دمکراسی چیست و حاملان ان کیان اند؟ (۳)
علی رضا جباری (آذرنگ)
•
مرحله ی ملی- دمکراتیک خود نوعی گفتمان است که می تواند با همان گفتمان مطالبه- محور همپوشانی پیدا کند؛ اما مقطعی و بنا به ضرورت انتخاباتی نیست، بلکه زمانبر تر از آن است و همانطور که نگارنده ی محترم متن می گوید نیاز به کوشش بی وقفه و جانفشانی و ادای وظایف مرحله خاص خود را دارد که " حصول انها دشوار، اما ناگزیر" است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱۵ آذر ۱٣۹۴ -
۶ دسامبر ۲۰۱۵
در جریان بحث های جاری میان من و آقای حمید آصفی بارها از ایشان چند نکته را خواسته ام که تاکنون پاسخی از بابت آن دریافت نکرده ام.
ا. ایشان راه خود را می رود و به دادن پاسخ تازه به مطالب مطروحه در بحثهای پیشین نمی پردازد که این اقدام فرصت پاسخ دهنده را برای ورود به بحثهای جدید کمتر می کند.
۲ . ایشان به یک بار به خواندن مطالب نوشته های خود نمی پردازد و در نگارش جمله ها در تفکیک بخشهای آنها دقت کافی مبذول نمی دارد که این نکته موجب سر در گمی خواننده می شود و پاسخ به آن را نیز به نوبه ی خود بس دشوارتر از حالت عادی می کند. من بر این باورم که یک بار مرور دقیق مطلب تا اندازه ی بسیار از این عیب می کاهد؛ اما آقای آصفی از این کار دریغ می کند.
٣ . تکرار مطالب پیشین که برخی از انها نیز از پیش پاسخ داده شده موجب می شود که پاسخ دهنده نیز به تکرار مکررات بیفتد و از پیشروی در جریان بحث جلو گیری شود.
از این رو پیشنهاد می کنم که ایشان یا به خواست های من پاسخ گوید و یا به من اجازه دهد که مطالب در تأیید یا رد نظرش را از زبان خود بگویم و درگیر جزئیات مطالب با نقل قول و اصلاح و... نشوم. البته، من با کمال میل مایل به ادامه دادن این بحث ها هستم و فکر می کنم اگر برای خود ما راهگشا نباشد، ممکن است به خواننده در تصمیم گرفتن در باب تعیین مشی سیاسی خود کمک کند.
نکته ای که آقای آصفی در شرایط پیشاانتخاباتی بارها به طرح آن می پردازد، شرکت در انتخاباتی است که تنها گروه های وابسته به حاکمیت امکان نامزد شدن درآن را دارند و حتی بخش ترقیخواه، اصلاح طلب و اعتدالگرای آن نیز به صورت رسمی و غیررسمی از شرکت در آن محروم نگه داشته می شوند. به عنوان مثال، حمله به آقای علی مطهری، کاندیدای احتماتی اصولگرایان مردمی در شیراز، حمله به گردهم آیی های انتخاباتی در چند مورد در تهران و شهرستانها را می آورم که جدیدترین آن ها حمله به مراسم سخنرانی خانم آذر منصوری، مسئول پیشین سازمان زنان حزب مشارکت بوده است. این گونه حرکتها بدون هیچ گونه برخورد جدی با عاملان آنها انجام گرفته است. من تصور می کنم این حمله ها نمایشگر اراده ی سیاسی برخی از مسئولین موثر جناح راست نظام برای حفظ موقعیت خود در شرایط کنونی است که در نهایت با مسائل مربوط به گزینش کاندیداها و مسئله ی نظارت استصوابی شورای نگهبان پیوند می خورد.
اما آنچه آقای آصفی در شکل آن وارد می شود و دیگران در محتوای آن، نفس برگزاری انتخابات است. ایشان بر این باور است که ناکام ماندن جناحهای راست رادیکال از حذف انتخابات در ایران نکته ای درخور توجه است. این سخن در شکل کار درست است؛ اما آیا به لحاظ محتوا نیز انتخابات پس از برقراری مشروطه به لحاظ محتوا انتخاباتی سالم، آزاد و منصفانه بوده است؟ سوال بی پاسخ دیگری نیز لازم است در اینجا بپرسم: آیا از زمان امضای مظفرالدین شاه بر پای قانون اساسی مشروطیت تاکنون شرایط انتخابات به نسبت سالمتر، آزادتر و منصفانه تر شده است یا حالتی خلاف آن پیش آمده است؟ من فکر نمی کنم با قرار دادن شرایط عقیدتی برای انتخاب شوندگان و با وجود نظارت استصوابی شورای نگهبان و آنچه در عمل برای خود حافظان موجه تر نظام پیش می آید وضع تا به امروز به سود دمکراسی تغییری کرده باشد.
مهم این نیست که چه شماری از مردم در انتخابات شرکت می کنند. مگر در زمانهای آغازین انقلاب بهمن اکثریت قاطع مردم در انتخابات شرکت نمی کردند؟ پس چگونه شد که کار ما پس از ٣۷ سالی که از زمان آغاز انقلاب بهمن گذشته به جایی رسیده است که اکنون باید شاهد حمله به گردهم آیی های انتخاباتی باشیم؟ و این موضوعی که تنها در سالهای اخیر می توان سراغ کرد. این کار با شرکت کسانی انجام می گیرد که به طور رسمی یا غیررسمی و آشکار یا تلویحی مورد تأیید برخی از دولتمردان موثر قرار گرفته اند. اما به باور من یک نکته مهم است و آن نه میزان شرکت کردن مردم در انتخابات که نمایشگر مشروعیت همه ی کردارهای دولتمردان است، بلکه شرکت نکردن مردم در انتخابات است که می تواند در افت مشروعیت آنها موثر واقع شود و شاید این افت مشروعیت آنها را به تجدیدنظر در کردارها و رفتارهای خود ترغیب کند.
آقای آصفی این بار باور معتقدان مرحله ی ملی- دمکراتیک انقلاب را به زیر علامت سوال برده است و از جمله گفته است: "... معتقدین به جنبش کلاسیک که شرایط ایران را مرحله ی ملی- دمکراتیک می دانند نیاز به رهبر یا رهبران کاریزماتیک و اتحاد فراگیر حول انان دارند. و با گفتمان مطالبه محوری تفاوت عمده دارند. و در این ٣۶ سال بعد از انقلاب مبارزه ی در مرحله ی ملی- دمکراتیک تعریف شده ی آنان تاکنون گامی به جلو نتوانسته است بیاید."
این سخن نشان می دهد که گوینده ی آن هنوز مرحله ی ملی- دمکراتیک حرکت اجتماعی را آنطور که باید و شاید تشخیص نداده و معنی ان را به کمال درنیافته است یا گفتمان مطالبه محور را آن گونه که باید و شاید نمی شناسد و تنها ظاهر آن را می بیند. اولا، میان گفتمان مطالبه محور و حرکت ملی- دمکراتیک دیوار چین نکشیده اند؛ اما این کار را نگارنده ی محترم می خواهد به ابتکار خود انجام دهد تا ازآن چیزی در حد انقیاد به جناحی خاص از نیروهای وابسته به حاکمیت را در بیاورد. جنش مطالبه- محور برای مشارکت در مسائل مربوط به حاکمیت جامعه شرط می گذارد و بر پایه ی پذیرش شرطهای خود وارد مرحله ی اقدام می شود. در صورتی که آقای آصفی بر اساس این نوشته گفتمان مطالبه محور را به سان بهانه ای برای ورود به این مرحله می داند و معتقد است که به هر حال باید وارد این مرحله شد؛ و تنها چیزی که در ورود به این مرحله لازم است تبیین خواسته های خود است، نه جامه عمل پوشیدن به مبرمترین و فوری ترین آنها که بر قراری شرایط انتخابات سالم و آزاد و منصفانه، حتی اگر بشود به طور نسبی است. این که ما مطالبات خود را بنویسیم و بگوییم، بعد هم سرجایمان بنشینیم ببینیم چه می شود، کاری به پیش نمی برد. مهم این است که ما مطالباتمان را بر قلم و زبان بیاوریم و بعد هم تا مرحله ی عمل به آنها پایشان بایستیم. این هم بدون کوشش ما در جهت اتحاد نیروهای ترقیخواه ممکن نیست و در غیر این صورت واگذار کردن وظیفه ی خود به گردن دیگرانی است که یا باید تسلیم شوند و یا آن را از صحنه ی سیاسی دور نگه می دارند. نگارنده ی محترم اگر تاکنون پاسخهای مرا خوانده بود یا به آنها توجه کرده بود، به راحتی این را در می یافت که آنچه تا کنون در عرصه ی انتخابات گذشته دور باطلی بوده است که در آن تنها افراد تغییر کرده اند، بدون اینکه تغییری جدی در مناسبات دولت و ملت شکل گرفته یا پیشرفتی قطعی به سوی دمکراتیسم حاصل شده باشد. مرحله ی ملی- دمکراتیک تحول اجتماعی خواستها و مطالباتی دارد که می توان آن را در قالب گفتمان مطالبه محور مطرح و پی گرفت. و مشارکتِ به گفته ی آقای آصفی ایجابی به رعایت این شرطها مشروط شود. زمانی سخن آقای آصفی درست است که درکمان از مرحله ی ملی- دمکراتیک تحول اجتماعی سلاح به دست گرفتن و شرکت در براندازی باشد که این تعریف به هیچ رو درست یا با مرحله ی ناریخی کنونی ما به یک معنی نیست و دو مقوله ی جدا از هم است؛ هر چند این امکآن وجود دارد که زمانی هم که برای ما روشن و قابل پیش بینی نیست به آنجا بینجامد یا به کلی از آن فاصله بگیرد. مرحله ی ملی- دمکراتیک خود نوعی گفتمان است که می تواند با همان گفتمان مطالبه- محور همپوشانی پیدا کند؛ اما مقطعی و بنا به ضرورت انتخاباتی نیست، بلکه زمانبر تر از آن است و همانطور که نگارنده ی محترم متن می گوید نیاز به کوشش بی وقفه و جانفشانی و ادای وظایف مرحله خاص خود را دارد که "حصول انها دشوار، اما ناگزیر" است. این سخن نیز که مبارزه کاملا مسالمت آمیز باشد همان طور که گفتم وابسته به شرایط است؛ گاه نیز ممکن است مطالبات جامعه بدون هیچ گونه درد و خونریزی با پذیرش مسئولان رو به رو شود و گاه نیز ممکن است به دلیل لجاجت آنان در پذیرش آنها به تعارضات اجتماعی همراه با درد و خونریزی بینجامد. به هر حال، اینکه هر وقت گذاشتند حرفمان را بزنیم یا فقط موقع انتخابات حرفمان را بزنیم و بقیه را به منتخبان و منتصبان واگذاریم به یقین دردی را دوا نمی کند. این نکته را هرگز نباید فراموش کرد که در جامعه ی دمکراتیک یا در جامعه ای که اندیشه ی دمکراسی را در سر می پروراند دولت باید نه سرور ملت، بلکه فرمانبردار ملت باشد و کوشش خود را در راستای بهروزی آن و برقراری عدالت، آزادی و احترام به آرای مردم در هر زمان، نه فقط در پای صندوقهای رآِی، به کار برد و در غیر این صورت واقعیات جامعه مردم را به اعتراض و پی گرفتن جدی خواسته های خود بر خواهد انگیخت.
به این سوال که "آیا انتخابات یک فرصت سیاسی برای نیروهای ترقیخواه ملی هست (یا نه؟) و اگر جواب مثبت است چگونه می توان از این انتخابات پیش رو در راستای گشایش فضای سیاسی استفاده نمود؟ " از پیش پاسخ داده ام. آری، از هر فرصت می توان برای ایجاد فضای باز استفاده کرد؛ اما لازم است این حقیقت را بدانیم که کار ما در زمینه ی ایجاد فضای باز تنها به انتخابات و زمان آن محدود نمی شود و این تنها جزئی از وظایف ما در این عرصه است. نمی توان عده ای را به عنوان نماینده یا شخصی را به عنوان رئیس جمهور برگزید وآن گاه دست روی دست گذاشت و منتظر نشست و دید که این شخص یا اشخاص جه می کنند و تا چه حد از حقوق منتخبان خود دفاع می کنند؟ اینکه مأمورانی دولتی نتوانند کاری را برای نجات مردم از گرداب فقر و بیچارگی و حقوق های یک سوم زیر خط فقر و دزدی و چپاول اموال و داراییهای ملی کاری بکنند وآن وقت سرشان گرم مراقبت از این یا آن کسی باشد که قصد ش بر پا کردن جمع یا نوشتن مطلبی در باره ی همین شرایط دشوار باشد، مشکلی از مشکلات مردم را حل نمی کند، بلکه بر ان می افزاید.
مسئله ی دیگر این است که مطالبات اقتصادی در کنار مطالبات سیاسی مفهوم پیدا می کند و به هیچ رو جنبه ی تجریدی ندارد؛ زیرا گذر از گردنه ی دشوار سیاست راهبر به پیشرفت و توسعه ی اقتصادی است. به این دلیل که سیاست در شرایط غیر دمکراتیک، از جمله به صورت محملی برای حفظ منافع اقتصادی اقشار مرفه وابسته در می آید. و بدون گذر از این گردنه نمی توان به اندیشه ی طرح خواسته های اقتصادی بسنده کرد. بارها گفته ام و بار دیگر نیز می گویم که بدون درآمیختن مطالبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و اتحاد حاملان آنها در جامعه هیچ کاری نمی توان از پیش برد. و با بسنده کردن به طرح بخشی از این مطالبات به تقلیلگرایی رو کرده ایم و آب در هاون کوبیده ایم؛ زیرا آنها به هیچ رو مستقل از هم نیستند و به هم وابسته اند.
من از بحث در باره ی برخی مسائل دیگر که تاکنون نه یک بار که چند بار به شرح انها پرداخته ام، از جمله مسائل مربوط به انتخابات خرداد ۷۶، همسویی طیف کنشگران ترقیخواه با نیروهای معتدل و اصلاح طلب، بدون حضور نمایندگان توده های میلیونی مردم که گهگاه نگارنده ی متن به طور مستقل از آنها نام می برد می گذرم؛ اما این نکته که ممکن است جنبش مطالبه محور بنا به دلایلی که از هم اکنون وجود دارد و به یقین پس از این نیز وجود خواهد داشت از روند مشارکت عدول کند، بحثی تازه است که من به نوبه ی خود به آن توجه دارم و درستی آن را تأیید می کنم.
به هر حال، من گفتمان مطالبه محور را، در صورت استمرار آن، جدا از خواستهای مرحله ی تحول ملی- دمکراتیک نمی دانم و معتقدم، با وجود اینکه در اینجا سعی شده است از گفتمان ملی- دمکراتیک جدا نگه داشته شود، و من این را نمی پذیرم، جایی مناسب را دراین بحث اشغال کرده است.
از نگارنده ی محترم نیز می خواهم که توجه به پیشنهادهایی را که چند باره تکرار کرده ام بر من ببخشاید و مرا در انجام وعده ام در صورت پاسخ نگفتن به آنها معذور بدارد. با امید...
|