یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

نگاهی به اجرای" آرش کمانگیر" در ساکرامنتو
هانری نهرینی


• صادق هاتفی بازیگر، کارگردان، شاعر و نویسنده نمایشنامه با برداشتی متعهدانه به شعر کسرائی و اسطوره آرش به زیبائی تمام این نمایش زیبا را بکمک همسرش روخند هاتفی و گروه زیادی از بازیگران غیر حرفه ای ساکن ساکرامنتو بروی صحنه میبرد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۱ آذر ۱٣۹۴ -  ۲ دسامبر ۲۰۱۵



 "جنگلی هستی تو ای انسان
جنگل ای روییده آزاده
بی دریغ افکنده روی کوهها دامن
آشیان ها بر سر انگشتان تو جاوید
چشمه ها در سایبان های تو جوشنده،
آفتاب و باد و باران بر سرت افشان
جان تو خدمتگر آتش
سر بلند و سبز باش ای جنگل انسان"

جمعه ۶ نوامبر گذشته بدیدار نمایشنامه زیبای "آرش کمانگیر" کار با ارزش صادق هاتفی در ساکرامنتو رفتیم. نمایشی موفق که دوباره در جمعه ۱٣ نوامبر برای بار دوم در ساکرامنتو بروی صحنه رفت و در ماه دسامبر در سن حوزه و احتمالا در لس آنجلس هم بنمایش در خواهد آمد. دیدن این نمایش زیبا را به همه هموطنان که امکان دسترسی به آن را دارند توصیه مینمایم.
داستان آرش، به عنوان نوستالژی حماسه و شکوه، از گویاترین نمونه هایی
است که در گنجینه فرهنگ باستان ایران میتوان، از گردش سرنوشت یک ملت، بر محور جانبازی یک تن به دست آورد و "آرش کمانگیر"، اثر سیاوش کسرایی، بازخوانی مجدد این حکایت ملی ماست. این منظومه را، باید نخستین شعر حماسی در دوران معاصر دانست که به سبک و نگرشی نو سروده شده است. کسرایی با گذر از محدوده داستانی، رنگ حماسی داستان را پررنگ تر از منابع تاریخی بازگو میکند و کوشیده است تا با بهره گیری از تکنیکهای زبانی مختلف، علاوه بر شرح حال پهلوانی آرش، از این داستان درجهت ترسیم نمادین فضای سیاسی- اجتماعی دهه سی در ایران بهره جوید.



سیاوش کسرایی (۱٣۰۵ – ۱٣۷۴) ، از شاعران معاصر ایران است که در سال ۱٣۰۵ در اصفهان به دنیا آمد. در جوانی وارد جریانات سیاسی شد و به حزب توده پیوست. شاعری را از دهه ٣۰ شروع کرد و خیلی زود در مسیر مکتب نیمایی قدم نهاد و قالب شعر سپید را، برای سروده های خود برگزید . او در تهران به تحصیل حقوق و علوم سیاسی پرداخت و تا بعد از انقلاب در ایران ماند و سپس به خارج از ایران مهاجرت کرد و در سال ۱٣۷۴ ، در سن شصت و نه سالگی بر اثر بیماری ذات الریه، در وین، پایتخت اتریش درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد. کسرایی با سرایش منظومه آرش کمانگیر در سال ۱٣٣٨ بود که در عرصه شعر سیاسی ایران به شهرت رسید . علاوه بر آرش از او منظومه های " آوا "، "خون سیاوش"، "با دماوند خاموش"، " وقت سکوت نیست" و در آستانه انقلاب و بعد از آن " به سرخی آتش، به طعم دود" ، "از قرق تا خروسخوان" و" آمریکا آمریکا " برجای مانده است


در درازای تاریخ و اسطوره های ایران زمین، یلان و قهرمانان و شیردلان بسیاریرا میتوان یافت که برای راندن اهریمن صفتان تاریک دل، از این کهن بوم و بر، از سر جان خود گذشته اند و زیباترین حماسه ها آفریده اند اما نادرند پهلوانانی که همانند "آرش" نام و تیر و حماسه اش با نام و جان و خاک این سرزمین در آمیخته و خاطره آن در در خاطره ایرانیان بر جای مانده باشد .اسطوره آرش در فرهنگ ایران زمین به دوران پادشاهی منوچهر پیشدادی میرسد. با اینکه در شاهنامه فردوسی نیامده ولی به اندازه داستانهای شاهنامه شاید هم بیشتر زنده مانده و در فرهنگ ما جای باز کرده است. تیر آرش جانش را گرفت و روانش را در خود دمید و در ورای تاریخ و فرهنگ ایران به پرواز درآمد. بسیاری آرش کمانگیر را از نمونه‌های بی‌همتا در اسطوره های جهان دانسته‌اند. او نماد جانفشانی در راه میهن است.

اسطوره های قدیمی در طول زمان توسط ملل مختلف و در زمانهای مختلف بنا به کاربردشان و اثر اجتماعی شان در زمان خود مورد استفاده قرار گرفته اند و همین باعث زنده مان بعضی از آنها در طول تاریخ شده است. نسلها با تغییرات جزئی که نشان از دوران خود دارند در این اسطوره ها اثر گذاری کرده اند و باعث پایداری و تناوب حیات آنها شده اند. بسیاری از اسطوره های قدیمی که دیگر که مورد استفاده قرار نگرفته اند خود بخود در طول تاریخ از بین رفته و دیگر اثری از آنها در فرهنگ و هنر و تاریخ ملل یافت نمی‌شود. بازخوانی و زنده نگاهداری اسطوره های ماندگار بهیچ عنوان بمعنای اینکه آن اسطوره و داستان میتواند راه چاره و حلال مشگلات ملل در زمان حاضر باشد نیست، بلکه تاثیر آنها فقط برای بهم پیوستگی و استحکام وحدت یک قوم و ملت در زمان افتراق و از هم پاشیدگی است. و اینگونه بود که آرش در دوران معاصر دوباره مطرح شده است. ابتدا توسط سیاووش کسرائی و سپس توسط اسطوره شناسان و دست اندرکاران هنر تاتر بمیان مردم برده شد تا شاید بتوان با کمک از این داستان پر شور راهی برای عدم پراکنندگی و سرخوردگی و خمودی یک ملت که سالیان مدیدی است زیر ضرب چکمه ها و نعلین های دیکتاتوری است گشاده شود.


صادق هاتفی بازیگر، کارگردان، شاعر و نویسنده نمایشنامه برای تاتر با برداشتی متعهدانه به شعر کسرائی و اسطوره آرش به زیبائی تمام این نمایش زیبا را بکمک همسرش روخند هاتفی و گروه زیادی از بازیگران غیر حرفه ای ساکن ساکرامنتو بروی صحنه میبرد.
صادق هاتفی در سال ۱۳۲۳ در تهران متولد شد. وی دارای لیسانس تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است . او بازی در تئاتر را از سال ۱۳۴۰ و بازی در سینما را از سال ۱۳۵۹ با «گفت هر سه نفرشان» به کارگردانی «غلام علی عرفان» و فعالیت در تلویزیون را از ۱۳۴۵، با نمایش «فیل در پرونده» اغاز کرد. او از معدود نویسندگانی است که متون و داستان‌های کهن ایرانی را به نمایش درآورده است و از جملهٔ این آثار می‌توان به اجرای نمایش‌های «سوگ سیاوش» و «آخرین اسفندیار» اشاره کردکه در ایران و اروپا (پاریس ، کلن ، هامبورگ ، برلین ، فرانگفورت ، لندن ) با استقبال تماشاچیان رو به رو گردید وی همچنین نمایش‌های «شیدای راه»، «کف رود، آید، ولی دریا بجاست» و «عاشقانه با پای برهنه» را در تهران و پاریس در دههٔ ۱۹۹۰ به اجرا در آورد.
صادق هاتفی همچنین در زمینهٔ سینما و تلویزیون نیز فیلم سینمایی "سیمرغ" و مجموعهٔ تلویزیونی "صید در پی صیاد" را با بهره گیری از متون کهن فارسی نوشته است و نیز "حدیث قند پارسی" عنوان مجموعه ای تلویزیونی است که وی بارها و بارها در مصاحبه هایش به آن اشاره می کند .در این مجموعه او کوشیده است آن دسته از متون کهن ایرانی را که وجوهی مشترک با آثار دارماتیک مغرب زمین دارند در شکلی تازه از نمایش ایرانی بازآفرینی کند که هرچند این مجموعه در سیزده قسمت ۶۰ دقیقه ای نوشته شد اما هرگز به تصویر در نیامد. آخرین بازی تاتر صادق هاتفی در امریکا سال گذشته شرکت در نمایش "گزارش ارداویراف" از بهرام بیضائی در استانفورد بود.
بگفته خود هاتفی طرح نمایش "آرش کمانگیر" مدتهابود که در ذهن او نقش بسته بود که بلاخره آنرا در ایران مینویسید و از آنجائیکه نمایش شامل موسیقی زنده و رقص خوانندگی زن و مرد است امکان نمایش آن در ایران هیچکاه بوجود نیامد. پس از مهاجرت به آمریکا و اسکان در ساکرمنتو، شرایط را مناسب می‌بیند و نهایتا به هدف خود و بروی صحنه بردن "آرش کمانگیر" همت میگمارد.
نمایش با یک پیش پرده کوتاه و سپس در یک پرده و به مدت محدود یکساعت و ده دقیقه سرشار از زیبایی کلام، بازی، موسیقی، رقص، و پیام های مبارزه و استقامت و انسانی است. پیام هائی برگرفته از نسل های گذشته و انتقال آن به نسل حاضر و آینده. بازیگران مجموعه ای از جوانان و نوجوانان و کودکان بودند که هر کدام بنوبه خود به آرشی بدل میگردیدند. صادق هاتفی در نماد "عمو نوروز" قصه گوی داخل شعر کسرائی، و آدام هاتفی و سالار خوشفهم در نقش دو "آرش" جوان اجرای نقش کردند.
امروزه متاسفانه کار تاتر در خارج از کشور فقط منجر به نمایش های کمدی و تا اندازه ای فاقد ارزش های هنری و نمایشی است. نمایش هائی با مضمون و هدف هایی چون مسخره کردن خود ایرانیان مقیم خارج کشور و فعالین سیاسی و فرهنگی و رادیو تلوزیونهای خارج از کشور است. و یا نمایش مردانی که لباس زنانه می‌پوشند و مانند تاتر های روحوضی قدیم در ظاهر زنی عشوه گر میخوانند و میرقصند و یا لباس آخوندی می‌پوشند و روضه می‌خوانند و دغل کاری روحانیون را بنمایش می‌گذارند. در این کشور "خارح از کشور" دیگر خبری از تاتر چخوف و مولیر و یونسکو و گوگول و دورنمانت و بکت و علامحسین ساعدی، بهرام بیضائی، ناصر رحمانی نژاد و اکبر رادی نیست. بیننده ایرانی خارج از ایران ظاهرا حوصله دیدار نمایشی اصیل و سنگین و پرمایه را ندارد و اغلب شاهد بوده ایم که پس از گذشت ساعتی از انواع این نمایش ها، خستگی در چهره همگان نمایان میشود و حرکت و جنب و جوش شروع و گاهی هم به ترک سالن قبل از اختتام نمایش منجر خواهد شد. با چنین زمینه ای دل شیر میخواهد که نمایشی جدی و حتی اصیل ایرانی توسط کارگردانی کاردان با حداقل امکانات بروی صحنه برود. و صادق هاتفی خطر میکند و به این کار خطیر دست میزند و بسیار موفق هم از پس آن برمی اید. در نمایش "آرش کمانگیر" پس از یکساعت و ده دقیقه اغلب حاضرین معترض به کوتاه بودن نمایش بودند و خواستار ادامه آن بودند در حالی که "آرش کمانگیر" نمایشی جدی و حماسی بود و نه طنز و کمدی. صادق هاتفی ثابت کرد که با اثری تاثیر گذار هم میتوان مردم را به تاتر علاقمند کرد و صرفا این نمایش های کمدی نیست که قادر است بیننده ایرانی خارج از کشور را به سالن تاتر بکشد.

استفاده از موسیقی زنده برروی صحنه همراه با چند اجرای رقص مربوط به صحنه های شادی و عروسی در شعر کسرائی به زیبائی اثر کمک شایانی کرده است. تنظیم موسیقی زیبای این اثر توسط دوست عزیزمان علی شیبانی انجام شد که با هنرنمائی ضرب و دف تریمان اسعدی و خوانندگی خود شهلا افروز، سالار خوشفهم، و آدام هاتفی پسر صادق هاتفی و خود آقای شیبانی و بقیه افراد گروه همراه بود. علی شیبانی یکی از پایه های ثابت و با ارزش هنری ساکرمنتوست و همیشه یار و یاور برنامه های فرهنگی در ساکرامنتو بوده و هست.
با آرزوی موفقیت برای صادق و روخند هاتفی و به انتظار دیدار نمایشهای موفق دیگر از گروه تاتر "اورنگ" در ساکرامنتو و دیگر نقاط دنیا. و در خاتمه با پیام شعر زیبای کسروی و نمایش تحسین برانگیز صادق هاتفی و به امید انکه هر ایرانی آرشی کمانگیر در نهادش شعله ور گردد این گفتار را به پایان میبرم:
"آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست
گر بیفروزیش.......رقص شعله اش.......در،هر کران پیداست
ور نه خاموش است و خاموشی گناه ماست"
وخاموشی گناه ماست و خاموشی گناه ماست و خاموشی ........ گناه ماست.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست