بزرگداشت شانزده آذر
برگزاری مراسم روزه سیاسی در دانشگاه سیستان و بلوچستان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱٨ آذر ۱٣٨۵ -
۹ دسامبر ۲۰۰۶
انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان همانند سال گذشته در سالروز گرامیداشت سه آذر اهورایی اقدام به برگزاری روزه و افطار سیاسی نمودند. در این مراسم که در دو روز ۱۵ و ۱۶ آذر ماه برگزار گردید و با استقبال دانشجویان مواجه شد آقایان عبدالله مومنی (سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت)، تقی رحمانی (از نیروهای ملی مذهبی) و آقای حبیب الله پیمان (دبیر کل جنبش مسلمانان مبارز و از فعالین ملی مذهبی) پیرامون موضوع "دانشجو، نقد و روشنگری" به صورت تلفنی به ایراد نقطه نظرات خود پرداختند. این مراسم در شرایطی برگزار گردید که این تشکل همچون سال گذشته نتوانست مجوز اجرای برنامه از هیات نظارت دانشگاه را دریافت نماید و جهت اجرای برنامه مجبور شد از ساختمان کلاسها به عنوان محلی برای برگزاری مراسم افطاری استفاده نماید. ای برنامه که در ابتدا با مراسم افطاری آغاز شد در ادامه با سخنرانی سخنرانان تلفنی ادامه پیدا کرد و در نهایت بصورت تریبون آزاد و با صدور قطعنامه و زمزمه سرود یاردبستانی.. باشکوه خاصی پایان پذیرفت.
به نام خداوندی که انسان را آفرید
به خاطر مصدق و راهش؛ به خاطر احمد قندچی، مصطفی بزرگ نیا، آذر شریعت رضوی، عزت ابراهیم نژاد اکبر محمدی؛ به پاسداشت تمام دگراندیشانی که سرفرازانه، خون، این ودیعه پاک الهی را تقدیم راه آزادیخواهی شان کردند، به یاد داریوش و پروانه و تمامی قربانیان آزاده که در آتش بیداد سوختند؛ به یاد یارانی که در تاریخ تاریک دیارمان تن پاک خدائیشان را قربانی آرمانهای بلندشان کردند. به نام آذران اهورایی سرزمینم و به نام آزادی.
۱۶ آذر را از یاد نبریم. ۱۶ آذر هویت ماست. ۱۶ آذر تاریخ پرظلمت سرزمین مادری ماست. ۱۶ آذر صمیمیت به هم فشرده دستان ناتوان ماست. آرزو و آرمان به خاک افتاده ملت ماست. ۱۶ آذر خون به ناحق ریخته بهترین فرزندان آب و خاک ماست بر سنگفرش تفتیده دانشگاه؛ بغض در گلو مانده آذران ماست، پیکر پرپر شده نسل دیروز ماست. ۱۶ آذر داغ ننگ خورده استبداد ماست، غربت عقیم آزاداندیشی ماست.
ای ایران! ای سرزمین من! ای خاک پاک آریایی من. ای تن رنجورت خسته از آوار استبداد، ای دیروز و امروز و فردای من. تو را فریاد می زنم از معبد آرزوها و حماسه ها. تو را صدا می زنم، خاکت را می بوسم. ایران! خاک دامنت را پاک می خواهم.
یار دبستانی من. سنگینی تاریخ بر گرده های ماست. خون بی ریای آزادگان چشم انتظار بغض فرو برده ماست. دستت را می گیرم تا قلبت را لمس کنم. با تو یکصدا فریاد می زنم که دیگر نمی خواهم خنجر ناپاک هیچ استبدادی خون پاک آزاده ای را بر حرمت حریم وطنم بریزد، با تو می خوانم:
یار دبستانی من!
|