یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تنش فرقه ای یا رقابت برسر هژمونی در خاورمیانه - جمال کمانگر



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۲۰ دی ۱٣۹۴ -  ۱۰ ژانويه ۲۰۱۶


تنش جدی در روابط جمهوری اسلامی و عربستان سعودی به دنبال گردن زدن آخوند نزدیک رژیم به نام "شیخ نمر النمر" وارد فاز جدیدی شده است. چند ساعت بعد از این واقعه سفارت سعودی در تهران توسط حزب اللهی ها اشغال و به آتش کشیده شد. در ادامه کنسولگری سعودی در مشهد هم به همان سرنوشت دچار شد. دولت پادشاهی سعودی و خرده کشورهای حاشیه خلیج روابط دیپلماتیک خود را با جمهوری اسلامی قطع کردند. دولت روحانی یک صدا حمله به سفارت و آتش زدن آنرا کار عده ای "خودسر" اعلام کرده و آنرا محکوم کردند. جناح "اصول گرای" درون رژیم هم سکوت اختیار کرده و عملا با موضع دولت همراه شده اند. این ظاهر صورت مسئله اتفاق جدید در خاورمیانه است.
اما برای این اینکه درک درستی از این واقعه داشته باشیم باید قدری آنرا بشکافیم، گرد و غبار ناشی از آنرا کنار بزنیم تا به هسته اصلی آن برسیم. قبل از هر چیز باید اینرا تاکید کنم که با "جدال شیعه – سنی" نمیتوان آنرا توضیح داد. سابقه دعوای این دو سکت در اسلام به قدمت خود پیدایش اسلام است و هیچ وقت هم به سرانجام نخواهد رسید! اینکه ممکن است از هر دو طرف این ماجرا تعلقات مذهبی و ناسیونالیستی اعراب و ایرانیها دامن زده شود شکی نیست. باید با تمام قوا علیه هویت تراشی قومی و مذهبی ایستاد.

ارعاب مردم در عربستان
۴۳ نفر از این ۴۷ نفر که یک روز پس از سال نو میلادی گردن زده شدند وابسته به سازمان تروریستی "القاعده" بودند. آنها ده سال پیش بازداشت شده بودند. به تدریج به فراموشی سپرده شده بودند. اما سئوال این است چرا دولت عربستان در این مقطع دست به چنین ریسک بزرگی زده است؟
اگر مسائل داخلی پادشاهی سعودی را تعقیب کرده باشید با معضلات عدیده ای روبر هستند که جواب سر راست و فوری برای آنها ندارند. دولت رفاهی که با پول نفت سر پا نگه داشته شده بود با ترکهای جدی مواجه شده است. پایین بودن قیمت نفت در سال گذشته ۱۰۰ میلیارد دلار کسری بودجه روی دست شاه جدید گذاشته است. طبق برآورد آگاهان مسائل انرژی در دنیا، قیمت نفت کم و بیش در سال ۲۰۱۶ در همین سطح ۳۰ دلار باقی خواهد ماند و دولت سعودی را با کسری بودجه به مراتب بیشتر یعنی ۲۰۰ میلیارد دلار روبرو خواهد کرد. به همین دلیل بود که اولین اقدام دولت اعلام بسته ریاضت اقتصادی و زدن سوبسیدهای دولتی به بخش انرژی، بهداشت و درمان، مسکن و آموزش رایگان در این کشور بود. بالا بردن ۴۰ درصد قیمت سوخت گواه بحران اقتصادی دامنگیر عربستان سعودی است.
بنابراین پایین بودن درآمد نفت و پایین بودن بهره سود بانکی و چشم انداز کاهش رشد اقتصادی چین، فاکتورهای جدی در تحولات داخلی هستند. دخالت نظامی در یمن هر چند با صلاحدید دولت آمریکا و ناتو صورت گرفت و طبق اظهار نظر آمریکایها فقط در عرصه لجستیک و اطلاعاتی با ائتلاف سعودیها همکاری میکنند با شکست مواجه شده است. از مارس سال گذشته تاکنون هزاران تن بمب و موشک برسر مردم بیدفاع یمن ریخته شده است و طبق آمارها بیش از ۶ هزار نفر مردم بیدفاع جان خود را از دست داده اند. دهها هزار مجروح و صدها هزار نفر دیگر بی خانمان شده اند. عربستان انتظارداشت در این ماجراجویی پیروزی سریع بدست بیاورد اما به بن بست رسیده است. عروج شاخه القاعده در شبه جزیره عرب در یمن و کنترل یکی از استانهای این کشور و محاصره عدن کابوسی که شاه سعودی با آن ربروست. هزینه این جنگ در کنار کسری بودجه دولت برای راضی نگه داشتن مردم، خطر جدی است که موجودیت نظام پادشاهی را با آن مواجه کرده است. اینکه گویا عربستان از "موضع قدرت" و برای گوشمالی دادن جمهوری اسلامی دست به اعدام "النمر" زده است واقعی نیست. در وهله اول از گسترش پیدا کردن خواست های مردم در هراسند.

جایگاه توافق هسته ای و سوریه درسیاست عربستان
برای بیش از سه دهه آنچه "دنیای عرب" نامیده میشود در سیاست خارجی دول غربی و خصوصا آمریکا نقش برجسته ای داشته است و شریک بلامنازع غرب در خاورمیانه بوده است. بدنبال شکست دخالت نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان، عراق، لیبی و جنگ داخلی در سوریه موقعیت منطقه ای جمهوری اسلامی بهبود محسوسی داشته است. توافق به بهانه هسته ای جمهوری اسلامی و غرب، آن گرهگاهی است که هضم آن برای هئیت حاکمه سعودی سخت است. عربستان با اعدامهای دوم ژانویه میخواست همزمان دو پیام را هم به مخالفین پادشاهی در داخل بدهد و هم سعی میکند بر روی توافق اخیر غرب و جمهوری اسلامی سایه بیندازد. با ایجاد تنش در روابط با جمهوری اسلامی این اهداف را تعیقب میکنند.
جمهوری اسلامی ازنظر اقتصادی و خواسته های مردم وضع بهتری از عربستان سعودی ندارد. تن دادن به توافق هسته ای و تخلیه ۱۱ تن اورانیوم غنی شده که از آن به عنوان "ناموس و شرف ایرانی" نام برده میشد به روسیه، هزینه ای است که جمهوری اسلامی در حال پرداخت کردن است، به امید اینکه آخر ماه ژانویه تحریمها بر روی صادرات نفت برداشته شود و این یعنی اضافه شدن ۵.۱ میلیون بشکه دیگر نفت به بازار اشباع شده ای این کالای استراتژیک. دعوای اصلی بر سر این است. این یعنی پول بیشتر برای رژیم ایران و امکانات بیشتر برای موش دوانی های جمهوری اسلامی در خاورمیانه!
اما اگر از منظر هیئت حاکمه آمریکا به این توافق بنگیرید، بخشی از منافع درازمدت آمریکا و غرب در عادی سازی روابط با جمهوری اسلامی تامین خواهد شد. بعد از سرکار آمدن "اوباما" این شیفت جدید در سیاست خارجی آمریکا صورت گرفته است. عربستان از اینکه آمریکا در سرنگونی مبارک و سر کار آمدن "اخوان المسلمین" در مصر کاری نکرد به شدت عصبانی بود. مورد سوریه هم به آن اضافه شد و در طول پنج سال اخیر سعودیها بارها تلاش کردند که آمریکا را وادار به دخالت نظامی کنند که با شکست مواجه شد. پادشاهی عربستان میلیاردها دلار خرج نیروهای تروریستی در سوریه کرده است که در جلو چشم آمریکا مورد حمله سپاه قدس و روسیه هستند و ناتو و غرب کاری در دفاع از آنها نمی کنند.
از زمان توافق در ماه ژوئیه سال گذشته تاکنون رژیم دو بار دست به آزمایش موشکی بالستیک زده است که در هر دو مورد آمریکا از اعمال تحریمهای جدید خودداری کرده است. آمریکا از حضور چشم گیر نظامی سپاه قدس در عراق و سوریه با خبر است و عملا در یک جبهه علیه داعش میجنگند! اما عربستان تمرکزش را به جای داعش روی یمن گذاشته است که باعث ناخرسندی آمریکاییها شده است. عادی سازی روابط غرب و رژیم ایران برای عربستان قابل قبول نیست اما کار زیادی از دست آنها بر نمی آید. واکنش دولت اوباما نسبت به آتش زدن سفارت عربستان در تهران که خواهان "آرامش و تنش زدایی" از هر دو طرف بود گویای این شیفت جدید در روابط غرب با جمهوری اسلامی است. دولت اوباما سرمایه گذاری زیادی روی توافق با جمهوری اسلامی کرده است. به نظر نمیرسد تا پایان دوره ریاست جمهوری اوباما اقدامی علیه توافق هسته ای صورت بگیرد. توافق با جمهوری اسلامی میراث اوباما برای سیاست خارجی این کشور است.
با ورود روسیه به بحران و جنگ داخلی در سوریه موازنه قدرت در خاورمیانه دست خوش تغییرات جدی شده است. دولت بشار اسد با کمک بمبارانهای روسیه و پیاده نظام جمهوری اسلامی از موقعیت بهتری در مقابل اپوزیسیون مسلح برخوردار شده است. برخلاف نظر بعضی ها که از "موفقیت دیپلماسی تعرضی عربستان علیه جمهوری اسلامی" در جمع کردن اپوزیسیون حلقه به گوش قدرتهای منطقه سخن میگویند واقعیت چیزی دیگر میگوید! این در حالی است یکی از مهمترین گروههای سیاسی و نظامی حزب اتحاد دمکراتیک و بازوی نظامی اش یگانهای مدافع خلق (ی پ گ) در شمال سوریه (کردستان سوریه) در طول جنگ داخلی از مدنیت و انسانیت دفاع کرده اند، از کنفرانس ریاض کنار گذاشته شده اند. کنفرانس ریاض که بیش از ۱۰۰ گروه "تروریست معتدل" را تحت نام اپوزیسیون جمع کردند نه تنها موفق نشده اند بلکه مهمترین گروههای میدانی "جبهه النصره" و "جیش الاسلام" و "احرارشام" توسط عربستان سعودی و ترکیه و قطر حمایت مالی و نظامی میشوند کنار گذاشته شده اند. هنوز برسر ترکیب هیئت نمایندگی برای مذاکرات ۲۵ ژانویه اختلاف نظر جدی وجود دارد. نماینده عربستان در سازمان ملل اعلام کرد که قطع رابطه دیپلماسی با جمهوری اسلامی بر روی توافقات وین در مورد سوریه تاثیر نخواهد گذاشت و در مذاکرات ۲۵ ژانویه در مورد سوریه شرکت خواهند کرد.

محکومیت اعدام توسط رژیم صد هزار اعدام
سران جمهوری اسلامی یکی پس از دیگری اعدامهای اخیر توسط دولت رقیب، عربستان را محکوم کرده اند. خصوصا اعدام " النمر" را اعدام مخالف سیاسی قلمداد کرده اند و آنرا ناقض "حقوق بشر" اعلام کرده اند. این ژست "حقوق بشری" و دفاع از مخالف سیاسی توسط رژیم صد هزار اعدام نه تنها مضحک بلکه تاسفبار است. مضحک به این دلیل جمهوری اسلامی در ۳۷ سال گذشته دهها هزار نفر از مخالفین سیاسی خود را به عناوین مختلف اعدام و در گورهای بی نام نشان در خاورانها دفن کرده است. صدها نفر را سنگسار کرده اند. فقط در دوره ریاست جمهوری روحانی بیش از ۷۰۰ نفر اعدام شده اند. این شارلاتانیسم اسلامی است که به دفاع از مخالف سیاسی در عربستان می پردازد.
تاسفبار از این زاویه متاسفانه مقایسه ای بین سبوعیت سعودیها با جمهوری اسلامی کم کم در میدیای غرب جا پایی باز کرده است و یکی را بر دیگری ترجیح میدهند. اینکه در ایران زنان از آزادی تحصیل، رانندگی، رای دادن و مشاغل دولتی و خصوصی برخوردارند میراث اسلام نوع شیعه نیست! این میراث انقلاب مشروطه، مبارزه بی امان زنان در ۱۰۰ سال اخیر و مبارزه کمونیستها و سکولارهای ایران است. اسلام نوع شیعه تماما علیه خواسته های مردم ایران بطور کلی است. هردو دولت در راس ماشین کشتار یک سکت از اسلام هستند و بی آبروتر از آن هستند که جایگاهی بهتری در اذهان به آنها داده شود.

بعنوان نتیجه
باید گفت جدال اخیر بین این دو دولت مرتجع ربطی به آزادی فعالیت سیاسی و مخالفت با اعدام ندارد. هر دو بانی و مسبب خانه خرابی بخشی از مردم خاورمیانه هستند. رقابت این دو دولت مرتجع در وهله اول برای توجه دادن مردم به بیرون مرزها و منحرف کردن مردم از طرح خواسته های رفاهی و آزادیهای سیاسی است. امتیاز گیری منطقه ای از همدیگر قرار نیست نانی به سفره هیچ کسی اضافه کند. دعوای آنها سر هژمونی بر خاورمیانه توسط دو دولت مرتجع محکوم است و مردم باید همه شان را بزیر بکشند. *


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست