"عزاداری به قانون بدل میشود"
جودیت باتلر،ترجمه: گلشن فیال
•
برایم جالب بود که اولاند همزمان با افزایش کنترل امنیتی، اعلام سه روز عزاداری کرد- خوانش دیگری از عنوان کتاب گیلیان رز "عزاداری به قانون بدل میشود". ما سوگواری میکنیم یا به قدرت دولتی نظامی شدهی فزاینده و دموکراسی به تعلیق درآمده گردن مینهیم؟ چرا وقتی دومی در قالب اولی به خوردمان میرود، آنقدر راحت کار میکند؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
٣۰ آبان ۱٣۹۴ -
۲۱ نوامبر ۲۰۱۵
در پاریس هستم و از نزدیکی صحنهی کشتار در خیابان بومارشه در عصر روز جمعه رد شدهام. جایی که روز [حمله] در آن شام خورده بودم، از آن محل کشتار دیگر، ده دقیقه فاصله داشت. همهی کسانی که میشناسم، سالم هستند. اما بسیاری از کسانی که نمیشناسمشان، مردهاند یا آسیب روانی دیدهاند یا در حال سوگواری هستند. [این اتفاق] وحشتناک و شوکبرانگیز است. امروز بعد از ظهر خیابانها شلوغ بودند، اما غروب خالی شدند. صبح کاملن سوت و کور بود.
از لحظهی شروع بحث و گفتگوها در تلویزیون دولتی، پس از وقوع حادثه، روشن بود که "وضعیت اضطراری"، گرچه به طور موقت، برای ارتقای شرایط امنیتی، ادامه خواهد داشت. مسائل مورد بحث در تلویزیون، مسلحسازی پلیس (چگونگی تکمیل پروسهی تسلیح)، فضای آزادی، چگونگی مبارزه با "اسلام"- یک ماهیت فاقد شکل مشخص- را شامل میشود. اولاند تلاش میکرد هنگام اعلان این جنگ مردانه به نظر برسد ولی اگر توجه کسی به وجه صوری این پرفورمنس جلب میشد، نمیتوانست گفتمان او را جدی بگیرد
گرچه اولاند لوده و ابله است، اما حالا نقش رهبر ارتش را ایفا میکند. تفاوت دولت/ارتش در سایهی وضعیت اضطراری از میان رفته است. مردم میخواهند پلیس ببینند، و میخواهند پلیس تسلیحشدهای ببینند که از آنها محافظت میکند. این خواسته خطرناک، گرچه قابلفهم، است. تحت وضعیت اضطراری، وجوه بخشاینده قدرتهای اجتماعی با قدرت حاکم همخوانی دارد و شامل چیزهایی نظیر تاکسی رایگان در شب، باز کردن در بیمارستانها به روی هر کسی که آسیب دیده و همچنین کشاندن آسیب دیدگان به داخل بیمارستانها میشود. حکومت نظامی برقرار نیست، اما خدمات اجتماعی محدود شده و اجازهی برگزاری هیچ تظاهراتی داده نمیشود. حتی تجمع به منظور سوگواری برای مرگ، عملن غیرقانونی است. من به تجمعی در میدان جمهوری رفتم، پلیس اعلام کرد که همه باید متفرق شوند. تعداد کمی از مردم از این دستور پیروی کردند. آن لحظه برای من لحظهی کوتاه امیدواری بود.
تحلیلگرانی که تلاش میکنند میان اجتماعات گوناگون مسلمانان و نگرش سیاسی آنان تمایز قائل شوند، از این جهت گناهکار شمرده میشوند که به دنبال "تفاوتهای ظریف و کوچک" هستند. علیالظاهر، دشمن باید جامع، همه جانبه و تکین باشد که بتوان مغلوبش کرد. و تشخیص تفاوت میان مسلمان و جهادیست و آی اس آی ال در گفتمان عمومی دشوارتر میشود. کارشناسان و صاحبنظران، پیش از آنکه آی اس آی ال مسئولیت حملات را به عهده بگیرد، مطمئن بودند که دشمن چه کسی است.
برایم جالب بود که اولاند همزمان با افزایش کنترل امنیتی، اعلام سه روز عزاداری کرد- خوانش دیگری از عنوان کتاب گیلیان رز "عزاداری به قانون بدل میشود". ما سوگواری میکنیم یا به قدرت دولتی نظامی شدهی فزاینده و دموکراسی به تعلیق درآمده گردن مینهیم؟ چرا وقتی دومی در قالب اولی به خوردمان میرود، انقدر راحت کار میکند؟ قرار است سه روز عزای عمومی باشد، ولی وضعیت اضطراری میتواند قبل از اینکه به تصویب مجلس شورای ملی برسد، تا دوازده روز طول بکشد.
اما ، دولت همچنان توضیح میدهد که باید آزادی را برای دفاع از آزادی محدود کرد. به نظر میرسد این تناقضی باشد که کارشناسان تلویزیون را آزار نمیدهد. بله، واضح است که هدف این حملات نقاطی بودهاند که نماد آزادی روزمره در فرانسه هستند: کافه، محل برگزاری کنسرت راک و استادیوم فوتبال. گویا در سال کنسرت راک، یکی از حملهکنندگان که بیرحمانه هشتاد و نه نفر را کشته است، طعنهای زده و فرانسه را برای عدم موفقیت در مداخله در سوریه ( علیه رژیم اسد)، و غرب را برای مداخله در عراق (علیه رژِیم بعث) مقصر دانسته است. یعنی موضعی، اگر بتوان چنین چیزی را موضع نامید، علیه مداخلهی غرب به خودی خود گرفته نشده است.
سیاست نامها نیز در جریان است: آی اس آی اس، آی اس آی ال. فرانسه نمیگوید "دولت اسلامی"، زیرا به این معنی است که آن را به مثابه دولت به رسمیت شناخته است. آنها، همچنین، میخواهند "داعش" را به عنوان ترم نگه دارند، چون لغتی عربیاست که وارد فرانسوی نمیشود. همزمان، سازمانی که مسئولیت کشتارها را به عهده گرفت، ادعا کرد که این کشتارها تقاص همهی بمبارانهای هواییای بوده که مسلمین را در سرزمین خلافت کشته است. انتخاب کنسرت راک به عنوان هدف حمله- در واقع صحنهی ترور- اینگونه توضیح داده شده است: این محل میزبان "بتپرستی" و "جشنوارهی انحراف" بوده. من در عجبم چطور آنها ترم "انحراف" را پیدا کردهاند. به نظر میرسد که خارج از زمینهی [تخصصی] شان مطالعه میکنند.
کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری با یکدیگر همصدا شدهاند: سارکوزی حالا پیشنهاد راهاندازی اردوگاه اسرا میدهد، با این توضیح که که بازداشت کسانی که مشکوک به ارتباط با جهادیستها هستند، ضروری است. و لوپن که اخیرن مهاجرین را "باکتری" نامیده بود، بحث "اخراج" را پیش کشیده. اینکه یکی از قاتلین سوریتبار از راه یونان وارد فرانسه شده است، میتواند برای فرانسه دلیلی خوبی باشد که جنگ ملی علیه مهاجرین را تثبیت کند.
شکی ندارم که گفتمان حول [مسئلهی] آزادی در روزها و هفتههای آتی اهمیت دنبال کردن دارد، و بر وضعیت امنیتی و اشکال بیمایهی دموکراسی پیش روی ما دلالت میکند. یکی از اشکال آزادی مورد حملهی دشمن واقع شده، شکل دیگری از آن را دولت محدود کرده است. دولت از آزادیای که مورد حمله قرار گرفته، به مثابه جوهر درونی فرانسه دفاع میکند و در همین حال، آزادی تجمع ("حق برگزاری تظاهرات") در میانهی سوگواری را به تعلیق درمیآورد و حتی برای مسلحسازی همهجانبهی پلیس آماده میشود. به نظر میرسد سوال سیاسی این باشد که کدام یک از اشکال جناح راست در انتخابات آتی حاکم خواهد شد؟ و هنگامیکه لوپن در "مرکز" قرار بگیرد، کدام اشکال جناح راست مجاز شناخته خواهند شد؟ زمانه، زمانهی دهشتبار، غمناک و شومی است، ولی خوشبختانه هنوز میتوان در این بحبوحه اندیشید، حرف زد و عمل کرد.
به نظر میرسد که سوگواری کاملن به چارچوب ملی محدود است. تقریبن کسی به نزدیک به پنجاه کشتهی بیروت در روز قبل [از حملات پاریس] اشارهای نکرد، همینطور به صد و یازده نفری که فقط در طول هفتهی گذشته در فلسطین کشته شدند، یا شمار [کشتهشدگان] آنکارا. بیشتر کسانی که میشناسم، خود را "درون یک بنبست" توصیف میکنند، [بنبستی که در آن] قادر به اندیشیدن در مورد وضعیت نیستند. یک راه اندیشیدن [به این وضعیت] میتواند پیدا کردن مفهومی عرضی از سوگواری باشد، توجه کردن به این نکته که سنجههای قابل سوگواری بودن چطور عمل میکنند.، چرا کافهی مورد حمله جوری قلبم را به درد میآورد که دیگر اهداف مورد حمله نمیتوانند. به نظر میرسد ترس و خشم به خوبی به پذیرش بیحد و حصر وضعیت پلیسی تبدیل شده باشد. به گمانم، برای همین است که من کسانی که در بنبست ماندهاند را ترجیح میدهم. به این معنی که اندیشیدن [به آنچه روی داده] کمی زمان میبرد. وقتی وحشتزده هستی، فکر کردن دشوار است. به زمان احتیاج دارد و به کسانی که با تو همراه شوند- چیزی که ممکن است در یک "تجمع" بدون مجوز اتفاق بیافتد.
برگرفته از فیس بوک مترجم
منبع: www.versobooks.com
*جودیت باتلر (Judith Butler) فیلسوف پساساختارگرا و منتقد فمنیست آمریکایی است و در زمینههای فمینیسم، نظریه فراهنجار، فلسفه سیاسی و علم اخلاق صاحب نظر می باشد. نخستین اثر وی "آشفتگی جنسیتی" که در سال ۱۹۹۰ انتشار یافت، با همین عنوان فارسی ترجمه شده است.
|