سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

شعرخوانی سپیده جدیری در رتردام


سپیده جدیری


• شعرهای سپیده جدیری چه کوتاه باشد و چه بلند مانند خود سپیده اصیل است و به هیچ کس دیگری شبیه نیست. شعر و شعور کوتاه کوتاه و روشن روشن دست در دست هم و با هم می آیند و به دل می نشینند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۰ آذر ۱٣٨۵ -  ۱ دسامبر ۲۰۰۶



سپیده جدیری متولد ۱٣۵۵ است. او پیش از اینکه روزنامه نگار و یا مترجم باشد یک شاعر است. شعرهای سپیده جدیری چه کوتاه باشد و چه بلند مانند خود سپیده اصیل است و به هیچ کس دیگری شبیه نیست. شعر و شعور کوتاه کوتاه و روشن روشن دست در دست هم و با هم می آیند و به دل می نشینند. سپیده جدیری مجموعه شعر خواب دختر دو زیست را در سال ۱٣۷۹ توسط نشر معیار در تهران به چاپ رسانده است و اکنون منتظر نشسته است تا به کتاب دومش صورتیٍ مایل به خون من اجازه انتشار بدهند. سپیده جدیری اشعار ادگار آلن پو و خورخه لوئیس بورخس را به فارسی برگردانده است. کلاغ گزیده اشعار ادگار آلن پو برگردان از سپیده جدیری، امسال توسط نشر ماه ریز منتشر شده است. سپیده جدیری توسط بنیاد فرهنگ و شناخت به هلند دعوت شده بود تا در برنامه " صدای زن در شعر شاعران زن ایرانی " بخشی از اشعارش را بخواند. پانزده شعر از مجموعه اول توسط آقای امیر افراسیابی به هلندی ترجمه شده است. شعرهای: گریز، و شلّیک؛ یک قدم، بدون شلوار، خواب دختر دوزیست، ببینید، تلخ، صندلی، وجودواره، دختر خوبی که شاعر است، جفت های عجیبی که من داشتم، معصوم، خسته، رنگ ها، دخترانه، استحاله توسط سپیده جدیری خوانده می شد و اجرای هلندی اشعار را هم خانم یانتینه دایکسترا ، شاعره هلندی به عهده داشت. این برنامه روز شنبه ۲۵ نوامبر همراه با موسیقی و نمایش فیلم و همراهی و همکاری دیگر بانوان شاعر و نویسنده در رتردام اجرا شد.
__________
در اینجا چند شعر کوتاه از کتاب خواب دختر دو زیست را می خوانید
 
● رنگ ها
 
 
ای کفترانٍ
دورترین خواب های من
پرهای قرمزی که
به جا مانده از شما
دارد میان بالش من
زرد می شود.
 
***
 
● رعد و برق
 
خدا
ترسناک ترین حرف را
زد؛
رعد و برق!...
باران که تمام شد
خوشبخت ترین ترسوی زمین
بودم.
 
***
 
● صندلی
 
سلول، صندلی ست...
سلول، صندلی ست؛
جایی که با وجود دو پایت
شکسته ای!
***
 
● خشمگین
 
صحبت مجاز نیست!
من از همیشه های خودم خشمگین ترم
لطفاً سکوت! هیس!...
از لاشه های حرفٍ شما بو گرفته است
دنیای روزٍ من!
شب هم به این دلیل
کابوس های من پر کفتار می شود...
 
از کتاب خواب دختر دو زیست
 
 
___________________________________
http://chachmanbidar.blogspot.com
 
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست