یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

گزارشی از برگزاری مراسمی در محکومیت خشونت و قتل‌های ناموسی در شهر سنندج
خشونت، معضل اجتماعی است نه تراژدی خانوادگی
شیواد عاملی راد



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۹ آبان ۱٣۹۴ -  ۲۰ نوامبر ۲۰۱۵




روز پنجشنبه ۲۸ آبان تجمعی اعتراضی در محکومیت قتل‌های ناموسی در شهر سنندج، برگزار شد. این تجمع در آستانه‌ی روز جهانی نفی خشونت علیه زنان، توسط جمعی از فعالان مدنی و حقوق زنان در بهشت محمدی این شهر بر سر مزار آمنه محمدی[۱] یکی از قربانیان خشونت ناموسی برگزار شد.

شرکت‌کنندگان در این مراسم با در دست داشتن شاخه‌های گل سرخ، پلاکارد و تراکت‌هایی در محکوم کردن خشونت، اعتراض خود را اعلام کردند.

مراسم با دقیقه‌ای سکوت به یاد قربانیان خشونت آغاز شد. سپس چند تن از شرکت‌کنندگان به ایراد سخنرانی پرداختند. در انتهای مراسم بیانیه‌ای خوانده شد و تجمع‌کنندگان مزار آمنه محمدی را گل‌باران کردند.



در ادامه، متن یکی از سخنرانی‌ها و بیانیه‌ای که در مراسم ارائه شد آمده است:

به یاد آمنه؛ زن قربانی توهم، قربانی تهمت، قربانی خفقان، توحش برادران، دایی این یار مهربان

آمنه جان یک شبی دیگر میان خواب‌وبیداری، آری این تو اسیر ظلم و استبداد، پنجه بر دیوار، پای در زنجیر

در آرزوی دیدار فرزند، یگانه دختر، آرزوها داری

«خدایا» دخترم نیز اسیر سرنوشت شوم خودم نشود.

چه بی‌پیرایه جان دادی، آن هنگام که به بهانه‌ی دیدار اقوام تو را به گوشه‌ی دنجی کشیدند،

چه مظلوم بودی، آن زمان که یارای دفاع از خود را نداشتی در برابر توحش، ظلم

و چه جنگ نابرابری بود هنگامی‌که تو تنها و برادرانی که بجای حامی بودنت جانت را گرفتند!

عزیزم سرِخاکت آمدیم که بگوییمت تو پاک بودی و پاک ماندی و چه زیبا گفتند: «ماه پشت ابر نمی‌ماند»

آن هنگام که با کلمه‌ی نامأنوس و نامیمون «ناموس» جانت را گرفتند آیا وجدان‌هایشان آرام بود؟!

آیا به خواهرشان این دلسوز همیشگی، آری خواهر، چه واژه‌ی زیبایی ست خواهر اندیشیدند؟!

امروز که سر خاکت، این واپسین منزلت گردآمده‌ایم بدان همه می‌دانند که تو پاک بودی

بدخواهانت عزیزم، به سزای اعمالشان رسیدند، فتنه‌جویانت در انتظار حکمشان‌اند.

پس آسوده باش و آسوده بخواب. دخترت فرداها با افتخار نامت را خواهد برد.

دخترم دایی‌هایت را ببخش آن‌ها هم اسیر آموزه‌های گذشتگان‌اند.

دخترم شجاع باش، ارزش‌هایت را با توانایی‌هایت نشان ده.

تو می‌توانی دیدها را تغییر دهی.
                  
شبی تاریک، شبی سرد، چشمانی وحشت‌زده، دستانی خون‌آلود

صدایی خفه در گلو، توطئه‌ای در شرف زایش با استدلال دفاع از ناموس

چشمانی ملتمس در تاریکی شب، نظاره‌گر به دستان برادران خونی

التماس، التماس، التماس

و ناله‌ای محزون در گلو حاصل از ترسی عمیق در جان

بگذاریدم

بگذاریدم از کرامتم دفاع کنم

بگذاریدم تا صدای دخترک بی‌نوایم را به گوش جان بسپارم

بگذاریدم لالایی آخرم را در گوش دخترکم برای آخرین بار نجوا کنم

صدایی آرام در آن‌سوی خط

«مادر» آهنگی دل‌نشین و آرامشی در دل

چشمانم را می‌بندم

در تنم دردی حاصل از نوش شوکران حس می‌کنم

صدای کودکم را در وجودم تداعی می‌کنم، درد آرام می‌گیرد

به دستان کوچکش می‌نگرم به چشمانش، درد تسکین می‌یابد

چاره‌ای نیست جز تسلیم

جدالی نابرابر بین مرگ و زندگی و خنده‌ی تلخ دژخیمانی آشنا

نگاهشان می‌کنم نگاهم می‌کنند، لحظه‌ی تسلیم است

چشمان دخترکم

چشمانم را می‌بندم بر روی دنیا، بر روی برادرانم، بر روی زندگی، بر روی واژه‌ی لعنتی ناموس

در عصری زندگی می‌کنیم که توانایی ذهن انسان، فضا را درنوردیده و هرروز به امکان تازه‌ای دست یافته است. عصری که انسان به زندگی بر روی کره‌ی خاکی راضی نمی‌شود و هرلحظه توانایی‌ها و قابلیت‌هایش را در زمینه‌ی کشف، امکان حیات و نشانه‌های زندگی بر روی کرات دیگر، در گوشه‌ای دیگر از این هستی لایتناهی به منصه‌ی ظهور می‌رساند. اما در جهانی با چنین دستاوردهای عظیم و شگفت‌انگیز علمی، در نقاطی از این کره‌ی خاکی، کم نیستند کوته‌نظرانی که دستان ناتوانشان بر گردن آمنه و آمنه‌هایی سنگینی می‌کند و ساز ناساز، زندگی‌شان را به سکوتی همیشگی می‌کشاند.

قربانیان بی‌گناهی که در مقابل خطایی ناکرده و جرمی اثبات نشده؛ نه از دست دادگری اندیشنده، بلکه از دست بستگان نزدیک خویش حکم می‌گیرد، حکمی غیرقابل تجدیدنظر، حکمی رو به پایان، حکم مرگ…!

تکرار چنین دردهای کُشنده و زخم‌های التیام ناپذیری که تحتِ عنوان قتل‌های ناموسی از آن نام می‌برند، محصول همان سیستم خشونت‌زا و زن‌ستیزی است که روزانه در ابعاد گسترده و تحت عناوین و القاب گوناگونی، خشونت علیه زنان را در شکل‌های آشکار و پنهان بازتولید می‌کند. پیچیدگی مکانیسم ایجاد چنین خشونت‌هایی تا حدی است که ارتکاب اعمالی جنایت‌کارانه از این دست را، چون فُرمی قابل‌قبول و هنجاری پذیرفته‌شده در اذهان و اندیشه‌ی انسان‌های این دیار نهادینه ساخته است. گویی که تخطی کردن از اجرای وحشیانه‌ی این‌گونه جنایت‌ها، به منزله‌ی خطر و تهدیدی جدی برای سلامت اخلاقی جامعه‌ای تلقی می‌گردد که شهروندان آن فقط واکنشِ خاموشِ سکوت، بی‌تفاوتی و گاها تأیید در مقابل این جنایت را به‌عنوان راه عکس‌العمل موجود تعریف می‌کنند و آن را نه به منزله‌ی خشونتی کُنش‌پذیرانه، بلکه به عنوان واکنشی اخلاقی در مقابل این جنایت تعریف می‌نمایند.


                            تجمع اعتراضی به قتل های ناموسی، ۲٨ آبان، سنندج

قتل‌های ناموسی که یکی از رایج‌ترین شکل‌های خشونت برعلیه زنان است، ضمانت اجرایی خود را از مقبولیت همان اخلاقیات و ارزش‌های رایج در جامعه به وام می‌گیرد که روزانه خشونت بر انسان‌ها را تحت لوای جنسیت، نژاد، طبقه و … به عنوان امری اجتناب‌ناپذیر و غیرقابل انکار بر ساختار ذهنی شهروندان تحمیل می‌کند. این خشونت به مثابه درختی تنومند است که ریشه‌های آن در ساختارهای ایدئولوژی و سیاسی جامعه ریشه دوانیده و در نهاد مقدس خانواده آبیاری می‌شود. خانواده‌ای که برای داوری و حکم کردن در خصوص درستی و نادرستی اتهام ثابت نشده، خود را نیازمند تأییدِ هیچ‌گونه مراجع قانونی و قضایی نمی‌داند و ارجاع به وجدان‌های ناسالم جامعه را یگانه راه کسب مشروعیت خویش برای ارتکاب جنایتی این‌گونه می‌داند تا شاید با خون ریخته شده‌ی فرزندشان، آبرو و حیثیت جامعه‌ای بیمار و درمانده از همه‌ی انواع تضادها و فشارهای طبقاتی و جنسیتی را جانی دوباره ببخشند.

خشونت علیه زنان عام‌ترین شکل نقص حقوق بشر است که مانعی برای تساوی، برابری و رشد زنان آن جامعه محسوب می‌شود که ریشه در تاروپود نظام طبقاتی و مردسالاری دارد. شرط لازم برای نابودی خشونت و نابرابری زنان به چالش کشیدن نظام مردسالاری است که ارتباطی تنگاتنگ و اُرگانیک با نظام طبقاتی دارد. از آن‌جا که پیشرفت و اعتلای هر جامعه‌ای در گرو رشد و بالندگی زنان آن جامعه است. پس به‌منظور دست‌یابی به جامعه‌ای درخور و شایسته با حفظ کرامت و شایستگی‌های انسانی، لازم است به منزله‌ی مقابله و هم‌چنین پیشگیری از تکرار جنایت‌هایی این‌گونه، حضور خود را به‌عنوان عناصری فعال و کنش گر به منصه‌ی ظهور برسانیم.

ما جمعی از کنش گران، در آستانه‌ی ۲۵ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان ضمن محکوم کردن این جنایت خواهان اجرای موارد زیر هستیم:

۱_ مجازات عاملان و آمرین این جنایت و رسیدگی هر چه سریع‌تر به این موضوع و روشن نمودن اذهان عمومی.

۲ـ بازنگری و اصلاح قوانین زن‌ستیز تحت لوای ناموس.

۳ـ وضع قوانینی در جهت تساوی حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه‌های اجتماعی.

۴ـ ایجاد مراکزی در حمایت از زنان آسیب‌پذیر و در معرض خطر.

۵ـ آگاه‌سازی و فرهنگ‌سازی در سطح وسیع جامعه جهت آشنایی با پیامدهای چنین فجایعی و اقدامات موثر در پیشگیری از وقوع آن‌ها.


* فعال صنفی و مدنی

[۱] حدود دو ماه پیش، در سنندج زنی به نام آمنه محمدی پس از آنکه گمان می‌رفت با یکی از مردهای محله‌اش در ارتباط است، با انکار از طرف دوست‌پسرش و به ملأعام کشاندن قضیه توسط همان مرد، توسط شوهرش به‌شدت مضروب شد. مرد، زن کتک‌خورده را به خانواده‌ی پدری وا‌گذارد تا تکلیف دخترشان را روشن کنند. پدر و برادرهای آمنه نیز اقدام به ضرب و شتم شدید وی کردند تا جایی که مادر آمنه به‌اصطلاح دست به دامن شوهر آمنه شد که اگر آمنه توسط وی بخشیده نشود و به خانه راه داده نشود، توسط برادرها و پدرش به قتل می‌رسد. شوهر از این کار امتناع کرد و بار دیگر آمنه موردحمله برادرهای شوهرش قرار گرفت و دوباره به خانه‌ی پدری رانده شد. برادرها و پدر وی پس از کتک زدن چندباره، آمنه را به روستایی به نام «گواز» ‌بردند و پس از حلق‌آویز کردن وی لیوانی سم به وی خوراندند تا این جنایت را خودکشی جلوه دهند.

منبع گزارش:خشونت بس
فیلم:خبرگزاری قاصدان آزادی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست