کارنامه یک ساله بررسی عملکرد سریزا در یونان
سپهر جمشیدی
•
بی گمان اگر پیروزی سیریزا در چارچوب حمایت مردم از سیاست رفاه بورژوایی در مقابل یورش نولیبرالیسم ارزیابی شود، این پیروزی از جمله برای چپ است، اما ارزیابی بیش از آن، خطایی بزرگ و اجحافی بزرگتر است. پیروزی سیریزا در انتخابات مهم پارلمانی یونان شایسته تبسم است، نه قهقهه. پیروزی مهمی است، نه تاریخی
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۶ بهمن ۱٣۹۴ -
۲۶ ژانويه ۲۰۱۶
مقدمه
بسیاری از چپگرایان از استقلال رویه حزب کمونیست یونان از سریزا در مقطع مهم انتخابات، در حالی که این جریان چپ هم شعارهای ضد ریاضتی را در پیشانی شعارهای خود حمل میکرد، مبهوت و حتی گله مند بودند. با رویگردانی سیریزا از رای دهندگان خودش و قبول بسته های تروئیکا (کمیسیون اروپا، بانک مرکزی اروپا و صندوق بین المللی پول) و در قبال آن ادامه سیاستهای اندکی رقیق شده ریاضتی، بسیاری به نگاه جامع الاطراف، تاریخی و پرهیز از روی کارآمدن های منفعلانه حزب کمونیست یونان به عنوان حزب طبقه کارگر یونان واقف شدند. در سیاستهای داخلی کشورها برای چپگرایان و کمونیستهای غیربومی آن کشورها، اگر قرار است قضاوت احساسی و آلوده به حب و بغض های ناسیونالیستی و از سر نگاه محدود چارچوبهای جغرافیایی خودشان نباشد، بهتر است به نگرش های حزب کمونیست کشور مطبوع و مورد بررسی با تامل بیشتری نگریسته شود.
متن
حزب کمونیست یونان بیش از ۹۰ سال فعالیت در خطیرترین حوادث و مبارزات بمانند مقابله با فاشیسم تحت رهبری هیتلر و موسولینی، مقابله با دیکتاتوری خونتای نظامی و حکومت سرهنگان سیاه در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی و در تمام این مدت مبارزه بی وقفه با علت وجودی فاشیسم و دیکتاتوری یعنی سرمایه داری و هم اکنون سرمایه داری نو لیبرال که تعدی را تا سر حد نابودی یک ملت (یونان) هم پیش میبرند، در کارنامه تاریخی خود دارد. این حزب با وجودی که نماینده در پارلمان یونان و دو نماینده در پارلمان اروپا دارد و در کسب کرسی های بیشتر هم تلاش میکند، توهم این را هم که وضعیت بصورت بنیادی از طریق انتخابات بورژوایی قابل تغییر خواهد بود را ندارد و تمرکز بر فعالیت در میان کارگران و جنبشهای مردمی و نیز تظاهرات ضد سرمایه داری را مقدم میدارد. مولفه هایی را که حزب کمونیست یونان ۹۰ سال برای آنها رزمیده و هم اکنون در دستور کار دارد، میتواند در بسیاری از موارد علت موجبه عدم وحدت سیاسی با سیریزا باشد، سیریزایی که به نظر حزب کمونیست یونان یک جریان سوسیال دمکراتیک است که اکنون که حزب سوسیالیست پاسوک کاملا در طیف راست طبقه بندی میشود، جای گذشته آن را میگیرد. مولفه های مورد وثوق حزب کمونیست یونان بطور خلاصه عبارتند از
- رد کامل سرمایه داری و در حال حاضر مبارزه با نظام اقتصادی سرمایه داری لیبرال و نه انسانی کردن چهره سرمایه داری. حزب کمونیست یونان بدنبال براندازی سرمایه داری و سیریزا بدنبال مدیریت آن است. واقعیت این است که ماسک چپ به چهره زدن و عمل راست را انجام دادن باعث ایجاد سرخوردگی بزرگ میان کارگران و دیگر زحمتکشان شده و مسیر را برای بازگشت راست به حاکمیت هموار میکند.
- رد حضور و مشارکت یونان در اتحادیه اروپا. این حزب وجه افتراق خود با راست افراطی در این خصوص جنبه ایجابی سیاست خود یعنی بدست گیری قدرت توسط مردم میداند، در حالی که راست افراطی ملی گرا خواهان حفظ قدرت سرمایه و خدمت به آنها است.
- خروج از پیمان ناتو
- لغو یک طرفه بدهی ها. به نظر این حزب بدهی نه از سوی مردم بلکه توسط دولت های بورژوایی در پیوند با کلان سرمایه داران و بانکداران ایجاد شده و ربطی به توده های مردم یونان ندارد.
- اقتصاد برنامه ریزی مرکزی
- اختیار قدرت توسط کارگران و مردم و تعیین حقوق و دستمزد کارگران و سایر اقشار از طریق همان اعمال قدرت.
- کسب تجارب از ویژگیهای مثبت و منفی اتحاد شوروی و جامعه کشورهای سوسیالیستی و رسیدن به باور عمیق که امروز سوسیالیسم ضروری است و تنها سوسیالیسم است که علل ایجاد بحرانهای فقر، بیکاری، جنگ و... را از بنیاد میزداید .
سریزا اکنون یک سال است قدرت را در اختیار گرفته. هر چند این، زمانی نه چندان دراز است ولی نشانگرچگونگی نگرش این جریان به شعارهای اعتراضی مردم بوده و با توجه به راه رفته تا کنونی اش نشان از آن دارد که از ایجاد تغییرات بنیادی که اتفاقا راه حل ریشه ای و واقعی مشکلات انبارشده توسط دولتهای محافظه کار و پاسوک تا کنون بوده پرهیز دارد، بگونه ای که حتی یانیس واروفاکیس وزیر دارایی از حزب سیریزا در مخالفت با چرخش به راست و توافق با تروئیکا و پذیرفتن بسته ریاضتی از نوعی دیگر، از مسئولیت کناره گیری کرد. در درون سیریزا نیز جناح چپ نسبت به هم آوایی و هم کنشی تسیپراس با اتحادیه اروپا، بیانیه ای اعتراضی صادر کرد، سازمان جوانان سیریزا با انتشار اطلاعیه ای نسبت به پذیرش تفاهم نامه بسته ریاضتی توسط دولت سیریزا واکنش نشان داد و انتقاد جدی کرد. ملاحظه میشود که از هم اکنون طیف بندی در سیریزا در قبول پیش بینی های حزب کمونیست یونان در جریان است. همانگونه که مطلعیم یکی از موارد مخالفتهای حزب کمونیست یونان، نحوه همه پرسی بود در این همه پرسی <حمایت از سیریزا، آری یا خیر> مطرح بود، طبیعی بود در اولین گام مردم میخواستند به رای <نه> خودشان به طرحهای ریاضتی تروئیکا پافشاری کرده باشند و بنا بر این <آری> به سیریزا را بعنوان یک شعار همچنان جاری در تقابل با ریاضت اقتصادی میدانستند، در حالیکه تسیپراس آن را آری به توافقش با تروئیکا از جانب مردم از جمله آری به خودش در مقابل واروفاکیس قلمداد و برمبنای همین نحوه همه پرسی به سبک اپورتونیسم بورژوایی عمل نمود. در حالیکه از نظر حزب کمونیست یونان باید آری یا نه به خود ادامه ریاضت اقتصادی می بود. آری که اکنون آری به سیاستهای ریاضتی شده است. در خصوص مشارکت یا عدم مشارکت و همکاری با سیریزا، حزب کمونیست یونان بیش از اینکه مشتاق به قدرت باشد به فکر جلوگیری از توهم مردم و بخصوص کارگران بوده که گویا امکان انسانی کردن سرمایه داری وجود دارد، بعبارتی حرف این حزب این است که مردم همه نوع آرایش سرمایه داری در نوع فاشیسم، لیبرال، نولیبرال و سوسیال دمکرات را آزموده و دستپخت جمع آنان یونان را به شرایط ناگوار امروزی رسانده است، پس پنهان شدن اهداف سرمایه داری در زیر شعارهای چپ و مردمی دیگر کافی است. به اعتقاد حزب کمونیست یونان، سیریزا در ائتلاف با یونان مستقل <آنل> نه تنها دو موافقتنامه قبلی با تروئیکا و بیش از ۴۰۰ قانون ضد مردمی دولتهای پیشین را فسخ نکرد، بلکه موافقتنامه سوم حتی دردناکتر را در پارلمان به تصویب رساند. این موافقتنامه حمایت دیگر احزاب بورژوایی را به همراه داشت. یعنی احزاب دست راستی دمکراسی نوین، سوسیال دمکرات پاسوک و حزب مرکزگرای پوتامی. این موافقتنامه کاهش جدید در دستمزدها را موجب شده و حقوق اجتماعی را میکاهد. مالیاتهای گسترده بر لایه های مردمی بسته و سیاست خصوصی سازی را ارتقاء میدهد. در سیاست خارجی اخیرا هم سیریزا در چارچوب تضاد بین امپریالیستها، در اتحاد راهبردی با امریکا عمل کرده است.
فقط از چپی که از دور دستی بر آتش دارد و از احساسات خالی از خرد بهره می گیرد، برمی اید که غرق در شادمانی گردد، که گویا چپ در یونان به پیروزی تاریخی دست یافته، بدون آنکه وقوفی بر ماهیت طیف بندی های جدید متکی بر ضرورت چپ نمایی برای جلب آراء رای دهندگان را شناخته باشد. هیچگاه بورژوازی از چپی که در چارچوب تدوین شده اش عمل نماید برآشفته نشده است. بورژوازی فقط هر از گاهی که دیگر پاسوک از دید همگان راست و محافظه کار است و نام فریبنده اش دیگر کمترین اثری در مخاطب ندارد به سمت چپی دیگر (که همان پاسوک گذشته است) می رود و آراء مردم به چپ را به نام چپ ولی در واقع به عمل در چارچوب راست منحرف میکند. البته سایر احزاب مایل به چپ در اروپا هم در برخورد احساسی و خارج از تحلیل طبقاتی در خشنودی بیش از ارزش آن به پیروزی سیریزا واکنش نشان دادند که نشان میدهد این عارضه مربوط به چپ وطنی نیست و پس از فروپاشی اتحاد شوروی چپ به آرزوهای خود بیش از تحلیل طبقاتی رویدادها بها میدهد.
اکنون پس از فرونشینی غبار ناشی از هیجانات انتخابات پارلمانی ۵ بهمن ۹٣ (۲۵ ژانویه ۲۰۱۵) که منجر به پیروزی نه مطلق سیریزا در یونان شد، بهتر میتوان در خصوص قضاوتهای تاریخی و برخاسته از تحلیل طبقاتی حزب کمونیست یونان که به دفعات مورد هجوم بخصوص چپ قرار گرفت که گویا این حزب با تندروی و سکتاریسم، پیروزی تاریخی طبقه کارگر در یونان را به تعویق می اندازد، نظر افکند. یکسال زمان معقولی برای ارزیابی است، بخصوص این ارزیابی عملکرد نیست (اعمال زمانبری مثل توسعه زیرساختها و...) بلکه ارزیابی سمت و سویی که بعد از انتخابات در مسائل عمده و کلانی که پیروزی سیریزا از جمله مبتنی برشعارهای متکی به آنها به دست آمده، خارج از انصاف نیست. اگر کسی گمان کند که امریکا، اتحادیه اروپا و تروئیکا تنها با یک سناریو وارد وقایع یونان از جمله انتخابات مهم پارلمانی شده و آنهم گویا با برچسب عناوینی مثل چپ افراطی و رادیکال برای سیریزا به دنبال ترساندن مردم و بنابراین شکل دادن جهت آراء به سمت احزاب سنتی محافظه کار و سوسیال دمکرات پاسوک بوده اند و از ارزیابی واقعی تناسب نیروها غافل بوده و بنابراین در برابر پیروزی سیریزا غافلگیر شده و برای این موقعیت برنامه ای نداشته اند اشتباه میکند. امپریالیسم و نهادهای متبوعش نسبت به چگونگی تعامل با سیریزا با توجه به کالبدشناسی و آسیب شناسی آن بعنوان جریانی که به چارچوب و قاعده مندی بورژوازی وفادار است، میتوانسته اند مسیرهای منجر به پیروزی خود و شکست مردم یونان را در سناریوهایی مدل سازی و مورد بررسی قرار دهند، همان چیزی که در مورد حزب کمونیست یونان (که اصولا زمین بازی را از موقعیت مطلوب آنها به موقعیت مطلوب کارگران و مردم یونان تغییر میدهد)، صادق نیست. واقعیت این است که شعارهای مرحله ای حزب کمونیست یونان بسیار نزدیک به سیریزا بود ولی تحلیل طبقاتی جریان سیریزا به حزب کمونیست یونان اطمینان داد که سیریزا ناپیگیر است و حتی آمادگی برگشت از شعارها را دارد، چیزی که به واقع اتفاق افتاد. شعارهارا مرور کنیم و ببینیم آیا اراده ای برای استیفاء آنها در سیریزا وجود دارد:
- نه قاطع به سیاست ریاضت اقتصادی برگرفته از سیاستهای اتحادیه اروپا و تروئیکا
- برگشت حقوق کارکنان و باز نشستگان به سطح قبل از سیاستهای ریاضتی
- برگشت حداقل حقوق به ۷۵۰ یورو در ماه
- بازبینی در اخراج هزاران کارگر و کارمند بخش عمومی و برگشت به کار آنها
- توقف خصوصی سازی ها و جلوگیری از چوب حراج خوردن به اموال عمومی
- تغییر سیاست های ضد پناهجویان و اجازه تحصیل به آنها
- بازسازی بیمه های اجتماعی از جمله بیمه های درمانی، بیمه بیکاری و احیاء کمکهای دولتی شهروندان
- ملی کردن بیمارستانها و بانکهای خصوصی
- وضع مقرراتی در مبارزه با بی بند و باری سرمایه علیه نیروی کار
- خروج یونان از ناتو
- بستن پایگاههای نظامی خارجی و از جمله امریکا
- پایان همکاری نظامی با اسرائیل
- تغییر مسیر اخذ مالیات از مردم به سمت مجتمع های مالی و سرمایه های کلان و لغو بخشش مالیاتی مجتمع های اقتصادی و کلیساها
در سیاست خارجی در ادامه سیاست داخلی، از تغییر محسوس نه در ارتباط با ناتو، نه در ارتباط با همکاریهای سیاسی و نظامی با اسرائیل به نفع فلسطینیان خبری نیست. قول پایگاه جدید به امریکا و ناتو در جزیره کاپاتوس داده شده است . حتی در همکاری با اتحادیه اروپا در جنگ تجاری با روسیه در کنار دولت فاشیست اوکراین مشارکت کرده است.
پایان
بی گمان اگر پیروزی سیریزا در چارچوب حمایت مردم از سیاست رفاه بورژوایی در مقابل یورش نولیبرالیسم ارزیابی شود، این پیروزی از جمله برای چپ است، اما اگر آن را خارج از این حد در نظر گرفته و به حزب کمونیست یونان انتقاد شود که چرا در زمین بازی وضع شده سرمایه داری عمل نکرده است، آن گاه خطایی بزرگ و اجحافی بزرگتر به این حزب مبارز است. پیروزی سیریزا در انتخابات مهم پارلمانی یونان شایسته تبسم است، نه قهقهه. پیروزی مهمی است، نه تاریخی. هر چند آماج های پیروزیهای مهم هم شایسته حفاظت و صیانت است.
|