آوازِ عاشقانه ی انگور
خسرو باقرپور
•
در جانِ پُر جوانه ی این کُنده تاکِ پیر
من جاری ی همیشگی ام
پیاله ای از من فیروزه ای است
و لَبالَب!
پُر از خروشِ رود و سرود
و چوپی ی چناران با تنبورِ باران.*
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣ آذر ۱٣۹۴ -
۲۴ نوامبر ۲۰۱۵
در جانِ پُر جوانه ی این کُنده تاکِ پیر
من جاری ی همیشگی ام
پیاله ای از من فیروزه ای است
و لَبالَب!
پُر از خروشِ رود و سرود
و چوپی ی چناران با تنبورِ باران.*
پیاله ای دیگر سیاه است
هیچستانی خاموش و تهی
مرده در سکوت.
غروب که می شود،
جادو می شوم!
اشگدانی در مردمک هایم لبریز می شود
و پیاله یِ خالی ی من
آغاز می کند به پُر شدن:
از آفتاب و تیزاب،
تا ستاره و سیاهی،
از پنجه ی پهنِ برگ های ارغوانی ی خیس
تا جوانه های نو،
از راه های باران خورده
تا کفش های کهنه،
از نرمی ی زیرِ گلویِ کبک های مست
تا بغض های سنگی ی زاگرُس
و آکنده می شوم و پُر من.
حباب های اندوه و دود را
در بازدَمی خاکستری
رها می کنم در هوا
می بینید؟!
سینه ی دفترم پُر شده ست از گلهای بنفش
و تذهیبی از جوانه های جوانِ تاک
دیگر دو نیمه نیستم
سراپا عشقم!
*چوپی: رقصهای محلی کوردی را میگویند که معمولاً به صورت دسته جمعی اجرا میشوند. رقصهای کردی با شعر و موسیقی پیوندی همیشگی داشته اند و معمولاً زنان و مردان دست یکدیگر را گرفته به پایکوبی میپردازند، در اصطلاح محلی این حالت را گنم و جو (گندم و جو) مینامند (در منطقه مهاباد به آن رَشبَلَک میگویند) در این حالت رقصندگان شبیه ردیف چنارهای روییده کنارِ جویبار هستند.
تصویر متن: "خمخانه و یرگ انگور" از امین نبی پور
|