یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مزارِ ققنوس در چشم‌هایِ من است


زرتشت خاکریز


• مفهومِ جسدِ او چون خون در رگ‌های‌ِ من جاری‌ است/ و تو می‌توانی در هر جایِ جهان جویی را بجویی/ که عشق را به تفسیر نشسته/ ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۹ بهمن ۱٣۹۴ -  ۲۹ ژانويه ۲۰۱۶


 

به یادِ دوست و هم‌کلاسی‌ام "بهروز هاشمی" که در اوایل انقلاب توسط حزب‌اللهی‌ها(گروه شیت) در کرمانشاه ربوده، در بیابان‌ها‌ به طور فجیعی شکنجه، کُشته و آتش زده شد.



مفهومِ جسدِ او چون خون در رگ‌های‌ِ من جاری‌ است/ و تو می‌توانی در هر جایِ جهان جویی را بجویی/ که عشق را به تفسیر نشسته/ و دودی را که نفرت‌اش از دودمانِ دون‌ها/ مثلِ قلبی‌ست که خواب ندارد/ داشتنِ دوستی با او/ مثلِ برف‌هایِ گرم‌دلِ برخاسته‌ از زمین/ و اشتباه‌شونده با پرنده‌هایِ سفید بود/ و شوریده‌گی مجبور به جاری بودن در جوارِ غرورِ قلعه‌ها‌یِ بلندقامتِ مغلوب‌ناشدنی/ جسدِ چه کسی جاودانه خواهد ‌شکفت/ از شاخه‌هایِ تو می‌توانی/ از ریشه‌هایِ من می‌دانم/ در آسمانِ او خواب ندارد؟/ اینک و این‌جا صخره‌ا‌یِ رگه‌ای مسئول و مغرور و موظف/ و برگ رنگی عاشق و دل‌سوز از خودش را گم کرده است/ باد می‌آید و تعبیری از عبیرها را پراکنده می‌کند/ و پرنده‌گانِ دریایی/ دریا را به نوک گرفته/ با خود بُرده/ پرواز می‌کنند و دور می‌شوند/ نفرتِ آن نافیانِ نافِ خوش‌بویِ آهو از دشت‌ِ اندیشه‌ها‌یِ سرشار از شهاب/ و از جوی‌هایِ راهِ‌شیری و رنگین‌کمان/ کوهِ عظیمی‌ست از یخ/ و انبوهِ قربانیان کلنگ و تیشه‌هایی / که بازوانِ خودشان را گم کرده‌اند/ در این سالِ بی‌خورشید و در این تیرماهِ بی‌پایان/ مزارِ ققنوس در چشم‌هایِ من است/ و خیلِ اخگرِ اجاق‌هایِ خانه‌هایِ زمستانی‌ در سراسرِ جهان/ دست‌دردستِ هم و پای‌کوبان/ با دهانِ شورانگیزِ پرنده‌‌گان/ رازهایِ رنگارنگِ وجودِ عاشقِ تو را/ ای یارِ دبستانی‌یِ من / ای گُلِ آسمانی / جاودانه آواز ‌می‌کنند
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست