اهداف عربستان در ایجاد بحران جدید
اردشیر زارعی قنواتی
•
با در کنار هم قرار دادن قطعات پازل این تصویر چند وجهی می توان به شمای کلی و تصویر جامعی دست یافت که در چشم انداز عمومی آن لایه ها و زوایای یک "بازی بزرگ" دیده می شود. بنا به تجارب اثبات شده در جریان بحران های موجود در منطقه، این واقعیت که در بطن هر بحرانی بدون شک هم زمان دو هدف داخلی و خارجی توسط بازیگران دنبال می شود در خصوص این بحران نیز صدق می کند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱٨ دی ۱٣۹۴ -
٨ ژانويه ۲۰۱۶
تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه بعد از اعدام ۴۷ تن از جمله شیخ "نمر باقر النمر" روحانی سرشناس شیعه در عربستان و اقدامات مخرب گروه های موسوم به "خوسر" در ایران جهت حمله به سفارت و کنسولگری این کشور در تهران و مشهد، بحران منطقه یی را وارد فاز تازه یی از تنش های مزمن کرده است. واکنش افکارعمومی بین المللی، رهبران جهانی، سازمان های حقوق بشری، نهادهای بین المللی و رسانه های اصلی در خصوص اعدام های خارج از معیارهای قانونی و حقوق بشری در عربستان و حملات به اماکن دیپلماتیک این کشور در ایران در طی چند روز اخیر منتج به ارائه تحلیل های متنوعی گردید که هر یک با تمرکز بر یک بخش از موضوع از دریچه ی نگاه خود به آن پرداختند. اما در این بین با در کنار هم قرار دادن قطعات پازل این تصویر چند وجهی می توان به شمای کلی و تصویر جامعی دست یافت که در چشم انداز عمومی آن لایه ها و زوایای یک "بازی بزرگ" دیده می شود. بنا به تجارب اثبات شده در جریان بحران های موجود در منطقه، این واقعیت که در بطن هر بحرانی بدون شک هم زمان دو هدف داخلی و خارجی توسط بازیگران دنبال می شود در خصوص این بحران نیز صدق می کند. به همین دلیل رهبران ریاض به عنوان کلید زننده این بحران در چارچوب سیاست های داخلی – خارجی خود از یک استراتژی استفاده کرده اند که بیشتر معطوف به مهار بحران های درونی و تغییر در مناسبات قدرت منطقه یی به خصوص بعد از اجرایی شدن "برجام" در روابط بین ایران و محور واشینگتن – بروکسل بوده است.
در بعد داخلی به خوبی می توان به بحران زوال قدرت در ساختار سیاسی جدید عربستان اشاره کرد که پس از روی کار آمدن "ملک سلمان" پادشاه جدید این کشور به لحاظ بروز و تشدید اختلافات در درون "کاست" قدرت در خانواده "آل سعود" پدید آمده است. سقوط قیمت نفت در طی دو سال گذشته که ریاض خود یکی از عوامل اصلی آن برای تحت فشار قرار دادن مسکو – تهران به عنوان حامیان سوریه بوده است، به دلیل وابستگی مطلق این کشور به درآمدهای نفتی هم اکنون سخت گریبان این کشور را گرفته است. چنانچه در طی روزهای اخیر بنا بر گزارشات رسمی دولت عربستان با کسری بودجه ۹٨ میلیارد دلاری روبه رو شده است و به همین دلیل بسیاری از سوبسیدهای دولتی را حذف و قیمت حامل های انرژی را افزایش داده است. از آنجا که جامعه عربستان یک جامعه بسیار بسته و انعطاف ناپذیر بوده و در شرایط بحران ابزار و آلترناتیوهای معلوف جهت مهار بحران اقتصادی را نداشته و تاکنون ثبات خود را تنها با تزریق منابع مالی و پولی به جامعه حفظ و موجب کنترل و مدیریت نارضایتی ها شده است در این شرایط به سختی تحت فشار قرار گرفته است. از طرف دیگر با ماجراجویی های حاکمان جدید و به خصوص "محمد بن سلمان" پسر پادشاه، معاون ولیعهد و وزیر دفاع در عرصه سیاست های منطقه از جمله دخالت مخرب در سوریه و حمله پر هزینه و ناموفق به یمن، هم اینک ریاض در یک شرایط بن بست سیاسی، اقتصادی و امنیتی قرار گرفته است. تغییر نگاه حامیان کلیدی و سنتی عربستان در جهان غرب نسبت به وضعیت حقوق بشری این کشور به تازگی "مصونیت آهنین" این کشور را در مورد نادیده گرفتن استبداد مطلق حاکمان سعودی محدود کرده و هم زمان با تاثیر جهان بیرونی و آشنایی جامعه سنتی این کشور با جهان مدرن و حقوق شهروندی از جمله در مورد حقوق زنان، بافت سنتی موجود را در معرض تحولات و مطالبات جدیدی قرار داده است.
آنچه در مورد حوادث اخیر این کشور و به خصوص اعدام شیخ نمر از اهمیت بیشتری برخوردار است بدون شک تغییر در مناسبات قدرت در عرصه سیاسی – امنیتی منطقه خاورمیانه خواهد بود. بعد از موفقیت سیاست خارجی تهران در خصوص نهایی کردن توافق موسوم به برجام و تمایل شدید واشینگتن بروکسل برای عادی سازی روابط با این کشور، به نظر می رسد که عربستان و متحدین منطقه یی آن خود را در موضع بازنده می بینند. از آنجا که در کانون منازعات خاورمیانه از جمله در سوریه و عراق هم اکنون غرب به این نتیجه رسیده است که بدون شراکت و همکاری ایران هیچ تحول مثبتی حادث نمی شود و تهران بازیگر اصلی و هژمونیک سیاست "مبارزه با تروریسم" در آینده تلقی می شود، سایه رقیب منطقه یی بدجوری بر عربستان سنگینی می کند. این در شرایطی است که بعد از چهار سال اشتباه و محاسبه غلط جهان غرب در خصوص تحولات خاورمیانه و شکست طرح "خاورمیانه نوین" هم اکنون بنیادگرایی اسلامی در قالب تروریسم جهادی و یکه تازی گروه دولت اسلامی (داعش) به اولویت اول جامعه جهانی تبدیل شده است. در چارچوب این نگاه تازه با توجه به اسناد و اطلاعات مستند دولت های هم پیمان غربی در خصوص دست های پشت پرده حاکمان ریاض در اخلال و بی ثبات سازی منطقه یی که دیگر از حد تحمل آنان نیز فراتر رفته است، یک انزوای سیاسی و اختلاف ژئوپلتیک بین ریاض و متحدین سنتی رقم خورده است. در حالی که به مرور فاصله ها بین ریاض و متحدین غربی خود بیشتر می شود رقیب سنتی آنان ایران روز به روز دارد به غرب نزدیک تر شده و سیاست ادغام در نظام جهانی را دنبال می کند. البته این وضعیت تا حدود زیادی به خصوص بعد از تنش در روابط بین ترکیه – روسیه نیز اتفاق افتاده است و ترکیه به عنوان هم پیمان منطقه یی عربستان هم در مسیر انزوای سیاسی حرکت می کند و به همین دلیل یک ارتباط عینی را می توان بین سفر "رجب طیب اردوغان" رئیس جمهوری ترکیه به ریاض و بلافاصله پروژه اعدام های اخیر در عربستان به خوبی مشاهده کرد. سلمان و اردوغان متاسفانه وضعیت درونی و رقابت های سیاسی در ایران را به خوبی می شناسند و از قبل به این مساله واقف بودند که با اعدام شیخ نمر، در تهران باندها و محافلی وجود دارند که برای تسویه حساب با دولت "حسن روحانی" دست به اقدامات تخریبی می زنند. آنان در جهت اهداف خود به شدت بر روی اقدامات نیروهای به اصطلاح "خودسر" حساب کرده بودند که متاسفانه در این مورد موفق هم شدند و داستان قطع رابطه ریاض و متحدین نزدیک آنان هم اکنون عملی شده و در این بین نیز آنکارا فرصت طلبانه برای خروج از انزوای کنونی برای ورود دوباره به بازی پیشنهاد میانجیگری بین دو کشور را مطرح کرده است. اما با در کنار هم چیدن قطعات این پازل و عملکرد نسبتا معتدل کشورهای غربی به نظر می رسد که این سیاست در صورت استفاده درست دولت ایران از بحران ایجاد شده و تصحیح خطا و تخریب نیروهای خودسر در یک پروسه تعامل سیاسی، بازنده اصلی بحران و دامن زدن به منازعات فرقه یی حول تضادهای شیعه و سنی در آینده عربستان خواهد بود.
|