دو شعر
یوسف صدیق (گیلراد)
•
ساعت به وقت صفر
و تجسم سنگ نبشته ا ی در مه.
زن
بی نهایت اندوهش را می موید؛
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۵ آذر ۱٣۹۴ -
۱۶ دسامبر ۲۰۱۵
(۱)
ساعت به وقت صفر
و تجسم سنگ نبشته ا ی در مه.
زن
بی نهایت اندوهش را می موید؛
بی قراری دل اش را
خاوران حسرت های اش را...
و معادله ی سال های رفته
همچنان به بند می کشد
متغیر های ذهنش را.
آه، سپید موی خسته ی من !
جهان آدم ها، جهان عدد ها نیست.
کاش کنار تو یک روز
سماع عقربه ها را بر ثقل آزادی
به تماشا بنشینم
و تو دوباره بگویی:
ارقام جز برای شمارش بوسه ها نیست.
ساعت به وقت صفر.
(۲)
خود کامگی، خرافه، دروغ
دهان بسته ی حوا.
ما، نه تقدیری مشترک
که مرگی مشترک را روایت می کنیم.
شعر اما
سودایی دیگر در سر دارد :
آفرینش های تازه
تدارک زندگی.
-----------------------
آذر ۱۳۹۴
|