دیکتاتورییِ دموکراسی
زرتشت خاکریز
•
وقتی که دیکته را مدادی مطلقگرا
و مدادتراشی تروریست تهدید میکند
دموکراسی نیز برایِ حفاظت از جانِ شهروندان
و دفاع از آزادی
به دیکتاتورییِ خود نیازمند است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
٣ بهمن ۱٣۹۴ -
۲٣ ژانويه ۲۰۱۶
وقتی که دیکته را مدادی مطلقگرا
و مدادتراشی تروریست تهدید میکند
دموکراسی نیز برایِ حفاظت از جانِ شهروندان
و دفاع از آزادی
به دیکتاتورییِ خود نیازمند است
واقف به گناهِ خود است ندانستن
از اینرو در سرِ راهِ خودش به دانستن
دستی به درِ خانهیِ تو میزند
ای که قابلِ اعتماد نیستی مثلِ آب و هوایِ آلمان
ای که هم گرمی و هم سرد
هم آفتابی و هم ابری
هم خوبی و هم بدی همزمان
وزنِ دانایی و قدِ شرافت وقتی که آب میروند
بخاری شرور چشمهایِ بشر را میخواند
و ابلهترین تراشههایِ مداد
به تهدید و ترور روی میآورند
شب زنیست گیسوسیاه
که نطفهیِ نرانهیِ ستارهگان را فراموش نمیکند
آزادییِ مدورِ ماه را احترام میگذارد
و تمایزی عظیم قایل است بینِ دندانههایِ گناهکار
با دندانههایِ بیگناهِ یک شانه
اگر میشد ترس و تردید را در گنجه گذاشت و از خانه بیرون رفت
کلیدها اینقدر بیمصرف و
دیوارها آن همه مانعِ عبور نبودند
و خدا آینهیِ خود را در جمجمهیِ پوسیدهیِ یک انسان نمییافت
و در هر نیمساعت
دوبار از سردی و ناامیدی نمیمرد
این گورِ من است که گُلی از آن سر درمیآورد
گُلی که روزی زنی سیاهموی و سخناناش خوشبوی بوده است
در غمِ فراقِ هوایِ آفتابییِ ایران و
مردمِ خونگرماش شعر میسروده است
و در ویرانهها پرسان
که آن داناییهایِ حاذق و شرافتهایِ ماهر در شنا
چرا و چهگونه در آبی کمعمق
غرق شدند؟
چرا چشمهایِ انسانها ندیدند
تدارکِ خونریزییِ خورشیدی غریب را
در آن غروب
توسطِ گرگهایِ بیابانی؟
پس کجا رفته بود حقِ برقرارییِ دیکتاتورییِ دموکراسییِ رنگینکمان
به خاطرِ دفاع از جانِ شهابها و شهروندانی
گرفتار آمده در ابرهایِ فراری
آماجِ تگرگ و تیرهایِ زمستانی؟
|