دوران توحش
پیرامون «بحران سوریه»
ف. تابان
•
وضعیت فعلی در سوریه، یمن، لیبی، عراق، افغانستان، بحرین یا فلسطین، ناشی از گسترش توحش و بربریت نظام سرمایهداری جهانی است. نمیتوان پیشرفتها و موفقیتها را به حساب این نظم جهانی نوشت و صفحات سیاه را از کارنامه آن پاک کرد. جهان ما کلیتی است که متاسفانه امروز بر آن تانک و بانک حکمرانی میکند. این هر دو مظاهر نظام سرمایهداری هستند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۹ آبان ۱٣۹۴ -
٣۱ اکتبر ۲۰۱۵
حدود یک صد سال قبل رزا لوکزامبورگ، انقلابی و کمونیست نامدار یادآور شد، در برابر بشریت دو راه وجود دارد، سوسیالیسم و یا بربریت. از سوسیالیسم فعلا نشانی نیست اما جهان در بربریت غرق شده است. سوریه تنها یکی از نشانههای بربریت دوران ماست. در آن جا بحران وجود ندارد، توحش و بربریت حاکم است. نه فقط سوریه که خاورمیانه و بخش های بزرگی از آفریقا و حتی در اروپا میتوان این بربریت را مشاهده کرد. بربریتی که متاسفانه رو به گسترش است و همراه با آن اخلاق جهانی رو به انحطاط میرود. اگر تا چند دهه پیش جنگ افروزی و دخالت نظامی و طرفداری و حمایت از بیگانه، در بخش وسیعی از جهان محکوم شمرده میشد، امروز جنگ عملا به راهحل بدل شده است.
وضعیت فعلی در سوریه، یمن، لیبی، عراق، افغانستان، بحرین یا فلسطین، ناشی از گسترش این توحش و بربریت و ناشی از عملکرد مجموعه نظام سرمایهداری جهانی است. نمیتوان پیشرفتها و موفقیتها را به حساب این نظم جهانی نوشت و صفحات سیاه را از کارنامه آن پاک کرد. جهان ما کلیتی است که متاسفانه امروز بر آن تانک و بانک حکمرانی میکند. این هر دو مظاهر نظام سرمایهداری است. جایی با تانک و جایی با بانک و جایی با هر دو. بدون دگرگونی اساسی این ساختار، بربریت متوقف نمیشود. امروز میتوانند در سوریه به توافقاتی برسند و «بحران» را جمع کنند، اما فردا نوبت به جایی دیگر خواهد رسید.
برای نجات از این توحش به راهحلی در خارج از ساختار فعلی نیاز است.
اما در چارچوب «رئال پلتیک» نیز باید اصول و منطقی یکسان بر روابط بینالملل حاکم باشد. توسل به جنگ و دخالت نظامی چنان گسترده و همه گیر شده که هر دولتی به خود اجازه میدهد به حمله نظامی و جنگ تجاوزکارانه علیه دولت دیگری دست بزند. تونی بلر هم بالاخره اعتراف کرد که در جنگ عراق مردم را فریب دادهاند. در هر جنگی و از جمله در سوریه این فریب پایه کار و دخالتهای تجاوزکارانه است.
در چارچوب وضعیت موجود اگر راهحلی برای تخفیف بحران در سوریه و هر نقطه دیگر از جهان وجود داشته باشد، در گام نخست مخالفت با دخالتهای نظامی و جنگهای داخلی است. بر این درخواست باید منطق واحدی حکفرما باشد. آمریکا و فرانسه و دیگران نمیتوانند بگویند «اسد باید برود» و مدعی شوند جمهوری اسلامی یا روسیه نباید اجازه داشته باشند بگویند «اسد باید بماند».
مسئولیت جمهوری اسلامی ایران در برابر این توحش، از جمله در سوریه، کم یا بیش مشابه مسئولیتی است که آمریکا و اروپا و قطر و عربستان از یک سو و دولت اسد از سوی دیگر، بر عهده دارند. اینها همه اضلاع سازنده وحشیگریای هستند که در این کشور وجود دارد. داعش تنها یک جنبه از این توحش است. هشداری که امروز میتوان داد، صرفنظر از آن که کمتر به گوشی برسد و بر دلی بنشیند، این است که مسئولیت همه مداخلهگران و سرکوبگران در داخل و خارج یکسان است. دولتهای بزرگ و قدرتهای منطقهای و نظام دیکتاتوری این فجایع را رقم زدهاند. دخالت نظامی و تسلیحاتی در سوریه باید از طرف همه متوقف شود و راهکارهای مسالمتآمیز برای کنار زدن دیکتاتوری اسد و استقرار دموکراسی در این کشور در دستور قرار گیرد.
و اما مردم… راهحلهای ناسیونالیستی بحرانزا هستند، توحش و بربریت تا حدودی محصول این راه حلهاست. مردم ایران نیز باید مدافع یک راه حل انترناسیونالیستی و یا حداقل منطقهای برای مقابله با وضع موجود باشند. اگر هر کشوری و مردم هر کشوری فقط بخواهند گلیم خود را از آب بیرون بکشند، گلیم همه در آب خواهد ماند. ما مردم به همبستگی منطقهای و بینالمللی با هدف اعتراض به جنگ و تجاوزکاری و دیکتاتوری و برای آزادی و عدالت نیاز داریم. یعنی یک جنبش صلح که با دخالت نظامی خارجی در هر کشوری مخالفت کند و وسیعترین و گستردهترین امکانات را در در اختیار جنبشهای مردمی برای ساقط کردن دیکتاتوریها و برقراری دموکراسی و عدالت قرار دهد.
* این یادداشت در پاسخ به نظرسنجی وب سایت زمانه پیرامون «بحران سوریه» نوشته شده و در این سایت در آدرس زیر منتشر شده است:
www.radiozamaneh.com
|