داعش، ایران و امنیت منطقه
قهرمان قنبری
•
داعش که قبلاً بعنوان تشکیلات القاعده در عراق مشهور بود پایه اش بر ایده سلفی گری بنا شده است که قائل به زدودن دین از خرافات و از تحریفات است، به زعم سلفی گری در این تحریفات شیعیان که مشهور به رافضی هستند، نقش اساسی را بازی می کنند. واقعیت این است که بدون وجود شیعه گری جریان سلفی شانس زیادی برای گسترش نداشت
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۹ آبان ۱٣۹۴ -
۲۰ نوامبر ۲۰۱۵
بمب گذاری و قتل صدها نفر در پاریس و ضاحیه بیروت آخرین مورد از اقدامات بیشمار تروریستی داعش است که جهان را در برابر عمل انجام شده مبهوت کرده است. در واقع داعش نه مشکل یک کشور یا معتقدین به یک دین که بیشتر مشکل همه جهان است و باید همه جهان در برابر این بربریت محض متحد باشند تا بتوانند آنرا از میان بردارند.اما واقعیت این است که فقط حذف فیزیکی و مکانیکی داعش نمی تواند بهترین راهکار در مقابله با داعش باشد، گو اینکه داعش بیشتر استقرار یافته بر ایده خاصی است که این ایده نیاز به جنگی ایدولوژیک دارد و بالاتر آن بستری که عامل و باعث رشد داعش شده است را باید شناخت، حتی در صورت حذف داعش بدون شناخت و حذف این بسترها، باز در آینده بازتولید داعش و یا جریانی خطرناکتر از داعش قابل پیش بینی است. داعش که قبلاً بعنوان تشکیلات القاعده در عراق مشهور بود پایه اش بر ایده سلفی گری بنا شده است که قائل به زدودن دین از خرافات و از تحریفات است، به زعم سلفی گری در این تحریفات شیعیان که مشهور به رافضی هستند، نقش اساسی را بازی می کنند. واقعیت این است که بدون وجود شیعه گری جریان سلفی شانس زیادی برای گسترش نداشت. البته ذکر این نکته لازم است که سلفی گری منهای داعش و القاعده جریانی فرهنگی است و مثلاً جریانهایی مثل اخوان المسلمین که بر پایه سلفی ایسم بنا شده اند و می شود گفت که بانی سلفی گری در دوران معاصر هستند اعتقادی به جهاد و تکفیر که اصلی ترین اصول القاعده و داعش است را ندارند و بهمین خاطر آنها هم از طرف داعش دورغگو و تحریف گر اسلام، همتراز با رافضیان شیعه معرفی می شوند. در واقع سلفی گری هر چند که بُن مایه ایدولوژی داعش و القاعده است، اما اکثر سلفی ها بیشتر بر زدودن ناخالصی های دین از طریق فرهنگی تاکید دارند و حتی یکی از دلایل جدایی داعش و القاعده بیشتر بر تاکید فرهنگ سازی و هدایت افکار از طرف القاعده و رد این مسله و تاکید بر خشونت محض از طرف داعش بود. اما امروز من بیشتر می خواهم نقش مذهب شیعه و ایران در شکل گیری داعش را بررسی کنم و اختلاف القاعده و داعش در این زمینه را که منجر به انعشابشان شد را یاداوری کنم.
ابومصعب زرقاوی بعنوان یکی از بنیان گذاران داعش نقشی کلیدی در ایده پردازی و ساخت داعش بازی کرد، درست است که در زمان مـرگ زرقاوی داعش بوجود نیامده بود و تا زمان مـرگ زرقاوی تشکیلات تحت رهبری زرقاوی بعنوان شورای مجاهدین و یا إمارات اسلامی عراق و شام، شعبه ای از القاعده جهانی در عراق بود. اما نکته مهم در شخصیت و افکار زرقاوی این بود که بخاطر افکار آنتی شیعه و خیلی خشن زرقاوی از زمان تشکیل کمپ هرات در سال ١٩٩٩ و در عراق تا سال ٢٠٠٤ از بیعت و اطاعت از اسامه بن لادن و القاعده سرباز می زند و اصولاً روابطی پرتنش بین بن لادن و زرقاوی برقرار بود که همیشه با وساطت المقدسی یکی از اساتید سابق زرقاوی این روابط خصمانه، تعدیل می شد. حتی یکی از دوستان زرقاوی در مصاحبه ای گفته است که اصولاً بن لادن در ملاقات اول خود در سال ١٩٩٩ با زرقاوی در قندهار بخاطر خالکوبی و سخنان کم مایه شیعه ستیز زرقاوی به او آشکارا بی توجهی کرد.حتی بعد از بیعت زرقاوی در سال ٢٠٠٤ با سازمان جهانی القاعده این روابط همیشه پرتنش بود.در نامه ای که در سال ٢٠٠٤ زرقاوی به بن لادن می فرستد از شیعیان بعنوان "فرقه ای حیله گر و خیانت پیشه، ماری در کمین، عقربی بدخواه و شیاد" نام می برد (١) که دشمن اصلی مسلمانان هستند و تاکید می کند که امریکا روزی مجبور به ترک سرزمین مسلمین خواهد شد اما دشمن اصلی که از پشت ضربه می زند شیعیان هستند که باید نابودشان کرد.در همین نامه برای توصیف ایران از ارتش صفوی نام می برد که مانند زمانی که عثمانی ها به پشت دروازه وین رسیده بودند از پشت به عثمانی ها و خلافت اسلامی ضربه زدند و باعث شکست اسلام و عدم تفوق اسلام بر غرب شدند.در جهان بینی زرقاوی "ایران صفوی" دشمن اول مسلمین و بالخص سنی ها هستند که با اجیر کردن و همکاری شیعیان بومی و البته امریکا، در حق سنی ها و مسلمانان ظلم و تبعیض روا می دارد و زنان مسلمانان را بی آبرو می کند.بهمین خاطر است که زرقاوی بیشتر هدفهایش را از غیر نظامیان شیعه و أماکن مذهبی مقدس شیعان انتخاب می کند تا به زعم زرقاوی شیعیان دندان مسلمانان را در سینه های خود احساس بکنند. که این کار با واکنش سخت القاعده روبرو می شود و در سال ٢٠٠٥ أیمن الظواهری نامه ای برای بازخواست وی می فرستد و در آن از هدف قرار دادن مردم عادی شیعه و شدت عمل به کار رفته توسط زرقاوی شدیداً انتقاد می کند و حمله زرقاوی به ایران را در حالی که القاعده و ایران هدف مشترک امریکا هستند را غیر منطقی قلمداد می کند (٢). حتی شش ماه قبل از مـرگ زرقاوی، به اشاره بن لادن جزوه ای در رد زرقاوی توسط یکی از اصلی ترین ایدولوگ ها القاعده "عطیه ابن رحمان" نوشته شد که حتی به زرقاوی پیشنهاد کناره گیری موقت از امور را به خاطر خشونت بیش از حد بکار گرفته شده توسط او را می کند و به او شدیداً توصیه می کند که هر چه زودتر با مرکز القاعده ارتباط برقرار کند (٣).
در اینجا بطور اجمالی نگاه القاعده جهانی و القاعده عراق و داعش کنونی را به عنصر شیعه و ایران میتوانیم اینطوری مقایسه کنیم. از نظر القاعده باور شیعه انحراف در دین اسلام است و باید نسبت به اصلاح این انحراف اقدامی اساسی کرد، این اقدام اساسی هر چند کشتن رهبران مذهبی را در بعضی مواقع استثنائی جایز می داند،اما کشتار مردم عادی شیعه را شدیداً غیرضروری می داند و بیشتر معتقد به این است که باید شیعیان را از راه اشتباه و غلط به راه راست هدایت کرد. در مقابل القاعده عراق و داعش کنونی شیعیان را "شیطان بشریت" خطاب می کنند که به جز کشتن اش هیچ کاری با آن نمی توان کرد، در واقع شیعه خوب شیعه مرده است. القاعده دشمن اصلی را امریکا و اسرائیل و غرب می داند در حالی که القاعده عراق و داعش کنونی دشمن اصلی را در خانه می داند که از پشت به مسلمانان ضربه وار می کنند، آنان معتقد بر این هستند که اول باید خانه را تمیز کرد و بعداً به امور بیرون از خانه پرداخت. ایران بعنوان کشوری که هر چند شیعه ولی بخاطر مواضع ضدامریکایی اش برای القاعده تحمل پذیر است و شاید با کمی مسامحت بتواند متحد آینده اش شود در حالی القاعده عراق و داعش کنونی ایران را یادآور همکاری با لشکر مغول و انهدام خلافت عباسی و امپراطوری صفویان تضعیف کننده خلافت عثمانی می دانند که حالا هم با سیاستهای خود در فکر بسط و گسترش امپراطوری شیعه صفوی با عوامل بومی اش و به انحراف کشیدن دین اصلی اسلام می باشد. القاعده راه حل نهایی تمام این امور را موکول به زمانی می کند اولاً همه مسلمانان توجیه شده اند و دوماً زمانی که قدرت بتمامی کسب شده باشد! اما به زعم داعش راه حل نهایی از روز اول باید اجرا شود، در واقع تکلیف به آینده موکول نمی شود. القاعده تا حدی به هدایت و راهنمایی مسلمانان اعتقاد دارد و خشونت را انتخاب آخر خود می داند که معتقد است استفاده از خشونت باید مشرعیت مردمی داشته باشد و بدون مشروعیت مردمی این خشونت بضرر تشکیلات است و مغایر با شرع اسلام است در حالی که اولین، دومین و آخرین انتخاب القاعده عراق و داعش کنونی خشونت، خشونت و خشونت بیشتر است.
هر چند که مـرگ زرقاوی مقارن با افول قدرت القاعده عراق بخاطر همراهی قبایل عربی سنی با دولت مرکزی حول برنامه ابن سهوه برای مقابله با گروهای جهادی و شکست سنگین این گروهها، القاعده عراق مجبور به أطاعت ظاهری از سازمان مرکزی شد.و با شکست و ضعف داعش فعلی یا القاعده عراق سابق در سالهای ٢٠٠٧ مالکی احساس قدرت کرد و حتی محدودیت های بیشتری بر قبیله هایی که با کمک آنها دولت اسلامی را شکست داده بود تحمیل کرد و بعنوان دولت شیعه طرفدار ایران محدویتهای بیشتری را علیه شهروندان سنی عراقی تحمیل کرد. بهمین خاطر است که باز هم افکار ضد شیعی و خشن زرقاوی بعنوان تفکر مسلط تشکیلات مورد استفاده قرار می گیرد و أطاعت از القاعده بیشتر در پوسته است و حتی در عالم واقعیت هیچ گونه ارتباطی هم باهم برقرار نمی کنند. چنانچه در نقشه راه و اصول کلی منتشر شده توسط أبوعمر البغدادی که تا الان هم بعنوان رئوس کلی داعش مورد قبول است، سه اولویت اول تشکیلات برای مقابله با رافضی ها و شرک که در مورد شیعه ها کاربرد دارد اولویت بندی شده است و مستقل از القاعده جهانی سیاستهای خود را به پیش می برند (Bunzel 40 ( هر چند که در ظاهر نافرمانی نمی کنند. حتی الظواهری در سال ٢٠٠٧ و ٢٠٠٨ از اینکه هیچ ارتباطی با عراق ندارد و خبرها را مانند مردم عادی از اخبار می شنود اظهار نارضایتی و شگفتی می کند و در دو نامه فوراً درخواست می کند که با او و سازمان مرکزی ارتباط ایجاد شود تا نسبت به اشکالات و انتقادات سازمان جهانی القاعده رفع شبهه بشود.(٤) با روی کار آمدن ابوبکر البغدادی در سال ٢٠١٠ که مقارن با حوادث سوریه و دخالت های مستقیم ایران و شبه نظامیان شیعه عراقی، ایرانی، لبنانی و افغانی در قالب حفاظت از حرم زینب در سرکوب اعتراضات توده مردم، باعث رشد جهشی افکار ضد شیعی و ضد ایرانی توده های سنی شد که داعش با مدیریت و جذب این افراد برنده اصلی این درگیری ها شد و حتی خود را بالاتر از القاعده تصور کرد! چنانچه در سلسله بحث هایی که در هنگام جدایی نهایی القاعده و دولت اسلامی شام و عراق در سال ٢٠١٤ اتفاق افتاد، عدنانی سخنگوی داعش و از معاونین ابوبکر البغدادی در نامه ای عمومی خطاب به الظواهری تاکید کرد که از زمان تاسیس حکومت اسلامی عراق و شام رابطه بین دو تشکیلات بر پایه دستور و پیروی نبوده و بیشتر بر پایه احترام متقابل دو سازمان مستقل بوده است و خاطرنشان می کند که آنها همیشه اختلاف داشتند و دولت اسلامی هیچ وقت از اصول اعتقادی خود با وجود انتقادهای القاعده عدول نکرده است، او بطور مشخص مثال می زند که با وجود مخالفت القاعده با کشتار و هدف دادن شیعیان عادی،آنها همیشه عموم و توده شیعیان را هدف قرار داده اند و فقط در خارج از شام و عراق همکاریهای انجام داده اند و مشخصاً توافق کرده اند که علیرغم میل خود منافع ایران را بخاطر اینکه راه ارتباطی و مراسلاتی القاعده به خطر نیفتد، مورد حمله قرار ندهند و این را محبت و فداکاری تشکیلات متبوع خود نسبت به القاعده توصیف کرده است .(٥)
وزیر خارجه بحرین در همایشی امنیتی در منامه گفت: "خطر ایران از داعش کمتر نیست." (٦) در واقع امروز در هر کجایی که اقلیتی یا اکثریت شیعه دارد جمهوری اسلامی ایران در جلد فعالیتهای فرهنگی و خیریه سازمانها و تشکیلات وابسته به خود را ایجاد کرده است که اکثراً علیه کشور متبوع و منطبق با منافع ایران فعالیت یا به زعم میزبانان جاسوسی ایران را می کنند، مشخصاً شبه نظامیان وابسته به ایران در عراق، سوریه، لبنان و یمن فقط نوک کوه یخی است که فقط قله اش بیرون از آب زده است و عمده اش زیر آب است، حتی متحد اصلی ایران در آفریقا "عمر البشیر" هم فعالیت تمام سازمانهای فرهنگی ایران را به جرم فعالیت مخرب و تبلیغ شیعه گری قدغن کرده است و به حمله ائتلاف منطقه ای به رهبری عربستان به شبه نظامیان حوثی مورد حمایت ایران پیوسته است. در واقع فاجعه امروز در عراق و سوریه که می تواند به لبنان هم کشیده شود ریشه در فقه سنی و شیعه دارد، این اختلاف فقهی هزاران سال است که وجود دارد. افراطیان در هر دو طرف دیگری را منحط و تحریف کننده دین می پندارند، اما واقعیت این است که با همه این امور کشتن یکدیگر را اکثراً بنابه ملاحظاتی مباح نمی دانند. مثلاً در ایران بعنوان قلب افراط گرایی شیعه، هر چند که به مسلمانان سنی محرومیت و تبعیض تحمیل می شود و مسلماً با فعالین حقوق سنی ها هم برخورد می شود اما عموم مردم سنی قتل و عام نمی شوند و یا در عربستان بعنوان قلب افراط گرایی سنی که صاحب امتیاز نوع منحصربفرد سلفی گری خود "وهابیت" است با وجود تبعیض علیه شهروندان شیعه خود در جنوب شرقی کشور برخوردی قتل عام گونه با عموم مردم شیعه نکرده است. در واقع دخالتهای روزمره ایران در کشورهای اسلامی- سنی بویژه سوریه و عراق که همراه با تبعیض و احساس ترس از آینده کشور شده است، باعث بوجود آمدن نوعی شیعه هراسی و ایران هراسی با بازتولید خاطره تسخیر بغداد و سقوط خلافت عباسیان با همکاری شیعیان ایرانی و تفوق صفویان بر خلافت عثمانی شده است که در نبود قدرتهای محافظ کننده سکولار و مقتدر، توده مردم و یا قسمت قابل توجهی از مردمان سنی را به طرف داعش و گروهای افراطی سوق می دهد. جامعه جهانی یا افکار عمومی شاید بخاطر عمق فاجعه امروز منطقه، ایران را در حمله به داعش متفق بحساب آورد. اما نباید از خاطر برد که در این معادله ایران خود یکی علل الوجود بوجود آمدن این مشکل است و دخالت بیشتر آن فقط می تواند به تحریک توده مردم سنی و سوق دادن آنها به طرف افکار و گروهای افراط گرا بیانجامد. هر چند که نمیتوان اعمال گروه هایی مثل داعش را فقط با کسانی که آنها را تحریک می کنند توجیه کرد و مسلماً داعش در بستر افراط گرایی سنی بوجود آمده است که در مقاطعی برای مقابله با خطر سرخ مورد حمایت غرب قرار گرفته است و مسلماً اِشکال اصلی در اَشکال مختلف افراط گرایی موجود در دین اسلام است که این موارد در کوتاه مدت با نابودی فیزیکی و لشکرکشی حل نخواهد شد، هر چند که بخاطر خطری که در بیخ گوش انسانیت و جامعه جهانی است این جامعه را ناگزیر به عمل فیزیکی خواهد کرد اما دخالت بیشتر ایران در نهایت بسود داعش خواهد بود ولو اینکه داعش نابود بشود ولی این قابلیت را خواهد داشت که از گروهی مسلح به ایدولوژوی ماندگار تبدیل شود که هر لحظه امکان تجدید حیاتش ممکن خواهد بود. بهترین عمل ایران در مقابل داعش در شرایط موجود پرهیز از دخالت در امور کشورهای منطقه و البته عدم حمایت از گروهای شبه نظامی شیعه است تا برای آتش سوزان داعش هیزم فراهم نکند. دخالت بیشتر ایران در امور کشورهای منطقه بالاتر از اینکه باعث استمرار جنگ و جدال خواهد شد، اثری ماندگارتر هم خواهد گذاشت و آن تبدیل اختلاف فقهی شیعه و سنی به جنگ شیعه و سنی است. این مسله هر چند که مدتی است شروع شده است، اما واقعیت این است که هنوز به مرحله شدیداً بحرانی نرسیده است و اقلیت کمی از اتباع کشورهای منطقه طرفدار جریانات نفرت پراکن و تکفیری هستند، حتی محبوبیت ایران در کشورهای منطقه اگر اتباع شیعه را کسر کنیم بیشتر از داعش نیست (٧). این به معنی این است که ایران هم با اینکه با داعش مقابله می کند اما محبوبیتی همسطح داعش دارد و در واقع می توان گفت برای اتباع سنی، چنانچه وزیر خارجه بحرین هم تاکید کرده است ایران هم تهدیدی همسطح داعش است و دخالت بیشتر ایران همراه با حمایت اش از شبه نظامیان شیعه می تواند نسبت به تحریک مردم به گرایش افراطی نقش بارزی داشته باشد. خاطر نشان کردن این نقطه را لازم می دانم که عمیق تر شدن این شکافها در نهایت به ضرر اقلیت های شیعه موجود در کشورهای منطقه و مطمعناً به سود رژیم و سیستم های استبدادی تمام خواهد شد، چونکه براستی امنیت انتخاب اول شهروندان منطقه خواهد بود و تاریخ به راستی ثابت کرده است که اکثراً به بهانه ایجاد امنیت، مردان آهنین پرطرفدارتر و ریشه های استبداد قویتر تر شده است.
اضافه کردن این نقطه را لازم می دانم که حمله داعش به غرب را می توان در کنتکس رقابت با القاعده هم قرار داد، چونکه غرب اولویت اول داعش نیست. این در حالی است که اعضای پخته القاعده، داعشیان جوان را منحرف شده از مسیر مبارزه تبلیغ می کند که مسیر مبارزه را گم کرده اند و باعث درگیری و خونریزی در بین مسلمانان شده اند، داعش می خواهد ثابت کند که او در هر دو جبهه قادر به جنگ است، هم در مقابل رافضیان که خطر اصلی و عامل غرب هستند و هم در مقابل خود غرب. احتمالاً داعش با این تاکتیک می خواهد که بعضی از طرفداران غرب ستیز القاعده را به طرف خود جلب کند. در این جا البته گزینه دیگری هم می تواند روی دهد که القاعده هم برای مقابله با این تبلیغات داعش برای جلوگیری از عدم ریزش نیروهای خود حملات خود به شیعیان را تشدید کنند.
در آخر لازم به ذکر می دانم که در ایران بسیاری از تحلیل گران در این جنگ خانمانسوز فقط ارتجاع سنی را مقصر می دانند و هیچ مسولیتی برای ایران و ارتجاع سنی ستیز شیعه قایل نیستند، و واقعیت هم این است که امروز ایران و ارتجاع شیعه در برابر خطر داعش کم خطر و قابل تحمل تر است اما این نقطه را نباید فراموش کرد که ارتجاع شیعه بعنوان کاتالیزور و تحریک کننده ارتجاع سنی برای داعش نیرو، قدرت و مشروعیت جمع آوری می کند. در واقع در خفا در هر خون ریخته شده ای و در هر جنایت کسب شده ای دست ایران و ارتجاع شیعه هم دیده می شود، هر چند که این جنایت به دست داعش یا ارتجاع سنی انجام بگیرد. ایران، امروز راه حل برای صلح منطقه ای نیست، بلکه خود مشکلی در سر راه پیدا کردن راه حل برای این صلح است.
١- نامه زرقاوی به بن لادن-< 2001-2009.state.gov
٢- نامه الظواهری به زرقاوی-
٣- نامه عطیه ابن رحمان به زرقاوی
٤- نامه الظواهری به ابوایوب المصری که اصل نامه منتشر نشده است.
< www.defenddemocracy.org
< edition.cnn.com
٥- نامه عدنانی سخنگوی داعش به الظواهری
٦- اظهارات وزیر خارجه بحرین درباره ایران: < www.radiofarda.mobi
٧- نظرسنجی محبوبیت داعش، ایران، اخوان المسلمین و حماس در کشورهای منطقه.< www.slideshare.net
Cole Bunzel,The ideology of the Islamic State,2015
|