۱۶ آذر همچنان زنده و شعله ور است
رحیم سپهری
•
در حال حاضر جنبش دانشجویی میهنمان هرچند که "در آرامش" است، ولی مانند گدازه های آتشفشان در حال غلیان و جوش وخروش است و به یقین در شرایط مناسب، به همراه بقیه جنبش مردمی کشورمان، علیه دیکتاتوری و ظلم و ستم به پا خواهد خاست و در راه دست یابی به حاکمیتی بر اساس آزادی، عدالت اجتماعی و برابری، تلاش خواهد کرد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲٣ آذر ۱٣۹۴ -
۱۴ دسامبر ۲۰۱۵
هفته گذشته اخبار دانشجویی کشورمان تحت تاثیر برگزاری سالگرد ۱۶ آذر، روز دانشجو بود که به همین مناسبت مطالب بسیاری منتشر شد و سخنرانی هایی نیز در دانشگاه ها صورت گرفت.
به باور برخی سایت ها و مصاحبه های انجام شده سخن از "خاموشی" ۱۶ آذر و "آرامش "جنبش دانشجویی و تغییر در "نگاه دانشجویان" به مسایل سیاسی بود و از دیدگاه بسیاری از سران رژیم نیز این تغییر نگاه می بایستی به سمت "خواست "های صرفأ صنفی چرخش کند و دانشجویان در مورد کارهای سیاسی ،بهتر است "مسئولیتش را به کسانی بدهند که واقعا باید آن را بر دوش بکشند"
رژیم جمهوری اسلامی که تجربه های "تلخی" از جنبش دانشجویی دارد، با فرا رسیدن سالگرد ۱۶ آذر، در یک برنامه ریزی هم آهنگ شده، از طریق سخنرانی ها و پیام ها، تلاش کرده است تا از سویی این جنبش را از اهداف آن و از سوی دیگر از سایر جنبش های کشورچون کارگران و زنان دور کند.
آنچه که در حال حاضر در دانشگاه ها می گذرد و سبب واکنش "ولی فقیه" به شرایط دانشگاه ها شده است، نشانگر شکست سیاست های رژیم برای اسلامی کردن دانشگاه ها و تهی کردن علمی محتوای درس ها، به ویژه در رشته های علوم انسانی و سیاسی بود که با هدف جلوگیری کردن از رادیکالیزه شدن حرکت ها و خواست های دانشجویان صورت گرفت.
اما در چند سال اخیر و با حرکت های جمعی و ارایه خواست های اجتماعی و سیاسی از طرف دانشجویان، نشان داده شده است که می توان قوانین ارتجاعی و حکومت استبدادی را تا مدتی به یک جامعه تحمیل کرد ، ولی نمی توان جلوی رشد اندیشه و افکار را گرفت. در دنیای کنونی که شبکه های ارتباطی با سرعتی سرسام آور و با نوآوری های جدید رو به رشد هستند، خارج از اراده و خواست رژیم و حاکمان مرتجع آن، داده های علمی و منطقی راه نفوذ و تاثیر خود را بر روی مردم و به ویژه دانشجویان هموار می کنند و با درک علمی مسایل و پدیده های اطراف آنها، باورهای غیرعلمی تبدیل به خرافه هایی می شوند که دیگر نمی توان از آن ها برای تحمیق و فریب مردم استفاده کرد. این روندی است که نمی توان از آن جلوگیری کرد و دانشجویان میهنمان نیز از این قاعده مستثنی نیستند .آنها نشان داده اند که به رغم تلاش های رژیم، این سیر طبیعی رشد علمی، انسانی و اجتماعی را طی کرده اند و با گذشت زمان نیز بر وزنه علمی این جنبش بیشتر افزوده می شود و این عاملی است که رژیم را برای مقابله با آن به تکاپو انداخته است.
آغاز گر این تکاپوی هم آهنگ علی خامنه ای، ولی فقیه، بود که در دیدار با دانشجویان، در روز ۲۰ تیر ۱٣۹۴، با اشاره به سابقه فعالیت گروه های کمونیستی و مارکسیستی در دانشگاه ها و تاثیر آنها، هشدار داد که:
"اگر برخی خبرها دربارهی فعال شدن دوبارهی جریان مارکسیستی در بعضی دانشگاهها، واقعیت داشته باشد، قطعاً پول آمریکایی حامی این جریان است تا دانشجویان متفرق و شقه شقه شوند."
او در ادامه با "توصیه" به دانشجویان (تو بخوان ماموران امنیتی)، گفت:
"عناصری نظیر کسانی که در سال ۸۸ آن حوادث را به راه انداختند و بدون هیچ منطقی با اسلامیت و جمهوریت نظام مخالفت کردند قابل اطمینان نیستند."
این هشدار و دستورخامنه ای که به همراه توصیه به دانشجویان برای "پرهیز" از ایجاد "تشکل های یک بار مصرف که وقت خود را صرف بررسی مسایل منطقه ای و بین المللی می کند و در زمان انتخابات به وجود می آیند"، سر لوحه سخنرانی ها و مصاحبه های سران رژیم و مبلغین آن در همین چارچوب بود.
مصاحبه عباس عبدی با "دویچه وله"، چارچوب برنامه رژیم برای دانشجویان را به طور وضوح نشان می دهد و برجسته می کند.
عباس عبدی معتقد است، دانشجویان باید "حول مسائلی که مورد وفاق اکثریت آنهاست فعالیت کنند؛ موضوعاتی مثل محیط زیست و حقوق بشر و مسائل صنفی نهاد دانشگاه و علم".
او اضافه می کند: «اینها هست که میتواند افراد را با صفت دانشجو حول هم متمرکز و متحد کند تا برای بهبود شرایط اقدام کنند." و اینکه "به نظرم میآید که فضای عمومی دانشگاه خیلی موافق با کنشگری سیاسی معطوف به قدرت نیست. در واقع دانشجوها بیشتر به مسائل خود دانشگاه و شاید به مسائل عام سیاست علاقه نشان میدهند. و فکر میکنم این اتفاق مثبتی است، کنشگری سیاسی باید در حوزه بیرون باشد."
آنچه که عبدی پیشنهاد می کند، در واقع تلاش برای منحرف کردن افکار مردم و به ویژه دانشجویان از پرداختن به هسته اصلی مشکلات است. دانشجویان به این مسئله به خوبی واقفند که مشکلاتی مانند "محیط زیست و حقوق بشر و مسائل صنفی نهاد دانشگاه و علم" بر آمده ازاشکال در ساختار سیاسی حاکم بر کشور است و از این رو، فعالیت های سیاسی را راه حل این مشکلات می بینند. آنچه که جنبش دانشجویی میهنمان همواره، چه پیش از ۱۶ آذر و چه پس از آن، فعالانه در آن شرکت داشته است.
عباس عبدی اعتقاد داردکه "فازی از جنبش دانشجویی که نگاه و تمرکزش بر قدرت بود، به پایان رسیده و فاز جدیدی از این حرکت در حال شکلگیری است با هدف "تاثیرگذاری بر قدرت در مسائل عمومی و مسائل دانشگاه." و می گوید:
"... به مسائل خود دانشگاه و شاید به مسائل عام سیاست علاقه نشان میدهند"... «الان بهتر است که اصلا این بار را زمین بگذارند و مسئولیتش را به کسانی بدهند که واقعا باید آن را بر دوش بکشند. چرا باید دانشجو این بار را بردارد که از وظایف و مسئولیتهای اجتماعی دیگرش غفلت کند؟
آنچه که از سوی عبدی "کنشگری" نامیده می شود ، همان سیاست تبلیغ "نخبه گری" سیاسی، است که هدف آن چانه زنی "نخبگان" با سران قدرت و فعالیت سیاسی جدا از مردم است و آقای عبدی تجربه فراوانی دراین زمینه دارد. اما چنین شیوه فعالیتی نمی تواند در چارچوب جنبشی که حقیقت جو و عدالت طلب است، بگنجد و جنبش دانشجویی میهنمان نیز بنا به خصلت مردمی خود همواره در صف اصلی جنبش و در کنارمردم قرار گرفته است.
در روز دانشجو بسیاری دیگر از سران حکومتی در دانشگاه ها برای سخنرانی حضور یافتند که از جمله محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه، در سخنانی در دانشکد هروابط بینالملل وزارت امور خارجه در رابطه با روز دانشجو همین چارچوب را به گونه ای دیگر مطرح کرد و گفت:
"... پیش از انقلاب اندیشهورزی در محیط دانشگاهی به مفهوم مقابله با استبداد بود و در شرایط کنونی اندیشه ورزی به معنی جهاد آمادهسازی کشور برای حضور در عرصه بینالمللی و مقابله با بدخواهان کشور است"
ظریف به درستی اشاره می کند که پیش از انقلاب محیط دانشگاه به دلیل استبداد و ظلم محلی برای پرورش اندیشه مبارزاتی بود، و اگر دوباره شاهد رشد اندیشه های مبارزاتی در محیط دانشگاه هستیم به دلیل این است که در شرایط کنونی نیز همان ظلم و ستم و بیداد به گونه ای دیگر عمل می کند و اگر مبارزه و فعالیت دانشجویان کم رنگ تر از گذشته به نظر می آید نه به دلیل کاهش خواست آنها، بلکه به دلیل خفقان و فضای پلیسی توام با توحش رژیم است. جنبش دانشجویی نمی تواند بی تاثیر از جنبش عمومی کل جامعه باشد و این "سکوت" و "آرامش"، به رغم بسیاری از اعتراض ها و حرکت های اجتماعی، در جنبش های کارگری و زنان نیز به چشم می خورد. اما این ها دلیلی بر بهتر شدن شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور نیستند.
اگر زنان، به عنوان بخشی جدی و جدایی ناپذیر از جنبش مردمی مینمان، در حال حاضر و نسبت به چند سال گذشته، کمتر در عرصه فعالیت های عمومی دیده می شوند، و ستمی مضاعف را به دلیل قوانین ارتجاعی و قرون وسطایی تحمل می کنند، دلیلی بر بهتر شدن شرایط زندگیشان و کاهش خواست های مساوات طلبانه و آزادیخواهانه آن ها نیست. و یا اگر کارگران میهنمان کمتر در مبارزات عمومی حضور پیدا می کنند نمی تواند دلیلی بر رضایت و صرف نظر کردن آنها از خواست هایشان باشد. کارگرانی که به دلیل فشارهای سیاسی و اقتصادی رژیم، بیکاری، عدم امنیت شغلی و اجتماعی و اقتصادی را با گوشت و پوست خود حس می کنند و هر روزنیز تعداد بیشتری از آنها به سوی فقر و فلاکت و نابسامانی رانده می شوند.
بنا بر آمار آموزش عالی کشور در ۲۵ شهریور ۹۲ بیش از ۴ میلیون و هشتصد هزار دانشجو در میهنمان وجود دارد و این نیروی عظیمی است که در صورت تشکل و برنامه ریزی می تواند به دلیل پشتوانه فکری خود، بخش جدی و تاثیرگذاری در جنبش مردمی میهنمان باشد. حرکت دانشجویان در ۱٨ تیر ۷٨ که توسط دژخیمان و ماموران امنیتی رژیم سرکوب شده و به خاک و خون کشیده شد، یکی از حرکت های جدی و سازماندهی شده دانشجویان بود که توان عظیم این جنبش پویا را نشان داد . آنچه که رژیم را وادار کرد تا برای جلوگیری از گسترش این جنبش، بسیاری ازدانشجویان را اخراج کند و یا در زندان ها به حصار بکشد.
روز ۱۶ آذر در زمان خود تبلور بخشی از جنبش عمومی و مردمی مردم میهنمان بود و ماندگاری آن نیز به دلیل مبارزات دانشجویان علیه استبداد و تلاش برای به دست آوردن آزادی و عدالت اجتماعی بود. آنچه که امروزه می توان در شعارها و فعالیت های دانشجویان کشورمان مشاهده کرد. برنامه ریزی رژیم برای ۱۶ آذر سال جاری نیز تلاش برای جلوگیری از رشد این دید به مسایل سیاسی و اجتماعی کشور در میان دانشجویان و در واقع دور نگهداشتن آنها از فعالیت های سیاسی است.
رژیم از زمان به دست گرفتن کامل قدرت تلاش کرده بود تا با سر کوب سازمان های سیاسی در کشورمان و ایجاد فضای ترور و وحشت و اختناق، از اشاعه و رشد افکار رادیکال جلوگیری کند. در عین حال نیز تلاش بر این داشت تا با افزایش و اجباری کردن آموزش های دینی، و تبدیل دانشگاه ها در بسیاری از زمینه ها به "حوزه "های علمیه ، دانشجویان و دانش آموزانی با تفکر "اسلامی" به بار بیاورد. اما اولین سری سرکوب علنی و گسترده خود را علیه همین "تربیت" شدگان خود شروع کرد. این نشان آشکاری از شکست رژیم برای جلوگیری از تحول فکری در میان دانشجویان میهنمان بود.
در حال حاضر جنبش دانشجویی میهنمان هرچند که "در آرامش" است، ولی مانند گدازه های آتشفشان در حال غلیان و جوش وخروش است و به یقین در شرایط مناسب، به همراه بقیه جنبش مردمی کشورمان، (کارگران، زنان و سایر زحمتکشان)، علیه دیکتاتوری و ظلم و ستم به پا خواهد خاست و در راه دست یابی به حاکمیتی بر اساس آزادی، عدالت اجتماعی و برابری، تلاش خواهد کرد.
|