یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

تحریم و یا شرکت در انتخابات، کدام راه در برابر مردم قرار دارد؟


رحیم سپهری


• کوچکترین پیروزی که از طریق فشارهای مردمی به رژیم به دست می آید، ده ها بار عظیم تر و بسیار پایدار تر از اصلاحاتی است که از طریق چانی زنی در بالا و "اصلاحات " از بالا است. عدم حضور مردم در انتخابات، دست رد زدن به بازی های انتخاباتی رژیم است و می تواند گامی اساسی در برابر تحمیل های سیاسی و اجتماعی رژیم باشد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۹ بهمن ۱٣۹۴ -  ۲۹ ژانويه ۲۰۱۶


سرانجام پس از هفته ها گمانه زنی ها و ارایه مطالب گوناگون در مورد ارایه "لیست"های مشترک از سوی "اصلاح طلبان"، "اصولگرایان" و غیره، شورای نگهبان در رد صلاحیت های هدفمند خود، بی سابقه ترین رد صلاحیت ها را در تاریخ فعالیت خود به ثبت رساند. جالب این که در این دوره بسیاری با شعار و هدف تلاش برای حذف نظارت استصوابی و عملکرد شورای نگهبان پا به عرصه انتخابات گذاشته بودند و در پاسخ عملکرد شورای نگهبان، پس از دستورهای رهبر، نوعی قدرت نمایی به همه کسانی بود که این شعار را انتخاب کرده بودند. شورای نگهبان، مجلس خبرگان و شورای مصلحت نظام، همگی بخش های جدی از اهرم های "ولی فقیه" برای کنترل کشور هستند. با درک و آگاهی از چنین شرایطی، تشویق مردم به شرکت در انتخابات "به هر قیمت" و یا به گفته آقای زیبا کلام در مصاحبه با ایلنا که می گوید: "هرگاه در انتخابات شرکت نکرده‌ایم نتیجه به ضرر اصلاح‌طلبان و طرفداران دموکراسی و به نفع جریان‌های تندرو تمام شده است." و اظهارات بسیاری دیگردر مورد شرکت در انتخابات به واقع، تایید حرف های "خامنه ای" است که خواستار حضور حداکثری مردم، و حتی مخالفان رژیم در انتخابات است. "ولی فقیه" ای که به صراحت اعلام می کند که مخالفان حق رای دادن دارند "ولی نباید توقع حضور در مجلس را داشته باشند". دستوری که شورای نگهبان با کمال دقت آن را انجام داد.
بنا به گزارش "اصلاح طلبان" تنها یک درصد از کاندیداهای آنها احراز صلاحیت شده اند و بسیاری از این افراد نیز کسانی هستند که در عملکرد خود همواره در رابطه ای تنگاتنگ با سیاست های "ولی فقیه" بوده اند و هیچ خطری از سوی آنها حاکمیت را تهدید نمی کند و صدای اعتراضی از آنها شنیده نخواهد شد.   
در حقیقت چنین رد صلاحیت گسترده ای از طرف شورای نگهبان از سویی نوعی "دهن کجی" و اظهار قدرت رژیم علیه کسانی بود که با شعار "حذف نظارت استصوابی"، و "انتخابات آزاد" به میدان آمده بودند و از سوی دیگر نشان از برنامه ریزی حکومت "ولایت فقیه" برای کنترل کشور به وسیله ی تمامی اهرم های قانونی و غیرقانونی است که در اختیار دارد و این که رژیم حاضر نیست حتی کوچک ترین عقب نشینی را در مواضع خود بپذ یرد.            
شرایط کشور به طور جدی دچار تغییر شده است و شرایط پسا "برجام" برای مردم نیز امیدوارکننده به نظر نمی رسد. شرایط نابسامان اقتصادی با در نظر گرفتن طرح های اقتصادی نئولیبرالیستی که در لایحه ششم اقتصادی مطرح شده است، حکایت از وخیم تر شدن آن در آینده دارد و در کنار آن لایحه جدید "تعریف جرایم سیاسی" است، که آماده شدن رژیم برای سرکوب و به سکوت کشاندن هر صدای مخالفی است، حتی اگر این افراد نمایندگان مجلس باشند. والبته این امری طبیعی است که در چنین فضایی با وخیم تر شدن اوضاع و افزایش موج نارضایتی ها، رژیم های دیکتاتوری برای حفظ بقای خود، جامعه را هرچه بیشتر پلیسی و خشن تر می کنند.
از همین رو نیاز به این است که با در نظر گرفتن وضع معین سیاسی، مواضع مشخصی اتخاذ شود که هدف ان پیشتر از هرچیزی می بایستی تامین حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم باشد. انتخابات پیش رو، انتخاباتی است که بر اساس نیرنگ و تاکتیک های انتخاباتی مهندسی شده از طرف رژیم صورت می گیرد و مجلس بر آمده از این انتخابات بنا به دلایل فراوانی نه جایگاه مردمی دارد و نه توان آن را دارد که کوچک ترین حرکت و تغییری را درجامعه و به سود مردم به وجود دارد و این "نمایندگان"، که به جرات می توان آنها را نمایندگان منتصب شده خواند، نه خواهان چنین حرکت و تغییری هستند و نه توان آن را دارند.
البته فراوان هستند کسانی که در شرایط کنونی، مجلس را به عنوان یک نهاد "قدرت" جلوه می دهند و برخی دیگر نیز بر این ادعا هستند که همین مجلس یک نهاد نمایندگی است و ما باید از این نهاد دفاع کرده و به هر قیمت که شده از سایر نهادهای نمایندگی نیز دفاع کنیم. مجلسی که این افراد مبلغ شرکت در آن هستند، نهادی است که تنها برای دادن مشروعیت به رژیم ولایت فقیه و تصویب قوانین ضدمردمی، تشکیل می شود. مردم را نباید به وارد شدن به تاکتیک هایی که نامعلوم، غیرواقعی و بدون هدف هستند، تشویق کرد و در نتیجه سبب سردر گمی، فریب و سرخوردگی آنها شد.
در کنار اینها، دیگرانی نیز هستند که "چشم امید" به "بخشش"های ولی فقیه برای تایید برخی از "اصلاح طلبان" دوخته اند تا بتوانند موثرتر در انتخابات شرکت کنند. هر چند که اعلام کرده اند که " ما تحت هر شرایطی در انتخابات مشارکت حداکثری خواهیم داشت و لیست می‌دهیم." (محمدرضا عارف ایلنا ٨ بهمن ۹۴)
آقای عارف همچنین اعلام می کند که: "منتظر هستیم که بسیاری از عزیزانمان به صحنه انتخابات بازگردند و سعی می‌کنیم ۱۶ و ۱۷ بهمن فهرست را اعلام کنیم."
سئوال این است که ما چرا همچنان باید در انتظار برخی "تغییرات" در آستانه هر انتخاباتی به "لطف" ولی فقیه باشیم؟ تا کی می بایستی اعلام کنیم که باید منتظر تحولات آتی نزدیک به انتخابات بود و بعد از آن تصمیم گرفت؟ و تا کی باید در دام این حربه های ی رژیم بیافتیم؟ بر فرض که برخی از رد صلاحیت شدگان امکان شرکت در انتخابات را بیابند. (سیاستی که رژیم در چند دوره انتخابات قبلی به عنوان حربه ای برای کشاندن مردم به صندوق های رای انجام داده است.) و بر فرض نیز در مجلس به عنوان "نماینده" حضور بیابند. آیا با تمامی شرایطی که وجود دارد، با عملی شدن این "تغییر" چه گام مثبتی در راه عملی ساختن خواست های مردم برداشته خواهد شد؟ ما الان نیاز به تحلیل شرایط و برنامه ریزی برای حرکت های پایه ای داریم و این نیازمند تکیه به نیروی مردمی است و نه منتظر بودن برای فرصتی برای چانه زدن در بالا و گرفتن "امتیاز" از رژیم از طریق بده بستان ها.
ما نمی توانیم پدیده های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و به طور کلی هر پدیده ای را بدون ارتباط با سایر پدیده های اطراف آن بررسی کنیم. پدیده انتخابات در کشور ما و آنگونه که برگزار می شود نمی تواند جدا از بقیه حرکت های رژیم بررسی شود. ما نباید فراموش کنیم که در کشوری زندگی می کنیم که تمامی تصمیم های اصلی کشور از طرف "ولی فقیه" صورت می گیرد. مقامی که از قدرتی بلا منازع و غیرقابل انتقاد برخوردار است و همو قدرت این را دارد که یک شبه مجلس و سایر نهادها ی اداره کننده کشور را منحل کند و حکومت فردی را به عیان مستقر کند.
در شرایط پیش آمده، و پس از بارها آزمودن رژیم در پس انتخابات گوناگون، زمان آن رسیده است تا در میان مردم علیه رواج توهماتی که در مورد دست یابی به "تغییرات" بزرگ و کوچک حتی با "حرکت های لاک پشتی"، ایجاد می شود و در واقع با هدف تامین منافع حکومت مطلقه ولی فقیه صورت می گیرد، دست به روشنگری زد و آنها را علیه چنین شیوه های زمامداری رژیم بسیج کرد. زمان آن رسیده است که به افشای کسانی پرداخت که خواسته و یا ناخواسته، خشم و نارضایتی مردم را به جای سوق دادن به مبارزه اصولی با رژیم، به سوی انتخاباتی بی ثمر و مضر سوق می دهند. این بسیار مهم است که با بررسی شرایط، از افتادن در دام انتخاباتی رژیم پرهیز کنیم و می بایستی بی مصرف بودن مجلس و انتخابات آن را برای مردم عریان ساخت. باید با تمامی توان در برابر نقشه رژیم ولایت فقیه برای محدود کردن خواست های مبرم و حیاتی مردم در حد انتخابات مجلس موضع گیری کرد و آن ها را نقش بر آب ساخت.
کشور ما تجربه مجلسی با حضور حداکثری اصلاح طلبان به همراه ریاست جمهوری اصلاح طلب را داشته است، زمانی که رژیم در تقابل با نظر و خواست مردم و تلاش برخی از نمایندگان برای برخی تغییرات سیاسی محدود، بسیاری از ترورها را انجام داد، محدودیت های سیاسی و اجتماعی را افزود و بسیاری را نیز اسیر زندان ها کرد.
مشکل اساسی در کشور ما ساختاری است و ورود چند نماینده "اصلاح طلب" نمی تواند در حل مشکلات کنونی تاثیر داشته باشد و باید به این مشکل پایه ای برخورد کرد.
در شرایط کنونی، تحریم و یا "عدم شرکت" در انتخابات از سو ی برخی می تواند به عنوان چپ روی و یا عدم درک شرایط معین سیاسی - اقتصادی کشور تلقی شود و متاسفانه این شیوه ی حرکت سیاسی در نظر برخی به مانند نوعی "تابو" به حساب می آید که نباید در معادلات سیاسی مورد استفاده قرار بگیرد و برخی نیز از بیان آن در ترس هستند و یا آن را شرمگینانه بیان می کنند. اما به نظر نگارنده زمان آن رسیده است که باید عملکردی متفاوت برای مقابله با سیاست های رژیم را به کار گرفت. زمان آن رسیده است که در آستانه انتخابات، از طریق ابزاری چون تحریم انتخابات از سویی و طرح خواست های واقعی سیاسی و اقتصادی مردم از سویی دیگر، رژیم را وادار به عقب نشینی کرد. رژیم های دیکتاتوری هیچگاه "آزادانه" در برابر خواست های مردم عقب نشینی نمی کنند و بهترین راه برای دست یابی به خواست های مردمی، تنها مبارزه ی یکپارچه آنها ست. با چانه زدن در "بالا" و بدون پشتوانه مردمی، دست یابی به خواست های مبرم مردم، حتی در کمترین حد آن، به مانند آب در هاون کوبیدن است. می بایستی مردم را از افتادن در دام سیاست های رژیم برای کنترل جنبش مردمی برحذر داشت و باید سیاست ها و حرکت های مستقل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در برابر سیاست های رژیم قرار داد. کار آسانی نیست ولی آغاز آن ضروری به نظر می آید.
کوچکترین پیروزی که از طریق فشارهای مردمی به رژیم به دست می آید، ده ها بار عظیم تر و بسیار پایدارتر از اصلاحاتی است که از طریق چانی زنی در بالا و "اصلاحات" از بالا است. عدم حضور مردم در انتخابات، دست رد زدن به بازی های انتخاباتی رژیم است و می تواند گامی اساسی در برابر تحمیل های سیاسی و اجتماعی رژیم باشد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۶)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست