناریک غاز است که فقط دردکان اینهاپیدامی شود.

اگررسانه آزاد بودو بقیه هم حق حرف زدن وانتشارداشتند آنوقت امثال نویسنده وگوینده این مطالب جرات این را نداشتند چنین دروغ های شاخداری را برای عوامی که دسترسی به اطلاعات آزاد راندارندسرهم کنند!؟

نشریه فضیه ش ۴۲۰دوشنبه ۱۹دی۷۹می نویسد:

«درطی سه سال گذشته چریانی که همواره درپشت نقاب هاوشعارهای زیباچهره کریه خویش راپنهان کرده است،دست به جریان سازی وسلب آرامش وامنیت ازمردم نموده است.ایجادآشوب کوی دانشگاه،قتل های زنجیره ای،بلوادرخرم آباد و دهها جریان دیگردرزمره این طرح های زنجیره ای است دراین میان نمی توان ازنقش باندمنحرف وتبهکارمهدی هاشمی دراین جریانات غافل ماند.دراین میان حسینعلی منتظری نقش ویژه ای داردکه همواره مورد توجه دشمنان داخلی وخارجی بوده است».

وازمحمد جوادلاریجانی(درروزنامه همبستگی،۱۲آذر۱٣٨۰)نقل شده است:

«قتل های زنجیره ای بعدازپیروزی انقلاب دونمونه بسیاربدداشت که اولین نمونه آن بامهدی هاشمی شروع شدوتعدادی درآن کشته شدند.پرونده اودرزمان حیات امام موردبررسی قراگرفته زیراافرادمهدی هاشمی ومرتکبین آن قتلها باندبسیارقوی و پیشرفته ای بودند.که درارکان قدرت نیزنفوذداشتند.لذامقابله باآنهاکارساده ای نبود.ولی امام برپیگیری آن پرونده مُصربود.وهمین مساله منجربه رنجش آقای منتظری ازحضرت امام شد.دقیقاآیت الله منتظری ازسرتل های زنجیره ای ازجریان حکومت بُرید.چراکه این مساله راجانبی می دانست...مهدی هاشمی درصدد حذف امام وسپس درپی حذف آیت الله منتطری طی کودتایی بودودرنهایت قصد ایجاد حکومت دیکتاتوری راداشت»!!!!!!!!

واحمدآذری قمی(عضوجامعه مدرسین وازبنیانگذاران روزنامه رسالت که عاقبت نوبت به خودش هم رسید ومغضوب نظام وحاکمیت ج.ا.شد)درروزنامه خودش، رسالت۲۹آذر۱٣۶۵می نویسد:

«این روزهادوپیروزی بزرگ به برکت رهبری های امام نصیب ملت شهیدپرورایران گشت.عزاداری کاخ سیاه شیطان بزرگ ورسوا شدن جریان مرموز وعمیق سیدمهدی هاشمی ودارودسته گسترده اش که متاسفانه درسرتاسرکشورریشه دوانده وتعقیب ودستگیری همه منحرفین وابسته».

به عدم تصدیع اوقات شریف خوانند ازاین آوردن این دست مطالب خودداری می کنم!

ازقرارمعلوم است هنوز که هنوز است وحشت دارند وگرنه هزینه این فرد وآن فرد و این رسانه وآن رسانه واین سایت وآن سایت نمی کردن تاچرندیاتی راسرهم کنند،خزعبلاتی که زمان خلاف آنهارا ثابت کرده و البته خودراهم رسوا.

محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)۴آبان۱٣۹۴


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست