یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

فرقه ی دمکرات آذربایجان - به مناسبت هفتادمین سالگرد جنبش ۲۱ آذر



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۶ آذر ۱٣۹۴ -  ۲۷ نوامبر ۲۰۱۵


    هموطنان گرامی!
۷۰ سال قبل در چنین روزی خلق آذربایجان به رهبری فرقه ی دمکرات آذربایجان و سید جعفر پیشه وری اولین حکومت خود مختار در تاریخ ایران را در اراضی آذربایجان تشکیل داده و جنبش ۲۱ آذر را بنیان نهادند.
در تاریخ معاصر میهنمان ایران ، ساکنین آذربایجان همواره در جبهه ی مقدم مبارزه آزادی خواهی خلقهای ایران علیه استبداد حکومت مرکزی قرار داشته اند. قیام ستارخان علیه استبداد صغیر جنبش مشروطیت را احیاء نمود. شیخ محمد خیابانی در ادامه ی جنبش مشروطیت و برای تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی به پا خاست.
در واپسین ماههای جنگ جهانی دوم که خلق آذربایجان در فقر مطلق به سر می برد و همچون دیگر خلقهای ساکن میهنمان از حقوق ملی محروم بود و با ظلم و استبداد خان های محلی و حکومت مرکزی دست به گریبان بود ، پیشه وری و یارانش با توجه به تناسب قوای نیروهای سیاسی داخلی و خارجی و ضعف حکومت مرکزی و حامیان غربی آن ، با انتشار بیانیه ی ۱۲ شهریور و بر اساس تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی مصرح شده در قانون اساسی مشروطیت ، تاسیس فرقه ی دمکرات آذربایجان را برای مبارزه در راه آزادی آذربایجان و تحقق حکومت ملی خود مختار آذربایجان در چارچوب ایران واحد اعلام نمودند.
استقبال بی نظیر ساکنین آذربایجان ، کارگران و دهقانان محروم ، پیشه وران ، زنان و جوانان ، و حتی بخشهائی از روحانیون و ملاکین ملی و روشن بین و وطن پرست ، به سرعت زمینه ی تشکیل حکومت ملی خود مختار آذربایجان را فراهم نمود. انتخابات محلی برای تشکیل انجمنهای ده ، بخش و شهرها زیر نظر کمیته های مردمی برگزار گردید.
سرانجام مجلس ملی نمایندگان آذربایجان در روز ۲۱ آذر سال ۱٣۲۴ شمسی با حضور نمایندگان منتخب رسماً گشایش یافت و میرزا علی شبستری را به ریاست مجلس برگزید. مجلس ملی اولین دولت ملی آذربایجان را تعیین نموده و مبارز قاطع و با تجربه ای از سلاله ی ستارخان و حیدرعمواوغلی ، سید جعفر پیشه وری را به عنوان نخست وزیر حکومت ملی آذربایجان انتخاب کرد.
جنبش ملی ۲۱ آذر و حکومت ملی و خود مختار آذربایجان در مدت یک سال منشاء خدمات و اصلاحات بسیاری برای اهالی آذربایجان بود که علی رغم گذشت ۷۰ سال ، هنوز هم مهمترین آنها در برنامه ی مبارزاتی خلقهای ایران جای دارد. حکومت ملی به سرعت در جهت اصلاحات اقتصادی و اجتمائی و فرهنگی در راستای تامین عدالت اجتمائی و به ویژه منافع دهقانان و کارگران و دیگر زحمتکشان و زنان و جوانان اقدام نمود.
زبان مادری آذربایجانی در کنار زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و اداری اعلام گردید و تدریس آن در مدارس آغاز شد. کلاسهای سواد آموزی و دانشگاه و مراکز تربیت معلم و ایستگاه رادیو به زبان آذربایجانی تاسیس گردید. اراضی خالصه و زمینهای زراعی فئودالهای مرتجع که به دشمنی با حکومت خلق برخاسته بودند میان دهقانان بی زمین تقسیم گردید. مناسبات میان دیگر ملاکین و دهقانان نیز به شکل عادلانه تنظیم گردید. حدود یک میلیون دهقان صاحب زمین شدند. قانون کار مترقی تصویب و ٨ ساعت کار و آزادی فعالیت سندیکاها و تشکل های صنفی به اجرا گذارده شد. از محل مالیاتها و عوارض دولتی اقدامات عمرانی در شهرها و روستاها و راه سازی انجام گرفت. زنان از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن برخوردار گردیده و مادران تحت پوشش حمایتهای دولتی قرار گرفتند.            
   جنبش ملی ۲۱ آذر و حکومت ملی و خود مختار آذربایجان خود را بخش جدائی ناپذیری از جنبش سراسری خلقهای ایران می دانست و با مبارزه ی دلیرانه ی خود می خواست آذربایجان را که از نظر تاریخی پرچمدار انقلاب مشروطیت محسوب می شود ، به پایگاه مطمئنی برای نبرد سراسری مردم ایران علیه استبداد حکومت مرکزی ایران در جهت تحقق آزادی و دمکراسی و عدالت اجتمائی تبدیل کند. هم از این رو بود که جنبش دمکراتیک ۲۱ آذر علاوه بر اینکه حمایت وسیع ترین طبقات و اقشار اجتمائی و توده های زحمتکش خلق آذربایجان با خود داشت ، از همیاری و همبستگی همه ی نیروهای ملی و مترقی سراسری و دیگر خلقهای میهنمان ایران و نیز دیگر نیروهای مترقی و خلقی خارجی برخوردار بود. نیروهائی نظیر حزب توده ی ایران ، حزب جنگل ، حزب سوسیالیست ، حزب دمکرات کردستان ، حزب ایران و شخصیتهای ملی گوناگون و حتی دکتر مصدق در جهت همبستگی و تایید حرکت جنبش ۲۱ آذر موضع گیری نمودند.
به عنوان « مشتی نمونه ی خروار » سر مقاله روزنامه ی « جبهه » ارگان حزب ایران در سرمقاله ی شماره ی ۲۵٨ خود در سال ۱٣۲۵ چنین نوشته بود : «...نهضت آذربایجان آزادی خواه ، اصلاح طلب و مترقی است. در آذربایجان املاک(فئودالها) را تقسیم می کنند. تمام عملیات در جهت ترقی دادن سطح زندگی دهقانان انجام می گیرد. در آذربایجان در عرض یک سال ۵۰۰ مدرسه می سازند. بیمارستانهای متعدد ساختند. دانشگاه تشکیل می دهند. کودکستان و تیمارگاه آماده می کنند. در بالا بردن سطح دانش اهالی کوشش فراوان مرعی می دارند. با تمام قوا راهها را تعمیر کرده و خیابانها را آسفالت می کنند. از ناامنی جلوگیری کرده و در مقابل فساد به سختی مبارزه می نمایند. رهبران نهضت آذربایجان از آزادی خواهان مبارز قدیمی هستند که اغلب اهل فضل و دانش اند...».
اصلاحات عمیق اجتماعی و اقتصادی در آذربایجان در جهت تحکیم آزادی و دمکراسی و عدالت اجتماعی که سرمشقی برای دیگر خلقهای ایران گشته بود ، حکومت مرتجع مرکزی ایران و امپریالیستهای انگلیس و آمریکا را به شدت وحشت زده کرده بود. دولت مرکزی از یک طرف با حمایت بی دریغ آمریکا و انگلیس جنگ روانی شدیدی علیه حکومت خود مختار آذربایجان به راه انداخته بود و با همین حمایتها پرونده آذربایجان را که موضوعی داخلی بود ، تحت عنوان دروغین ادامه اشغال آن توسط ارتش شوروی و خطر تجزیه ی ایران به داوری سازمان تازه تاسیس شده برد. از طرف دیگر با باز گذاشتن گروههای مسلح فئودالهای مرتجع محلی و متواری و کمک به آنها در حملات به اراضی حکومت ملی در جهت ناامنی و قتل اهالی و غارت و ایجاد وحشت در این مناطق کوشش می کرد.
نهایتا رژیم مرکزی در حالی که به توطئه های خود ادامه می داد با بر سر کار آوردن دولت قوام به مذاکره با حکومت ملی پرداخت. دولت مرکزی با تظاهر به توافق با حکومت ملی و تحت عنوان تامین امنیت برای برگزاری انتخابات جدید ، ارتش شاهنشاهی را به آذربایجان اعزام گرداند و با عهد شکنی و با حمایت اربابان خارجی خود و فئودالهای مرتجع محلی در آذربایجان حمام خون به راه انداخت.
بدین ترتیب حکومت ملی با کشته و زخمی شدن هزاران نفر از فرزندان آذربایجان و متواری گردیدن بسیاری دیگر، در شرایط عدم تناسب نیرو نتوانست به حیات خود ادامه دهد و بار دیگر استبداد دولت مرکزی و سلطه فئودالهای مرتجع بر آذربایجان حاکم شد.

   هم میهنان گرامی!
۷۰ سال از آغاز جنبش ملی و دمکراتیک ۲۱ آذر می گذرد. چند سال پس از سرکوب خونین حکومت ملی خود مختار آذربایجان و همزاد آن جمهوری خود مختار کردستان ، کودتای ۲٨ مرداد سال ۱٣٣۲ بر علیه دولت مرکزی قانونی دکتر مصدق و با همکاری مستقیم امپریالیستهای آمریکا و انگلستان به اجرا گذاشته شد. بدین ترتیب حکومت دیکتاتوری شاهنشاهی وابسته به طور کامل بر خلقهای ایران تحمیل گردید.
سرانجام خلقهای ایران به پا خواستند و با انقلاب شکوهمند ۲۲ بهمن خود رژیم دیکتاتوری وابسته شاه را سرنگون کردند و جمهوری اسلامی در ایران مستقر گردید. اهالی آذربایجان نیز جزو اولین گردانهای این انقلاب همه خلقی بودند . خلق آذربایجان همچون دیگر خلقهای ایران تصور می کردند که طبق وعده هائی که رهبری مذهبی انقلاب میداد ، از حقوق دمکراتیک و از آن جمله از حقوق ملی خود برخوردار خواهند گردید. ولی علیرغم پایان سلطنت و استقرار جمهوری ، از میزان ستم ملی حکومت مرکزی بر خلقهای ایران کاسته نشد.
طی مدت چند سال پس از سقوط سلطنت و با تسلط تدریجی نیروهای ارتجاعی در رهبری حکومت مرکزی و به شکست کشاندن انقلاب بهمن ، رژیم جمهوری اسلامی به چنان رژیم استبدادی تبدیل شد که انواع ستم و تبعیضات مذهبی بر اقلیتهای اسلامی غیر شیعه نیز بر ستم ملی افزوده گردید.
اکنون هموطنان سنی مذهب ما در بسیاری از نواحی و از آن جمله در تهران اجازه برگزاری نماز جمعه حتی در به اصطلاح « هفته وحدت » را هم ندارند..! علاوه بر اینها ، طی چند سال اخیر تحقیر و توهین نسبت به زبان و سنن و آداب معاشرت خلقهای دیگر نیز از طریق رسانه های همگانی به شکل کاریکاتور و یا برنامه هائی نظیر « فتیله » از طرف نیروهای ارتجائی داخل حاکمیت سازمان دهی می گردد.
بحران های اقتصادی که دراثر سیاستهای اقتصادی مخرب باندهای تجاری و مالی و نظامی مسلط بر حکومت مرکزی ایجاد شده و بر اثر تحریم های اقتصادی خارجی مربوط به ماجراجوئیهای اتمی رژیم فقاهتی تشدید گردیده، زندگی را بیش از پیش بر اکثریت قریب به اتفاق اهالی کشور دشوار کرده است. این دشواریهای اقتصادی به ویژه در مناطق سکونت دیگر خلقها نظیر سیستان و بلوچستان و خوزستان و کردستان و آذربایجان و نواحی حاشیه ای و دور افتاده ی میهنمان به شکل مضاعف زندگی گروه های وسیعی از خلقهای ایران را در فقر و تیره روزی تباه می کند. آنچنان که جوانان سیستانی حتی با دستمزد هزار تومان در روز هم کار و مشغله ای پیدا نمی کنند.
بی توجهی رژیم به معضل محیط زیست و خشک شدن فاجعه بار دریاچه های ارومیه و هامون و زاینده رود و تخریب جنگلها و مراتع نیز که ریشه در زمین خواری وابستگان به باندهای حاکمیت مرکزی و منافع وابستگان منطقه ای رژیم دارد نیز به نوبه ی خود بر فقر و بی خانمانی گروههای دیگری از زحمتکشان خلقهای میهنمان افزوده است.
   در شرایطی که خلقهای میهنمان در معرض انواع ستم ها و توهینها و تبعیضات ملی و مذهبی قرار دارند و در بدترین شرایط اقتصادی زندگی می کنند ، احزاب و سازمانهای اصیل ملی خلقهای ایران و هر آنکه به این وضعیت اعتراض دارد ، از طرف حاکمیت جنایتکار مرکزی مورد سرکوب و تعقیب و آزار قرار می گیرد. بدین ترتیب شرایط برای سوء استفاده گروههای بین المللی امپریالیسم ساخته ای نظیر « داعش » فراهم میشود تا با ایجاد نفرت در میان جوانان محروم و نا امید از آینده ی خلقها و اقلیتهای ملی و مذهبی میهنمان نسبت به منسوبین به دیگر ملتها و مذاهب ، میهنمان را به میدان درگیریهای فرقه ای و شوینیستی تبدیل کنند.
حکومت مرکزی ایران که ظاهرا از حقوق مردم فلسطین و سوریه و عراق و یمن دفاع می کند، عملا برای تامین منافع خود و ادامه ی حکومت دیکتاتوری خود زمینه ساز حوادث خطرناکی در میان خلقهای میهنمان است که در صورت ادامه ی آنها ، میتواند ایران را نیز دچار وضعیت اسفبار همان کشورها کند.
جنبش ۲۱ آذر و مبارزه خلق آذربایجان برای کسب حقوق ملی و برخورداری از آزادی و دمکراسی و عدالت اجتمائی بخش جدائی ناپذیری از مبارزه سراسری همه خلقهای ایران علیه حکومت مرکزی است. فرقه ی دمکرات آذربایجان برای تحقق این اهداف خواهان استقرار جمهوری فدرال در ایران است و از همکاری و اتحاد عمل همه ی احزاب و سازمانهای سیاسی مترقی و دمکراتیک سراسری و منطقه ای خلقهای ایران که در این مسیر مبارزه می کنند پشتیبانی می کند.

کمیته ی مرکزی فرقه ی دمکرات آذربایجان
آذرماه سال ۱٣۹۴


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست