یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

طلوع طلایی در دادگاه
الپ کیسرلی اوغلو و لیاس تسام پاردوکاس – برگردان: هاتف رحمانی


• دادگاه ها علیه طلوع طلایی (یا چریسی آوگی) حداقل آغاز شده است . در آوریل ۲۰۱۵، شصت و نه نفر از حزب فاشیست یونان به تاسیس سازمان جنایی، عضویت در یک سازمان جنایتکار، انجام اقدام های جنایتکارانه، و اتهام های کوچک بسیاری متهم شدند. جدی ترین این اتهام ها در رابطه با قتل پاولوس فیساس، یک فعال چپ گرای ثایت قدم و موسیقی دان بود ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ٨ بهمن ۱٣۹۴ -  ۲٨ ژانويه ۲۰۱۶


دادگاه ها علیه طلوع طلایی (یا چریسی آوگی) حداقل آغاز شده است . در آوریل ۲۰۱۵، شصت و نه نفر از حزب فاشیست یونان به تاسیس سازمان جنایی، عضویت در یک سازمان جنایتکار، انجام اقدام های جنایتکارانه، و اتهام های کوچک بسیاری متهم شدند. جدی ترین این اتهام ها در رابطه با قتل پاولوس فیساس، یک فعال چپ گرای ثایت قدم و موسیقی دان بود.

دو سال پیش، حزب در اوج خود بود، در پارلمان نماینده داشت و برای انجام رشته ای از حمله های خشن علیه مهاجرها و چپ گرا ها احساس قدرت کافی می کرد. اعتراض های گسترده علیه حزب به ویژه پس از قتل فیسیاس مقام های حزبی را وادار به واکنش کرد. اولین دستگیری عضو های طلوع طلایی در سپتامبر ۲۰۱٣ روی داد. فعال های پنهان شده در جنبش های توده ای توانسته بودند از دادگاه ها برای توضیح خشونت حزب و ماهیت ضددموکراتیک آن استفاده کنند.
از همان آغاز ناظران طلوع طلایی برای رصد کردن این روند قانونی و تربیت افکار عمومی نسبت به وضعیت در آن جا حضور داشته اند. الپ کیسرلی اوغلو روزنامه نگار آزاد و کمونیست اخیرا با لیاس تسامپارادوکاس وکیل ناظر طلوع طلایی برای بحث آن که چرا طلوع طلایی بدون هیچ مزاحمتی توانست این قدر طولانی رشد کند، مبنای دادگاه ها، و چشم اندازهای شکست دادن فاشیسم در یونان نشستی بر گزار کرد.

پ: آیا می توانید کمی در باره ناظر طلوع طلایی به ما بگویید؟

ناظر طلوع طلایی ابتکاری برای رصد کردن دادگاه علیه طلوع طلایی است، که از سوی اتحادهائی برای حقوق بشر، دیده بان یونان علیه فاشیسم و سخنرانی نژاد پرست در رسانه ها، که بعنوان بخشی از بنیاد آموزشی (ESIEA - اتحادیه روزنامه نگارهای روزنامه های آتن) فعالیت می کند، اتحادیه ضدفاشیست آتن و پیرائوس، و شورای ائتلاف مهاجرهای شهر آتن و دیگر ابتکارهای ضدفاشیست و ضدنژادپرستی سازمان داده شد.
آن چه ناظر طلوع طلایی به صورت پایه ای انجام می دهد رصد کردن دادگاه های چریس آوگی/ طلوع طلایی و ارائه تصویری عینی از آن چه در دادگاه ها اتفاق می افتد است. ما هر چیزی را که در داخل دادگاه ها گفته و انجام می شود ثبت و آن را در تارنگاشت خود منتشر می کنیم. ثبت شده ها به انگلیسی هم ترجمه می شوند.
این دادگاه ها بسیار اهمیت دارند. ما می خواهیم تاریخ نگارهای آینده ببینند و بتوانند آن چه را رخ می دهد درک کنند. اما هیچ تبلیغات بزرگی در رابطه با دادگاه وجود ندارد اگر چه شاید مهم ترین دادگاه در یونان از سال ۱۹۷۴ است.

پ: آیا علاقه شما در عمومی کردن دادگاه های طلوع طلایی فقط برای تاریخ دان های آینده است؟

زمانی بود که بحث های طولانی در باره آن که طلوع طلایی چه نوع سازمانی است و در باره فعالیت های آن وجود داشت. آیا یک سازمان نئونازی است، یک سازمان ملی گرااست، یا فقط نوع دیگری از حزب دست راستی است، و فعالیت های آن قانونی هستند یا آیا عضوهای طلوع طلایی عملا در نقض خشن قانون های جزایی، مانند حمله، کتک زدن، و ترور مهاجرها و فعال های چپ گرا درگیر هستند؟ رصدکردن دادگاه فرصت نگاه به شاهد های واقعی، سخت و مسلمی را می دهد که افشا می شود و به افکار عمومی منتقل می شود.   
مسئله این است، همان طور که گفتم، هیچ تبلیغات بزرگی در رابطه با این دادگاه وجود ندارد. ناظر طلوع طلایی، برخی روزنامه نگارهای آزاد و روزنامه ها، و برخی وبلاگ ها بیشترین اطلاعات را علنی می کنند و رسانه های جمعی – اگر اصلا دادگاه را پوشش دهند- نیز در زمان گزارش درباره دادگاه از این منبع ها استفاده می کنند.
هر چند، من فکر می کنم بدون این تلاش اهمیت دادگاه می تواند تقلیل یابد.

منظورتان از "تقلیل یافتن" چیست؟

خوب، طلوع طلایی در خفا عمل می کند، اگر چه برای هرکسی عیان است که این سازمانی فاشیستی و نژادپرست با تمام پی آمدهایی است که از یک چنین گروهی حاصل می شود.
اما رسانه های جمعی برای پوشاندن طلوع طلایی و جنایت های آن تلاش کردند. طلوع طلایی در رسانه ها تنها مانند حزب سیاسی دیگری به تصویر کشیده شد چون آن ها هم در پارلمان حضور داشتند. منطق آن ها عبارت از آن بود که: اگر طلوع طلایی تنها حرب عادی سیاسی دیگری است، چرا باید به ویژه خیلی زیاد نگران آن باشیم؟
اما چیزهای زیادی در جریان دادگاه در رابطه با عملیات طلوع طلایی آشکار شد، و ما برای ثبت این شاهدها و رو در رو کردن افکار عمومی با آن شاهد ها تلاش می کنیم. هنوز می توانید ببینید که رسانه های جمعی نه دادگاه و نه آن چه را که دادگاه عیان شد به صورت واقعی پوشش نمی دهند.
هیچ تلویزیون یا رادیو جریان مسلط رسانه ای برای پوشش دادگاه ها وجود ندارد، تنها برخی روزنامه نگارها هستند که تا اندازه ای برای پوشش آن تلاش می کنند. این موردی مانند هر دادگاه دست اندر کار جنایت سازمان یافته، تجاوز، قتل، و مانند آن نبود، که این دادگاه ها همیشه از سوی رسانه های جمعی پوشش داده می شوند.

چرا فکر می کنید رسانه های جمعی ماهیت واقعی طلوع طلایی را پنهان کردند و طوری به رفتار خود ادامه می دهند که انگار هیچ چیز خاصی جریان ندارد؟

خوب ، من مایلم اعلام کنم آن ها می خواهند اهمیت دادگاه را تقلیل دهند. خروجی رسانه ها هم به طور عمده تجارت خصوصی هستند، به ویزه زمانی که رسانه های جمعی هستند. شاید برخی از آن ها با طلوع طلایی رابطه دارند، شاید قکر می کنند که طلوع طلایی ممکن است در آینده زمانی که آن ها الترناتیوی را به دموکراسی ترجیح می دهند و به کسی برای در هم شکستن جنبش ها نیاز دارند مفیدتر باشد.

شما پیش تر اشاره کردید که دادگاه های طلوع طلایی شاید مهم ترین دادگاه ها در یونان از زمان پایان خوانتای نظامی در ۱۹۷۴ هستند. چرا چنین است؟

خوب ما همراه با طلوع طلایی یک سازمان جنایی داریم که حرکت می کند و با ماسک یک حزب سیاسی عمل می کند. طلوع طلایی در خشونت های بسیار و برخی اوقات حمله های مرگباری علیه مهاجرها و جنبش ها دست داشته است. این مسئله بزرگی در این لحظه در یونان است.
یک جمع بندی موفقیت آمیز از این دادگاه ها، محکومیت متهم ها، می تواند تاثیر سیاسی مهمی داشته باشد. هم چنین، ما اکنون می توانیم شاهد باشیم که آن ها به صورت جدی تضعیف می شوند در حالی که در سال ۲۰۱۲ خیلی قوی بودند. اخیرا ویدیوئی از دیمتریوس کوکوتسیس، عضو پارلمانی طلوع طلایی علنی شد. او در آن ویدیو ناسیونال سوسیالیسم را محکوم و چیزهایی در این راستا می گوید "فاشیسم و نازیسم اکنون برای ما تمام شده است، ما اکنون ناسیونالیست های یونانی هستم، ازهم اکنون خیلی قوی نخواهیم بود اما گفتمان ما تلاش خواهد کرد آن را در معرض دید مردم قرار دهد."
البته محکومیت فاشیسم در برابر دادگاه برای مبارزه با فاشیسم کافی نیست اما بخش مهمی از مبارزه علیه آن است. طلوع طلایی هنوز برای سازمان یابی تلاش می کند اما اکنون کاملا شکست خورده است و من فکر می کنم این ناشی از دادگاه ها بوده است و آن ها و دسیسه های آن ها برای مردم بیش از پیش شناخته شده هستند. آن ها برای ادامه انجام آن چه در گذشته انجام می دادند مشکل های جدی دارند.

طلوع طلایی حزبی نیست که یک شبه ظاهر شد یا عنصر های جنایتکار یا فاشیست آن جدید نیستند. در دهه ۹۰ برخی اوقات گفتمان پارلمانی در باره ممنوعیت طلوع طلایی وجود داشت.
اما در واقعیت، مقام ها هیچ علاقه ای به تعقیب آن ها تا اواخر ۲۰۱٣ با ترور پاولوس فیاس نداشتند، مرگ او بخشی از نماد بزرگتر خشونت فاشیستی علیه مهاجرها و غیره بود. چرا دولت این مدت طولانی با طلوع طلایی مبارزه نکرد و چرا اکنون مبارزه می کند؟

طلوع طلایی حزبی قدیمی است، از دهه ۱۹٨۰ جوانه زد و رهبر های آن حامی های دیکتاتوری پس از سرنگونی خوانتا (۱۹۶۷-۱۹۷۴) بودند و هستند. آن ها اولین فرصت بزرگ خود را در دهه ۹۰ در هنگام ستیزه با آن چه اکنون به صورت بین المللی جمهوری مقدونیه یوگسلاوی سابق خوانده می شود داشتند.
بعد از آن، شوونیزم شعله ور شده از سوی دولت در یونان در حال بر آمدن بود. طلوع طلایی توانست در آن روزها رشد نماید اما یک گروه حاشیه ای باقی ماند. مثلا، تا هم اکنون، آن ها در دانشگاه ها کاملا شکست خورده اند. ظهور طلوع طلایی در دهه ۹۰ با ظهور مجدد رادیکالیسم چپ در یونان که به ویژه در دانشگاه ها قوی بود بسته شد.
حادثه بزرگ بعدی که طلوع طلایی در آن دست داشت در ۱۹۹٨ رخ داد که آنتونیوس آندرستوپولوس (پری اندروس) عضو سابق طلوع طلایی و معاون رهبر آن برای کشتن دیمتریس کوسوریوس، عضو شورای مرکزی اتحادیه ملی دانشجویان یونان، و فاتیادیس و کاراباتسولیس که از مبارزه معلم های ابتدایی حمایت می کردند تلاش کرد. امروز اندرتسوپولوس عملا در راست طلوع طلایی قرار دارد، و طلوع طلایی را به تسلیم مبارزه متهم می کند.
پس از آن بحران یونان را فرا گرفت. با این که طلوع طلایی پدیده ای سیاسی و نه پدیده ای اقتصادی است، اما یکی از سازوکارهای اصلی ضعیف کرذن آن بحران یونان است. حتی قبل از بحران ما حزب های نژادپرست و فاشیست میانه رویی داشتیم که اگر اقدام خیابان نبود نژادپرستی و فاشیسم را قانونی می کردند. زمانی که خود بحران ضربه زد، گفتمان و لفاظی نژاد پرستی نیز در حزب های اصلی سیستمی درصحنه پدیدار شد.
همه این ها کمک کرد و اقدام های طلوع طلایی را قانونی کرد. اما، ترور پاولوس فیاس توسط جوخه ضربت فاشیست در شب ۱٨ سپتامبر ۲۰۱٣ نقطه عطف بود. قبل از ترور، طلوع طلایی به اوج خود رسیده بود، و پس از آن به خاطر پیگرد نزول خود را آغاز کرد.
تا آن زمان پیگردی وجود نداشت، شاید چون طلوع طلایی مستقیما یا به طور غیر مستقیم توسط دولت محافظت می شد، تا بعنوان ابزار مفیدی در آینده مورد استفاده قرار گیرد. اما اوضاع با ترور پاولوس فیاس تغییر کرد. او یکی از مهاجر های "گمنام" نبود که تا آن زمان قربانی طلوع طلایی شده بودند، او یک یونانی بود. و البته چپ گرا و خواننده رپ ضد فاشیست بسیار نامداری بود که اگر چه به سازمان خاصی تعلق نداشت اما به خاطر گرایش چپ و موضع ضد فاشیست خود بسیار معروف بود.
این بار، دولت ناگزیر از اتخاذ اقدامی قطعی بود که تاثیر مهمی داشت. چپ هم در سال ۲۰۱٣ در اوج خود بود و با تظاهرات توده ای سریع در سراسر کشور علیه طلوع طلایی و قتل پاولوس فیاس واکنش نشان داد. من آن روزها را که در خیابان بودیم به یاد دارم.
آن (روزها) بوی دسامبر ۲۰۰٨ را داشت که چپ به صورت گسترده ای علیه قتل الکساندرو گریگورپولوس توسط اپامینونداس کورکونئاس پلیس در خیابان بود. دولت نمی توانست خطر دسامبر ۲۰۰٨ دیگری را در ۲۰۱٣ قبول کند، آن ها نمی توانستند بیش از این پنهان کاری کنند و دادگاه علیه طلوع طلایی آغاز شد.

رابطه طلوع طلایی با دستگاه های مختلف دولت چیست؟ گفته می شود که آن ها پایگاه قدرتمندی در نیروی پلیس دارند.

شایعه ها و تامل هایی وجود دارد، ما خیلی خوب می دانیم که طلوع طلایی حمایت حوزه های انتخاباتی بیش از ۵۰درصد نیروی پلیس را دارد. پلیس ها در لیست رای دهنده های جداگانه لیست می شوند و صندوق های (خاص) رای خود را در اداره هایی که خدمت می کنند دارند بنا بر این ما تصور روشنی از رای ان ها داریم.
در رابطه با ارتش، من فکر می کنم رابطه ها همانند است. بسیاری از عضوهای طلوع طلایی در ارتش هستند و در رده های افسری. مثلا برادر کاسیدیاریس افسر ارتش است، او عضو طلوع طلایی و در حادثه خشونت علیه مهاجری در تسالونکی دست داشت. همچنین افسران بازنشسته بسیاری حامی یا عضو های طلوع طلایی هستند. مثلا اپیتیدئیوس معاون ژنرال به عنوان نماینده پارلمان طلوع طلایی برای پارلمان اروپا برگزیده شد.
در رابطه با قضات و غیره، نمی توانم چیزی بگویم. اما در رابطه با مشاغل مانند پزشکان و آموزگاران، من فکر می کنم که روی آن ها هم بیش از حد نفوذ دارند.
در رابطه با اتحادیه های کارگری، آن ها هرگز بین آن ها جایگاهی نداشتند. حتی در اوج خود، طلوع طلایی برای ورود یا نفوذ به اتحادیه های کارگری تلاش نمی کرد جایی که تلاش کردند نفوذ کنند، مثلا در اتحادیه کارگران حمل ونقل، بلافاصله از آن جا بیرون انداخته شدند. اتحادیه های کارگری ثابت کرد واکنش سختی در این موضوع دارد.

نظرتان در باره فعالیت های "اجتماعی" تر فعالیت های خیابانی طلوع طلایی چیست؟ آن ها برای افراد فقیر غذا توزیع می کردند و خون اهدا می کردند. آیا این رفتارها به ظهور آن ها مساعدت و به کسب پایگاه اجتماعی قوی تر کمک کرد؟

بعله خوب، آن ها فعالیت های اجتماعی خیابانی را انجام می دادند، اما همه آن ها برانگیزه های نژادپرستانه مبتنی بود. آن ها تنها یک بار برای اهدا خون به یونانی ها تلاش کردند اما خیلی خوب موفق نشدند چون بیشتر بیمارستان هایی که آن ها ثبت نام کردند اقدام آن ها را رد کردند. آن ها مقداری توزیع غذا هم انجام دادند، باز هم تنها برای یونانی ها، اما این تلاش ها هم موفقیت آمیز نبودند. اگر از من بپرسید، من فکر می کنم آن ها خیلی کمتر از آن که خودشان دوست دارند نشان دهند ضریه زدند.

خوب چرا پاولوس فیاس به قتل رسید؟ چرا هدف فاشیست ها قرار گرفت؟

قبل از همه باید به پیرائوس، منطقه ای که در آن قتل انجام گرفت توجه کرد. پیرائوس یک بخش و منطقه خیلی قدرتمند طبقه کارگر است. هم زمان، پیرائوس سنگر چپ نیز هست. به ویژه اتحادیه کمونیستی جبهه پامه PAME که به حزب کمونیست یونان نزدیک است. در حقیقت چندین روز پیش از آن که طلوع طلایی پاولوس را بکشد، آن ها حمله های جنایت امیزی علیه فعال های پامه در پیرائوس به راه انداختند. خوشبختانه کسی کشته نشد.
اما حمله به فعال های پامه و چند روز بعد ترور پاولوس فیاس آشکارا بخشی از راهبرد طلوع طلایی برای حرکت به پیش بود، طلوع طلایی قبلا در پیرائوس قوی بود و می خواست قدرت را از چپ بگیرد. من فکر می کنم آن ها می خواستند راه تجارت بزرگ را در پیرائوس هم هموار کنند که بتوانند کمونیست ها، چپ گراها و اتحادیه های کارگری اینجا را بیرون بریزند.
تنها چند روز پیش از حمله طلوع طلایی به پامه و ترور پاولوس فیاس لوانوس لاگوس نماینده پارلمان طلوع طلایی به وضوح اعلام کرد: "ما کمونیست ها را از پیرائوس بیرون خواهیم کرد، چون آن ها راه توسعه منطقه را با اتحادیه های کارگری و اعتصاب ها سد می کنند."
در رابطه با پاولوس: همان طور که گفتم او در منطقه با چپ گرایی و موسیقی ضدفاشیستی خود بسیار معروف بود. او در پیرائوس زندگی می کرد و بسیار فعال بود و مردم او را می شناختند. روشن تر از بلور است که او هدف طلوع طلایی و گیورگوس روپاکیاس جانی بود که یک دستور ترور آشکار را انجام داد. تصادف نبود. روپاکیاس، پاولوس را تصادفی یا شانسی زخمی نکرد.
تنها به چگونگی انجام تروز توجه کنید: در اواخر شب ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۴، پاولوس فیاس و شش نفر از دوستان او کافه ای را که در آن مشغول تماشای فوتبال بودند ترک می کنند. لحظه ای که آن ها از کافه خارج می شوند، حدود ۲۰ فاشیست در طرف دیگر خیابان در حال فریاد زدن به آن ها و دنبال کردن آن ها بودند. پاولوس و دوستان او به گوشه ای می پیچند در حالی که فاشیست ها هنوز آن ها را تعقیب می کردند.
بعد فاشیست برای حمله به سمت آن ها می روند. پاولوس به دوستان خود فریاد می زند "فرار کنید!" و اکثر آن ها می گریزند، اما دو نفر از دوستان او با این که مورد حمله فاشیست ها بودند با او می مانند. گروهی از فاشیست ها به آن ها حمله می کنند، در حالی که گروه دیگری دایره ای در اطراف آن ها تشکیل می دهند تا از دخالت دیگران جلوگیری کنند.
دقیقا در این لحظه، روپاکیاس اتوموبیل خود را به سمت این گروه می راند، آن را نزدیک گروه متوقف می کند، از اتوموبیل خارج می شود و مستقیما به سوی پاولوس می رود. او به سمت دو دوست دیگر پاولوس نمی رود، هدف او خیلی روشن است. او می داند پاولوس کیست و باید به او ضربه بزند، او به دو نفر دیگر توجهی ندارد. راه (فرار) پاولوس و هر یک از دو دوست باقی مانده او توسط فاشیست ها در حالی که دو فاشیست هر یک از آن ها را از هر دو طرف نگه داشته اند بسته می شود.
روپاکیاس از پشت سر می رسد با بازوی چپ خود ضربه ای به پاولوس وارد می کند، چاقوی خود را با دست راست خارج می کند و پای راست او را برای ضربه به شریان زخمی می کند و برای دومین و سومین بار قطعا به قلب او ضربه می زند تا از مردن آن مطمئن شود. او چاقو را بیرون می کشد و دوباره به اتوموبیل خود باز می گردد. او در حال تلاش برای فرار دستگیر می شود. تا آن زمان هیچ پلیسی دخالت نمی کند.
برای جمع بندی: ترور سازمان یافته بود و تا آخرین مرحله برنامه ریزی شده بود. تنها روز و ساعت انجام ممکن است تصادف بوده باشد. پاولوس و دوستان او ممکن بود در آن روز و ساعت برای تماشای فوتبال به آن کافه نروند. اما فکر می کنم طلوع طلایی تلاش می کرد تا پاولوس فیاس را در جای دیگری ترور کند.

اجازه بده کمی در باره چارچوب قانونی خود دادگاه صحبت کنیم. طبق قانون اساسی یونان، ممنوع کردن حزب های سیاسی ممنوع است. ادعای ویژه در برابر مدافعان آن چیست؟

بله، طلوع طلایی به مثابه یک حزب عمل می کند اما نه حزب سیاسی است و نه خود فعالیت هایی که دنبال می کند قانونی است. آن چه عملا مورد پیگرد قرار دارد افراد خاصی متهم به انجام فعالیت های معین جنایی مانند وارد شدن و یا هدایت کردن یک سازمان جنایتکار، به راه انداختن حمله، و انجام قتل است.   

آیا فکر نمی کنید که فعالیت جنایت سازمان یافته طلوع طلایی، از جمله قتل و ترور برنامه ریزی شده، اگر به عنوان نتیجه منطقی موضع سیاسی و ایدئولوژیک آن ها بعنوان فاشیست مد نظر قرار گیرد می تواند قابل درک باشد؟ آیا شکل ایدئولوژیک و سیاسی این فاشیست ها نیست که باید در آغاز به جای اثر آن چه به صورت منطقی خارج از هویت فاشیستی خود پی می گیرند تعقیب شود؟

البته من فکر می کنم که فعالیت جنایت سازمان یافته آن ها ناشی از هویت قاشیستی آن ها است. اما مطمئن نیستم که آیا در یونان امروز امکان قانونی برای ممنوع کردن یک حزب سیاسی وجود داشته باشد. قانون بسیار جدیدی وجود دارد که سخنرانی نفرت آمیز و غیر آن را غیرقانونی می سازد . اما ماشین قضایی دولت یونان تمایلی به این قانون جدید ندارد.
مثلا، با وجود این واقعیت که قانون یونان انگیزه نژادپرستی را بعنوان رویدادی تشدید کننده می شناسد، اما در تمام این سال ها تنها یک محکوم وجود داشته است: در مورد ترور شهباز لقمان مهاجر پاکستانی دادگاه تایید کرد که مدافعان با انگیزه های نژاد پرستانه اقدام کردند. آن هم زمانی بود که برای دادگاه های مربوطه اشکار شد که حمله بر علیه مهاجر ها انگیزه نژاد پرستانه داشت.
اما، در حالی که ما هیچ توانایی قانونی در یونان امروز برای حزب های سیاسی مانند طلوع طلایی نداریم، ممکن است فکر اصلاح چارچوب قانونی را برای امکان پذیر کردن چنین ممنوعیتی آغاز کنیم. من شخصا مثل تو می اندیشم که طلوع طلایی بعنوان حزب سیاسی باید ممنوع شود.

می توانی اندکی در باره تاریخ دادگاه و جایی که درست الان هستیم توضیح بدهی؟

چند روز پس از ترور پاولوس فیاس که روز ۲٨ سپتامبر ۲۰۱٣ است، جوخه ضد ترور پلیس حمله های گسترده ای علیه طلوع طلایی به راه انداخت و نیکولائوس میچالولیاکوس رهبر آن ها و چندین عضو برجسته را به اتهام هدایت کردن سازمان جنایتکار دستگیر کرد. تعداد دستگیر شده ها بالا رفت و اکنون شصت و نه نفر در حال دادرسی هستند.
برخی ها به ایجاد سازمان جنایتکار، برخی به ورود به سازمان جنایتکار بعد از تاسیس آن، و برخی برای کارهای جنایی عملی متهم هستند. برخی ها به جرم های بسیار کوچکی مانند داشتن اسلحه متهم هستند. سه موضوع اصلی وجود دارد که پرونده را آرایش می دهد: حمله علیه فعال های پامه در ۱۲ سپتامبر ۲۰۱٣ در پراما با نیت آشکار آدمکشی، ترور پاولوس فیاس درشب ۱٨ سپتامبر ۲۰۱٣، و حمله گسترده علیه ماهیگران مصری باز هم در پراما در شب ۱٨ سپتامبر ۲۰۱۲.
دو دادرس بوانا کلاپا و ماریا دیمتروپولو برای تحقیق فعالیت های طلوع طلایی تعیین شدند، آن ها در طی نه ماه مقدار عظیمی از اطلاعات و گواه برای دادگاه جع آوری کردند. آن ها تحقیقات خود را به ایسیدوروس دوگیاکوس دادستان تحویل دادند که باز هم وقت او را برای جمع بندی گرفت. او سپس به شورای قضایی دادگاه استیناف آتن برای برگزاری دادگاه درخواست داد، که در این راستا در فوریه ۲۰۱۵ تصمیم گرفته شد که ۶۹ نفر پیش گفته باید مورد بازپرسی قرار گیرند.   
زمانی که در ۲۰ آوریل ۲۰۱۵ خود دادگاه آغاز شد، بسیاری از متهم ها باز هم خارج از زندان بودند چون حداکثر زندان دوران بازداشت در یونان هیجده ماه است. قاتل پاولوس فیاس، گیورگوس روپاکیاس، نزدیک فوریه ۲۰۱۶ آزاد خواهد شد اگردادگاه تا آن زمان به جمع بندی نرسد. هر چند من فکر می کنم که این دادگاهی طولانی خواهد بود و ممکن است یک سال دیگر یا تا زمانی که به نتیجه برسد ادامه یابد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست