مقاومت زنده گی ست!
در تبیین چیستیِ یورشِ دولتِ ترکیه به کردستان
محمد قراگوزلو
•
یورشِ گسترده ی ارتش ترکیه به شهرهای کردستان و ارتکاب جنایات جنگی و نسل کشی به ساده گی موید این نکته است که پیشروی دولت ترکیه برای چراغانی کردن "حرمسرای سلطان" اردوغان متوقف شده و الگوی نئولیبرالیسم اسلامی به بن بست رسیده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۹ بهمن ۱٣۹۴ -
۲۹ ژانويه ۲۰۱۶
نسل کشی
یورشِ گسترده ی ارتش ترکیه به شهرهای کردستان و ارتکاب جنایات جنگی و نسل کشی به ساده گی موید این نکته است که پیشروی دولت ترکیه برای چراغانی کردن "حرمسرای سلطان" اردوغان متوقف شده و الگوی نئولیبرالیسم اسلامی به بن بست رسیده است. دستِ کم طی یک دهه مدافعان حزب عدالت و توسعه با استناد به رشد اقتصادی ترکیه و ثبات نسبی سیاسی چنین تبلیع می کردند که مدل جدیدی از دولت رفاه در منطقه شکل بسته است که توانسته ضمن تعدیل سنت های اسلامی با مدل سکولارِ حکومتی به تعارض ها و تناقض های لائیسیته ی دوران ژنرال ها پاسخ مقتضی دهد. از اگوست ۲۰۰۱ که اردوغان از اربکان جدا شد و سال بعد به پیروزی مطلق انتخاباتی دست یافت تا ده سال، رشد اقتصادی ترکیه همچون چماقی به سر مخالفان فرود می آمد و این گونه وانمود می شد که تلفیق اردوغانیِ مشی "عدالت و توسعه" می تواند گره از کار فرو بسته ی این دو مولفه در "جهان اسلام" بگشاید. این فقط جریان روحانی – نوبخت و اصلاح طلبان مشارکتی و ملی مذهبی نبودند که سودای تکرار الگوی ترکیه را در سویدای سیاست ایران دنبال می کردند؛ حتا لیبرال ها و سکولارها و سوسیال دموکرات های وطنی نیز مرعوب الگوی ترکیه شده بودند. و چنین بود که رویای تجدید بنای امپراطوری عثمانی از پستوی موزه های تاریخ سیاسی ترکیه بیرون آمد و بر تارک استراتژی حزب اردوغان نشست! این رویا و تمام جاه طلبی هایِ متاثر از یک دهه پیش روی حالا به صخره خورده است. دوران افول دولت و حزب عدالت و توسعه فرا رسیده است. نئولیبرالیسم اسلامی در میانه ی راه شکوفایی به خنس خورده است. اضلاع شکست اردوغان و حزبش را در چند عرصه می توان ترسیم کرد.
یک؛ اقتصادی
واقعیت این است که با وجود درآمد پنجاه تا شصت میلیارد دلاری ناشی از صنعت توریسم و سودآوری صنایع نساجی و عایدات ناشی از خط لوله ی انتقال گاز روسیه به سینوپ از طریق بستر دریای سیاه و خط لوله ی باکو- جیهان – تفلیس، رشد اقتصادی ترکیه متکی به سرمایه گذاری مستقیم خارجی FDI بوده است. این سرمایه گذاری اگرچه تولید ناخالص داخلی GDP را به نحو قابل توجهی افزایش داده و به ارتقای توان خرید عمومی و صعود رفاه و کاهش نرخ بیکاری انجامیده است اما به ساده گی می توان گفت که رشد شدید بدهی خارجی External Debt تا حد ۴۱ درصد نسبت به GDPترکیه را دچار کسری شدید موازنه ی حساب جاری CAB کرده است. واقعیت این است که ظرف ٨ سال (۲۰۰٣ تا ۲۰۱۱) بیش از ٣۰ هزار شرکت سرمایه گذاری غربی سرمایه یی بالغ بر ۱۲۰ میلیارد دلار به اقتصاد ترکیه وارد کرده اند. در همین برهه تولید ناخالص داخلی از ۲٣۲ میلیارد دلار به ۷٣٣ میلیارد دلار رسیده و به گزارش WB و IMF به رتبه ی هجدهم جهان ارتقا یافته است. در همین سال بدهی خارجی ترکیه ٣۰٨ میلیارد دلار بوده است. از این لحاظ اقتصاد ترکیه با آفریقای جنوبی قابل قیاس است. سیاست جذب سرمایه ی خارجی ترکیه مبتنی بر این نظر اردوغان است که "پول، مذهب یا ملیت و قومیت ندارد." با این اوصاف و به دلایل پیش گفته اقتصاد ترکیه وارد دوران افول خود شده است. فقط در سال ۲۰۱۵ بیش از یازده میلیارد دلار از صادرات کاسته شده است. نرخ تورم به ٨.۱۵ درصد رسیده و بیکاری در آستانه ی دو رقمی شدن است. این وضعیت در سال جاری وخیم تر خواهد شد. کافی است عوارض بحران در روابط روسیه – ترکیه در کنار ناامنی مراکز توریستی و میزان بدهی خارجی در این محاسبات لحاظ شود تا سرنوشت اقتصاد ترکیه در هاله یی از ابهام قرار گیرد. اما علاوه بر تبعات اقتصادی پیش گفته مساله ی مهم شکست سیاسی "آ. ک. پ" در دو عرصه ی داخلی و خارجی است که اقتصاد این کشور را نیز متاثر خواهد کرد. من در این جا به رئوس این شکست اشاره خواهم کرد.
دو. شکست در سیاست خارجی
جنبش های نان و آزادی موسوم به بهار عربی در ابتدای راه و در متن نخستین تحولات سیاسی برای اردوغان و آ ک پ متحدین قدرتمندی به وجود آوردند. متحدانی که می توانستند مسیر امپراطوری نوعثمانی را هموار کنند. عروج اخوان المسلمین و قدرت گیری حزب عدالت و آزادی محمد مرسی پای اردوغان را به مصر باز کرد. اواخر شهریور ۱٣۹۰ اردوغان همچون سرداران فاتح در میدان تحریر قاهره حاضر شد و از همان جا برای بشار اسد رجز خواند. در همین برهه است که حماس از سوریه کوچ می کند و به مصر مرسی نزدیک می شود. دو ماه بعد خالد مشعل دست در دست محمد مرسی دستان رجب طیب اردوغان را در استانبول بالا می برند و از او به عنوان "رهبر جهان" اسلام یاد می کنند. مسعود بارزانی هم نخودی این جمع است که هویت خود را زیر پای رهبر جدید جست و جو می کند. قطر نیز در کنار این ائتلاف نیرومند سیاسی ایستاده و هزینه ی خرید و فروش حماس را تقبل می کند. در تونس حزب راشد الغنوشی به قدرت می رسد که به آ ک پ نزدیک است و تحولات لیبی بعد از قذافی – به زعم اردوغان – می توانست به ساز و کاری مشابه مصر بینجامد. تنها سوریه ی اسد باقی مانده بود که آن هم با پول عربستان و قطر و سازمان دهی انواع و اقسام باندهایِ تروریستی به اهتمام ترکیه و اردوغان می باید به بلوک جدید ملحق می شد. اگر این قطب قدرت با حمایت عربستان و تایید تلویحی اسراییل و پشتیبانی آمریکا حول مرکزیت ترکیه شکل می بست آن گاه بحران هژمونی منطقه نیز فیصله می یافت. در همین حال قدرتِ رقیب اصلی و منطقه یی ترکیه یعنی جمهوری اسلامی نیز به راحتی قابل مهار بود.ج ا در جریان تنش سیاسی با غرب ضعیف شده و در نتیجه ی فشار تحریم ها توان اقتصادی اش را تا حد زیادی از دست داده بود. بعد از سوریه لابد کار عراق هم ساخته بود و لبنان و حزب الله هم با قطع شریان ارتباطی شان به سرعت محو می شدند. سناریو اما چنین پیش نرفت. ابتدا ژنرال های مصری بند و بساط اخوان المسلمین را جمع کردند و ترکیه یک متحد قدرتمند خود را از دست داد. اخوان تونس انتخابات را به سکولارها باختند. لیبی به دولت مطلوب ترکیه و غرب دست نیافت. جمهوری اسلامی با آمریکا به سازش رسید و به منطقه بازگشت و مهم تر از همه با ورود روسیه به جنگ سوریه کل معادلات اردوغان به هم ریخت.
بی شک جنگ در سوریه بزرگ ترین آوردگاهی است که در آن محاسبات اردوغان غلط از آب در آمده است. وقتی که شکست در سوریه با شکست در کوبانی جمع شود آن گاه عمق استیصال سیاست خارجی اردوغان و آ ک پ دانسته خواهد آمد. دولت ترکیه با حمایت بی پرده و مستقیم و عملیاتی و همه جانبه از داعش تمام تلاش خود را برای تلاشی مقاومت رزمنده گان کوبانی به عمل آورد و از هیچ کوششی در این راه مضایقه نکرد اما مبارزه ی به راستی حماسی یگان های مدافع خلق تمام آمال های اردوغان و حزبش را در هم شکست. تبعات پیروزی مقاومت مردمی در کوبانی به سرعت در عرصه ی سیاست داخلی ترکیه اثر گذاشت. عروج حزب اتحاد دموکراتیک خلق ها به یک مفهوم از دستاوردهای درخشان مقاومت در کوبانی محسوب می شود. اردوغان و "آ ک پ" که گمان می زدند با انعقاد قرار داد صلح با PKK توانسته اند از رادیکالیسم مبارزه ی ضد استبدادی مردم زحمتکش بکاهند و این گرایش را سازشکار جلوه دهند با جلوه ی دیگری از مقاومت توده یی و سازمان دهی و خود مدیریتیِ دموکراتیک در شهرهای باکور (کردستان ترکیه) مواجه شدند. باکور که زمانی سر مشق روژآوا بود این بار در تعامل با کانتون ها به مکانی برای استقرار بطئی دموکراسی مستقیم تبدیل شد. چنین الگوی درخشانی می توانست باشور را نیز متاثر کند. بدین سان آ ک پ در همدستی آشکار با پارتی (دولت اقلیم و حزب ضد انقلابی بارزانی) جنگ علیه مردم زحمتکش کرد را شروع کردند. در واقع این جنگ ناشی از شکست اردوغان در سوریه و کوبانی است.
سه. شکست سیاست های داخلی
بعد از یک دهه قدر قدرتی نخستین شکاف و تزلزل در "آ ک پ" پس از یک سلسله اعتراضات گسترده در پارک گزی و میدان تقسیم ( مه و اگوست ۲۰۱٣) شکل بست. آن اعتراضات اگر چه قابل قیاس با حوادث منتهی به میدان تحریر قاهره نبود اما به هر حال بر چهره ی قدرت حاکم پنجه می کشید. رخنه ی عمیق اما به هنگام انتخابات ۷ ژوئن ۲۰۱۵ به وجود آمد. برای اولین بار اقتدار و مشروعیت و ثبات سیاسی اردوغان و کل تشکیلاتش در متن یک شکست انتخاباتی ترجمه شد. آ ک پ که آمده بود با کسب اکثریت مطلق پارلمان قانون اساسی را به سوی یک دیکتاتوری تمام عیار و مادام العمر فردی تغییر دهد ناگهان به سد بلند حزب دموکراتیک خلق ها برخورد و در رقم ۴۱ درصد متوقف شد. رقمی که تنها می توانست در یک ائتلاف ناگوار با رقبای سیاسی – که بیش از رقیب و در حد دشمن بودند- به تشکیل دولت جدید بینجامد. به وضوح پیدا بود که اردوغان زیر بار چنین ائتلافی نخواهد رفت. در نتیجه کثیف ترین تمهیدات سیاسی به شکلی تبهکارانه و جنایتکارانه در دستور قرار گرفت مگر اقتدار درهم شکسته با انتخاباتی زودهنگام جبران شود. وقایع حد فاصل دو انتخابات ۷ ژوئن و اول نوامبر به وضوح نشان داد که آ ک پ فقط حامی تروریست های داعش و النصره و ارتش آزاد نیست بلکه خود یک تروریسم عریان و به غایت خشن دولتی را نماینده گی وهدایت می کند. ظرف چهار ماه ارگان های نظامی و امنیتی حزب عدالت و توسعه انواع ترفندها را به کار بستند و از هیچ جنایتی دریغ نکردند. از جمله:
*انفجار بمب در جریان تظاهرات مسالمت آمیز جوانان عضو حزب سوسیالیست ستمدیده گان در تاریخ ۲۰ ژوئن در شهرستان سوروچ نزدیکی مرز سوریه و کشته شدن ٣۴ انسان شریف که برای بازسازی کوبانی جمع شده بودند.
*انفجار در میان تظاهر کننده گان بلوک صلح در آنکارا در تاریخ ۱۰ اکتبر و کشته شدن ۱۰۲ نفر و متعاقب آن یورش به دفاتر حزب دموکراتیک خلق ها در آنکارا و استانبول.
* تشدید فضای دو قطبی و ترک – کرد و دامن زدن به تحرکات قومی و هویتی و ناسیونالیستی.
* شکستن آتش بس با PKK و حمله به قندیل و سپس آغاز یک سلسله حملات زمینی و هوایی علیه پیشمرگان و شهرهای کردنشین.
"پیروزی" کذایی در انتخابات اول نوامبر متعاقب این حوادث به دست آمد و گرچه به ایجاد یک دولت به اصطلاح یکپارچه انجامید اما کیست که از عمق شکننده گی این دولت بی خبر نباشد.
در مجموع یورش وحشیانه به کردستان، محاصره ی شهرها (جزیره) کشتار در دیاربکر و سایر شهرهای کردستان که حتا صدای بی رمق سازمان های حقوق بشری را هم در آورده؛ اگر چه به بهانه ی مبارزه با PKK و داعش صورت گرفته است اما پاکسازی قومی و نسل کشی و قطع آب و برق و سوخت و دارو و کاربست سلاح های سنگین علیه مردم غیر نظامی و بی دفاع بیانگر بن بست همه سویه اردوغان و آ ک پ و شکست در عرصه های اقتصادی و سیاست داخلی و خارجی است. این واقعیت یک سوی حوادث جاری در ترکیه است. سوی دیگر عروج چهره ها و شخصیت های توده یی مانند دمیرتاش و فیگن یوکسک داغ و محبوبیت روزافزون تیپ های میلیتانت در میان مردم زحمتکش است. بی شک آ ک پ برای عبور از این بحران به تلاش های مذبوحانه ی دیگری روی خواهد آورد و به جنگ علیه ساکنان مناطق کرد نشین و یورش به نهادهای مدنی و دموکراتیک و ترور رهبران سیاسی بسنده نخواهد کرد. تمهیدات و توطئه های لازم به منظور غیر قانونی کردن HDP از مدت ها پیش آغاز شده است. این که ترکیه در پیشبرد چنین سیاستی موفق شود یا نه بسته گی به عوامل مختلفی دارد که ارزیابی آن ها از حوصله ی این بحث بیرون است. تجربه ی کوبانی نشان داد که با تکیه به اراده ی توده های مردم می توان در برابر هارترین سازمان های تروریستی و دولت ها ایستاد. واقعیت این است که در صف بندی های جدید منطقه یی هم HDP و هم PKK زیادی روی دولت روسیه حساب باز کرده اند. PKK از قدیم و ندیم با دولت های روسیه و ایران و سوریه ارتباط دور و نزدیک داشته است و از شکاف میان قدرت های منطقه یی بهره برده است. در حال حاضر چنین سیاستی اگر به شکلی یک سویه و با چشم داشت به قدرت های پیش گفته پی گرفته شود می تواند در تقسیم بندی های امپریالیستی به راحتی جنبش مقاومت زحمتکشان کردستان را قربانی کند. کردستان از این منظر به اندازه ی کافی متکی به فاکت و تاریخی پرپیشینه است. کنار گذاشتن HDP و سایر سازمان های سیاسی نظامی کرد از مذاکرات صلح سوریه با اصرار ترکیه و غر و لند بی ارزش روسیه نشان می دهد که روی میز مذاکرات قدرت های جهانی و منطقه یی هیج جای مناسبی برای احقاق حقوق کردها متصور نیست. از سوی دیگر با وجود عمق گرایشات ناسیونالیستی در PKK و HDP مساله به ساده گی این است که در نبرد جاری میان ترکیه و این سازمان ها انسانیتِ آزادی خواه هدف تعرض بربریت و فاشیسم قرار گرفته است. در نتیجه با وجود هر درجه یی از ناسیونالیسم در این سازمان ها حمایت از مقاومت مردم زحمتکش کرد علیه یورش وحشیانه ی ارتش و پلیس ترکیه یک وظیفه ی بی تخفیف برای مردم آزادی خواه و سوسیالیست است. دوران افول امپراطوری تَرَک برداشته ترکیه ی اردوغان آغاز شده است. مقاومت در کردستان با تکیه به اراده ی توده های زحمتکش پیروز خواهد شد.
جمعه ۹ بهمن. کرج
محمد قراگوزلو
Qhq.mm۲۲@gmail.com
|