یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سکوت نکینم تا شرمسار تاریخ نشویم!
چرامبارزات آزادیخواهانه درترکیه وسوریه به من وتومربوط است!


سحر محمدی


• سرنوشت جنبش آزادیخواهی در ترکیه از دیگر جنبش های منطقه، از جمله ایران جدا نیست. برای اعتراض به سیاست های قدرت های بین المللی در سوریه و عراق و کشتارها و سرکوب ها در ترکیه، نباید حتما با پ ک ک، پ ی د یا متحدینشان همفکر و همنظر باشیم. کافیست بدانیم اکه اگر فاشیسم پیروز شود، تنها به سرکوب در ترکیه و سوریه بسنده نخواهد کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۶ آبان ۱٣۹۴ -  ۷ نوامبر ۲۰۱۵


انتخابات اخیر ترکیه عکس العمل های متفاوتی در داخل و خارج از آن کشور برانگیخته است. از یک سو اردوغان که با زور سرنیزه از مردم رای گرفت، عزمش را برای در گلو خفه کردن هر صدای مخالف در ترکیه و درهم کوبیدن جنبش های آزادیخواهی جزم کرده و از سوی دیگر موجی از شوک و نگرانی، نیروهای اپوزیسیون ترکیه را دربرگرفته است.

دلایل پیروزی اردوغان در این انتخابات بر هیچ کس پوشیده نیست. اردوغان با به راه انداختن یک جنگ همه جانبه علیه جنبش آزادیخواهی کردها (پ ک ک و ه د پ) و نیروهای چپ رادیکال ترکیه، ترور دسته جمعی آزادیخواهان (بمبگذاری های سروچ و آنکارا)، سرکوب روزنامه نگاران و رسانه های اپوزیسیون، به بند کشیدن هر صدایی که برای حزبی غیر از آ ک پارتی اردوغان تبلیغ می کرد، دستگیری و حبس هزاران تن از مخالفین در ترکیه به ویژه در مناطق کردنشین، دو قطبی کردن جامعه ترکیه و دامن زدن به احساسات فاشیستی در میان آن بخش از ترکها که عظمت ملی شان را در نفی و قتل عام کردها تعریف می کنند، موفق شد از مردم رای بگیرد. اردوغان موفق شد به بخشی از مردم ترکیه تلقین کند که یا باید پیروزی مطلق او را تضمین کنند یا جنگ و نابودی سراسر ترکیه را دربر خواهد گرفت.
پیروزی اردوغان در این انتخابات نتیجه جنگ طلبی اش و ترور و سرکوب اپوزیسیون و آزادیخواهان است. آنان که تلاش می کنند مقاومت مبارزین حزب کارگران کردستان (پ ک ک) در مقابل ترور دولتی را به عنوان دلیل پیروزی اردوغان جا بزنند، با تحریف واقعیات، جای جانی و قربانی را عوض می کنند.

سوال این نیست که چرا اردوغان پیروز شد؛ همه می دانند که او با جنگ و خونریزی پیروز شد. سوال اینجاست که جامعه ترکیه به کدام سو می رود و تاثیرش بر دیگر کشورهای منطقه چیست. سوال اینجاست که آزادیخواهان ترکیه و دیگر نقاط دنیا در جنگ خانمان سوزی که اردوغان به راه انداخته، کجا می ایستند و چه نقشی ایفا می کنند.

جنگ اردوغان در ترکیه بخشی از همان جنگی است که عراق و سوریه را دربرگرفته است. هدف، در هم کوبیدن جنبش های آزادیخواهی و ایجاد نظمی نوین است. پرداختن به جزییات این جنگ، دلایل و فاکتورهایش از حوصله این مطلب خارج است؛ کما اینکه به این مباحث به اندازه کافی پرداخته شده است.
اما جنگ در ترکیه، سوریه و عراق علیرغم همه پیچیدگی های ناشی از درگیر بودن کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در این جنگ، از یک لحاظ تصویری ساده و گویاست.

در یک سوی این جنگ، حکومت های منطقه ای و فرامنطقه ای و مزدوران مسلحشان ایستاده اند که با نفاق ملی ـ اتنیکی و مذهبی، قتل عامی خونین برای احقاق اهداف خودشان در منطقه به راه انداخته اند:

بشار اسد با سرکوب خونین جنبش عدالتخواهی مردم سوریه، راه را برای کشانده شدن قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای به سوریه باز کرد. ترکیه و شیخ نشینان حاشیه خلیج و در راس آن عربستان و قطر با حمایت آمریکا و کشورهای اروپایی، راه را برای گسترش نفوذ خود و کوتاه کردن دست ایران و روسیه در سوریه هموار دیدند و با درست کردن جریانات قرون وسطایی همچون جبهه النصره، داعش، احرارالشام و غیره، ارتجاع اسلامی را جایگزین جنبش آزادیخواهی در سوریه کردند. ایران به عنوان مهمترین متحد اسد، در کشتار و بمباران مردم سوریه با او همراه شد. جنگ به سوریه ختم نشد و عراق که چند سال پیش قربانی حمله آمریکا و شرکا شده بود نیز از گزند این کشتار، مصون نماند.
حملات آمریکا و ائتلاف به اصلاح ضد داعش به مواضع داعشیان، تنها بهانه ای است برای حضور نظامی آمریکا و شرکا در منطقه؛ و هدفی ندارد جز ایجاد نظمی نوین در خاورمیانه. کما اینکه اعضای این ائتلاف همان کسانی هستند که داعش را ساختند و پرواندند (آمریکا، عربستان، ترکیه، قطر، اردن و غیره) و امروز نیز تغذیه اش می کنند.
ورود روسیه به این جنگ نیز، نه از سر دلسوزی برای قربانیان ارتجاع سیاه داعش و دیگر جریانات اسلامی، بلکه برای حمایت از اسد، حفظ موقعیت خودش و جلوگیری از گسترش نفوذ آمریکا و شرکا در سوریه است.

در این میان ترکیه نقشی تعیین کننده بازی کرده و میکند. حکومت ترکیه و در راس آن اردوغان، با حمایت همه جانبه از اسلامیست های داعش، النصره، احرارالشام و غیره در سوریه و بخشا عراق، از یک سو به دنبال گسترش نفوذ در منطقه و زمینه سازی برای احیای "امپراطوری عثمانی" هستند و از سوی دیگر تلاش می کنند جنبش آزادیخواهی کردهای سوریه به رهبری حزب اتحاد دمکراتیک (پ ی د) که در کانتون های سه گانه شان، جامعه ای دمکراتیک و آزاد، متشکل از همه خلق های سوریه بنا کرده اند را درهم بکوبند.

اما پیروزی مبارزین ی پ گ و ی پ ژ (بازوهای نظامی پ ی د) در کوبانی، معادلات حکومت ترکیه را برهم زد. آرزوی اردوغان برای اشغال روژآوا و در هم کوبیدن کانتون ها ناکام ماند. با شکست فجیع اردوغان در انتخابات ۷ ژوئن و برباد رفتن رویای سلطان شدنش، کاملا پیدا بود که او این شکست را نخواهد پذیرفت و جنگ را به داخل مرزهای ترکیه خواهد کشاند. قتل عام جوانان سوسیالیست در سروچ توسط مزدوران اردوغان، اعلان جنگ او به جنبش آزادیخواهی کردها و چپ رادیکال ترکیه بود.
تنها چند روز پس از بمگذاری سروچ، هزاران کرد آزادیخواه دستگیر شدند. جنگنده های ترکیه بر فراز کوهستان قندیل و شهرهای کردنشین در ترکیه و بخشا حتی عراق به پرواز درآمدند و کردها را بمباران کردند. ارتش و پلیس ترکیه شهرهای کردنشین ترکیه را محاصره کرده و با اعلام حکومت نظامی، خانه و کاشانه مردم را گلوله باران کردند و صدها نفر را به قتل رساندند.
در دیگر شهرهای ترکیه باندهای فاشیستی ترک به شکل سازماندهی شده به خانه ها و مغازه های کردها حمله کردند و بخشا با به آتش کشیدن مغازه های کردها، صاحبانشان را زنده زنده در آتش سوزاندند. بیش از صد و بیست دفتر ه د پ (حزب اتحاد دمکراتیک خلقها) با چوب و چماق و آتش فاشیست ها ویران شد و بسیاری از پارلمانتاران ه د پ، قربانی ضرب و شتم توسط فاشیست هایی شدند که از حمایت پلیس ترکیه برخوردار بودند. به کردهایی که در خیابان کردی حرف می زدند با چاقو و چماق حمله شد. گذاشتن یک عکس با لباس کردی در صفحه فیس بوک، حمله فاشیست هایی را به دنبال داشت که صاحب عکس را به حد مرگ زدند و مجبورش کردند مجسمه آتاتورک را ببوسد و عکس این بوسه را در صفحه فیس بوکش بگذارد. این سرکوب و کشتار تا به امروز ادامه دارد. تصاویر ماه های اخیر ترکیه، شباهت های زیادی به دوران حکومت نازی ها در آلمان دارد.

بلافاصله پس از اعلان جنگ اردوغان به کردها، سران ناتو ظاهر شدند و حمایت همه جانبه شان را از این جنگ خونین اعلام کردند. دو هفته پیش، آمریکا هزار فروند موشک هوشمند برای بمباران قندیل به ترکیه تحویل داد و اتحادیه اروپا با دعوت از اردوغان به بروکسل و فرستادن مرکل به خدمت "سلطان" خودخوانده، برایش تبلیغات انتخاباتی کرد.

اما کردها تنها قربانیان سیاست های جنگ طلبانه اردوغان نیستند. همزمان با حمله به کردها، پلیس ترکیه با یورش به سازمان های چپ رادیکال ترکیه، صدها تن را روانه زندان کرد و حتی یک زن کمونیست ترک را در خانه اش با شلیک به سرش اعدام کرد. اردوغان هر صدای منتقد و مخالف را "دشمن"، "خائن" و "کافر" خواند و آزادی های دمکراتیک همچون آزادی مطبوعات، بیان، عقیده و مذهب را کاملا برچید. با دوقطبی کردن جامعه، فرمان سرکوب نیمی از جامعه توسط نیمی دیگر را صادر کرد و پس از انتخابات، پیروزیش را پیروزی "مومنین" بر "کفار" نامید!
از نظر اردوغان اکنون دیگر شرایط برای متحقق کردن اهدافش مهیاست: برچیدن آنچه از حقوق دمکراتیک در ترکیه به جا مانده، لغو رسمی اصل تفکیک قوا و نشستن خودش بر مسند هر سه قوا، سرکوب هر صدای مخالف تحت عناوین نامبرده، اسلامیزه کردن هرچه بیشتر جامعه و کشیدن چارقد به سر زنان که طبق گفته او باید در خانه بمانند و هریک اقلا سه تا بچه بزایند؛ و خلاصه بازگرداندن ترکیه به عصر حجر.
مسیری که اردوغان در ترکیه در پیش گرفته، برای جنبش آزادیخواهی در ایران که پروسه قدرت گیری و تثبیت جمهوری اسلامی را تجربه کرده، پدیده ای کاملا آشناست.

آنچه که در بالا قید شد و صف آرایی مرتجعین منطقه ای و فرامنطقه ای در جنگ سوریه و عراق و کشانده شدن این جنگ به ترکیه، فقط یک سوی این جنگ است. در آن سو نیروهای آزادیخواهی قرار دارند که نه تنها به هیچ یک از این مرتجعین امید نبسته اند، بلکه با اتکای به مردم و اتحاد خلق ها، با کمترین امکانات، در مقابل جنگ افروزان ایستاده اند:

سخن از مدافعین کوبانی و شنگال است. سخن از زنان و مردانی است که با ابتدایی ترین امکانات تسلیحاتی و با نیروی اراده و اتکا به حمایت خلقشان موفق شدند، آدمخواران تا به دندان مسلح داعش را از کوبانی برانند و اراده آزادیخواهانه شان را به رخ قدرت های بین المللی و حامیان داعش بکشند. سخن از شیرزنانی همچون آسیه عبدالله است که در روزهای تاریک حضور داعش در کوبانی می گفت: "ما این شهر را به داعش نمی سپاریم. شاید همه ما در اینجا کشته شویم ولی کوبانی، گورستان داعشیان نیز خواهد شد". سخن از زنان ی پ ژ و مردان ی پ گ است که آزادی خلق کرد را نه در جدایی از دیگر خلق ها، بلکه در گرو آزادی همه خلق ها می بینند. آنانکه در کنار آزادیخواهان عرب و ترکمن و آسوری، به ساختن جامعه ای دمکراتیک که پایه اش برابری خلق ها و عدالت اجتماعی است، ایمان دارند و به خاطرش حاضرند حتی بمیرند. سخن از مبارزینی است که در عملکردشان آنچنان دنیای انسانی و زیبایی را برای مردم دنیا به تصویر کشیدند که سرنوشتشان با آرزوهای تمامی آزادیخواهان دنیا گره خورد و همه انقلابیون دنیا را با خود همصدا کردند.
از سراسر دنیا انقلابیون به صفوف ی پ گ و ی پ ژ پیوستند و برای حفظ آنچه که آنان ساخته بودند، در کنارشان حتی از جان دریغ نکردند.
از محمدحسین کریمی تهرانی و امیر قبادی مشهدی و جیسون آمریکایی و ایوون آلمانی و مارکز آرژانتینی و دهها مبارز انترناسیونالیست دیگر که در کنار ی پ گ و ی پ ژ جان باختند گرفته؛ تا صدها انقلابی دیگر که از اقصی نقاط دنیا به آنان پیوستند و خوشبختانه زنده اند و سرافراز در کنار مبارزین کرد و عرب و ترکمن برای آزادی می جنگند؛ همه و همه به یک چیز دل بسته اند: انسانیت!
کوبانی تبلور معیارهای همه انقلابیون دنیا شد که با خون و اشک و فریاد و باروت حفظش کردند و پاسش می دارند.

در شرایطی که جنگ های مذهبی و اتنیکی منطقه را فرا گرفته، مبارزین پ ی د و متحدین عربشان می دانند که یا با هم آزاد می شوند یا با هم به قهقرا می روند. برخلاف ناسیونالیست های مرتجعی همچون مسعود بارزانی که به قتل عام اعراب شیعه در عراق به دست داعش به عنوان یک شانس برای ایجاد یک کشور کردی می نگریست، مبارزین ی پ گ و ی پ ژ، امنیت و حیات آزاد خلق کرد را در امنیت و حیات آزاد دیگر خلق های منطقه تعریف می کنند و در کنار دیگران برای آزادی مبارزه می کنند.

اصل اتحاد خلق ها به عنوان پایه و اساس یک تفکر و شرط رهایی، در جنبش آزادیخواهی در ترکیه نیز به چشم می خورد. پ ک ک به عنوان قدرتمندترین فاکتور جنبش عدالتخواهانه کردها در منطقه، به همان اصلی که حزب خواهر سوری اش (پ ی د) به کار بسته، پایبند است.

شاید تاریخ، کمتر جنبش انقلابی ای را تجربه کرده که اینگونه در میان خلق خود ریشه دوانده باشد. پ ک ک تبلور آرزوهای میلیونها کرد در ترکیه است که خواهان برابری خلق ها و عدالت اجتماعی هستند. تصاویر مقاومت زن و مرد و خردسال و پیرسال در شهرهای جزیر، فارقین و گور در مقابل ارتش تا به دندان مسلح ترکیه، سرتیتر بسیاری از روزنامه های جهان شد. آن مردم، پ ک ک را نه از خودشان بلکه خودِ خودشان می دانند. پ ک ک برای کردهای آن خطه، فقط یک حزب نیست که شاید عضوش باشند و شاید هم نه؛ شعار بسیاری از مردم این است که "پ ک ک خلق است؛ و خلق اینجاست"! پ ک ک نیروی مدافع خلق در مقابل جریان فاشیستی حاکم و متحدین بین المللی آن است. پ ک ک برای آن مردم، تبلور آزادیست. پ ک ک برایشان تبلور رهایی زن است. پ ک ک برایشان تبلور عدالت و انسانیت است. پ ک ک برایشان سمبل مقاومت است. پ ک ک ضامن همه آن چیزهایی است که کردها نداشتند و آروزیش را دارند. پ ک ک فقط یک حزب نیست؛ پ ک ک جزء تفکیک ناپذیری از کردهای آن خطه است.

اما پ ک ک نیز می داند و باور دارد که آزادی خلق کرد جدا از آزادی خلق های دیگر ترکیه نیست. از این رو با اعتقاد به برقراری کنفدرالیسم دمکراتیک، در کنار انقلابیون دیگر ترکیه گام برمی دارد. بی دلیل نیست که بسیاری از احزاب چپ و انقلابی و سندیکاهای کارگری ترکیه برای مبارزه علیه حکومت، در کنار پ ک ک جای گرفته اند. هرچند اهداف درازمدت این احزاب متفاوت است؛ اما همه آنان به درستی تشخیص داده اند که اگر متحد نشوند، فاشیسم و دیکتاتوری اردوغان و اردوغانیست ها، ترکیه را ویران خواهد کرد.
همگام بودن بسیاری از این مبارزین با پ ک ک امر تازه ای نیست؛ کما اینکه بسیاری از انقلابیون چپ ترکیه در کنار کردها در سوریه می جنگند و برای حفظ خودمدیریتی دمکراتیک (دمکراسی پایه ای) در کانتون های سه گانه و دستاوردهای آن جان می بازند.

جنبش آزادیخواهی در سراسر ترکیه ریشه دوانده است. فاشیسم اردوغانی و آتاتورکی در ترکیه بی پرده تر و درنده تر از آن است که آزادیخواهان ترکیه ندانند که تنها چاره شان، اتحاد خلق ها و تشکیل یک بلوک ضد دیکتاتوریست. از این رو انقلابیون ترکیه اعم از کرد و ترک و علوی و ایزدی و ارمنی و غیره، متحدانه در مقابل حکومت قد علم کرده اند.

با آنان همصدا شویم!

سرنوشت جنبش آزادیخواهی در ترکیه از دیگر جنبش های منطقه، از جمله ایران جدا نیست. برای اعتراض به سیاست های قدرت های بین المللی در سوریه و عراق و کشتارها و سرکوب ها در ترکیه، نباید حتما با پ ک ک، پ ی د یا متحدینشان همفکر و همنظر باشیم. کافیست بدانیم اکه اگر فاشیسم پیروز شود، تنها به سرکوب در ترکیه و سوریه بسنده نخواهد کرد.
می توان در کنار نیروهای انقلابی که برای آینده بهتر در سوریه و ترکیه مبارزه می کنند، جای گرفت و اختلاف نظر را با نقد سازنده به ارتقای مبارزه تبدیل کرد. لازم نیست کرد باشیم تا بدانیم آنکس که کردها را قتل عام می کند، روزی در خانه ما را هم خواهد زد. تجربه دهه شصت ایران، گواه این امر است. لازم نیست عرب شیعه باشیم تا بدانیم قاتلان هزاران عرب شیعه به ما نیز رحم نخواهند کرد؛ و لازم نیست ایزدی باشیم تا بدانیم که اگر ما هم به دست داعش بیفتیم، ممکن است در بازارهای رقه وموصل به بردگی فروخته شویم.
پ ک ک، پ ی د و متحدینشان برای دفاع از انسانیت مبارزه می کنند؛ برای اتحاد خلق ها، برای عدالت اجتماعی؛ برای آزادی و دمکراسی پایه ای؛ برای رهایی زن؛ برای من و تو! برای فرزندانمان! برای برآورده کردن بسیاری از آرزوهای من و تو! برای من و تو! برای من و تو! برای من و تو....

خاموش ننشینیم! به سرنوشت آنان دچار نشویم که پیام شعر مارتین نیمولر را نفهمیدند:

"اول سراغ کمونیست ها آمدند، سکوت کردم چون کمونیست نبودم. بعد سراغ سوسیالیست ها آمدند، سکوت کردم زیرا سوسیالیست نبودم. بعد سراغ یهودی ها آمدند، سکوت کردم چون یهودی نبودم. سراغ خودم که آمدند، دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید."

سحر محمدی
۶ نوامبر ۲۰۱۵


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست