سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

شبانی (۱)


وحید داور


• انگار کن بر این جزیره ی سبز نخل خرما می رویید      
انگار کن پریانی که به ادارات می روند         هنوز
با فانوس و رخت سفید بلند در بیشه می گشتند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۷ آبان ۱٣۹۴ -  ۲۹ اکتبر ۲۰۱۵


 
به نگین داور

انگار کن بر این جزیره ی سبز نخل خرما می رویید
انگار کن پریانی که به ادارات می روند         هنوز
با فانوس و رخت سفید بلند در بیشه می گشتند
انگار کن در این دل تاریکی ماشین ها کلبه ها بودند
تا می شد از شبانان شیر تازه ی میش خرید
انگار کن که مادرت با چمدان و چرخ خیاطی
از مرز می گذشت تا خانه ات بیاید و هرگز نرود
انگار کن که مرزبانان می فهمیدند آواره گی ی کوه و بیابان چی ست
انگار کن که در شب بارانی رخت آویز چوبی ات از شال و چتر خیس پر می شد
انگار کن که مرده گان مزار اسمیت داون* خویشان خونی ات بودند
انگار کن که صبح سحر در خواب از آشپزخانه صدای فنجان و قهوه جوش می آمد
انگار کن که خواب نمی دیدی

* مزار اسمیت داون: گورستان تاکستث پارک، در خیابان اسمیث داون لیورپول که شماری از کشته گان دو جنگ جهانی را نیز در آن به خاک سپرده اند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست