سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

تصمیمات کلان بلوک قدرت در دوره پسابرجام
و ضرورت ایستادگی در مقابل آن


بهروز خلیق


• بلوک حاکم در انتخابات سال ۹۲ یک گام به عقب رانده شد. این نظر وجود داشت که در انتخابات ۷ اسفند گام دوم برداشته خواهد شد. ولی بلوک حاکم ورق را به نفع خود برگرداند و امکان برداشتن گام بعدی را منتفی کرد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۵ بهمن ۱٣۹۴ -  ۴ فوريه ۲۰۱۶


رد صلاحیت گسترده کاندیداهای مجلس شورا و خبرگان، مهندسی کردن انتخابات برای تشکیل مجلس یکدست اصول گرایان و فراهم آوردن شرایط لازم برای تعیین ولی فقیه آینده، نشان می دهد بلوک قدرت (خامنه ای و بیت او، سپاه پاسداران، امنیتی ها، راست افراطی و قوه قضائیه) تصمیمات کلانی اتخاذ کرده است. انتخابات مجلس شورا و خبرگان و تعیین جانشین ولی فقیه، موضوعات شاخص در سنجش سیاست های بلوک قدرت در دوره بعد از برجام و قبل از مرگ خامنه ای است.

برجام وضعیت جدیدی برای کشور فراهم آورده، به دو سیاست در جمهوری اسلامی برجستگی بخشیده، چالش بین دو بلوک را تشدید نموده و به اتخاذ تصمیم کلان توسط بلوک قدرت انجامیده است. بلوک قدرت از "نفوذ" از بیرون و درون، از "استحاله و فروپاشی نظام" و تکرار سرنوشت اتحاد شوروی در مورد جمهوری اسلامی به شدت نگران است.

با توافق وین، برداشته شدن تحریم های اقتصادی، گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی ایران و اروپا و تمایل دولت اوباما برای کاهش تنش بین دو کشور، سیاست "براندازی" و به زانو در آوردن رژیم ایران توسط غرب از موضوعیت افتاده است. می توان گفت چالش سنگینی که بیش از یک دهه بین جمهوری اسلامی و کشورهای غربی بر سر برنامه هسته ای جریان داشت، با اجراء برجام به پایان رسیده و تاثیرات خود را در سیاست غرب نسبت به جمهوری اسلامی گذاشته است. بلوک قدرت مطمئن شده است که در حال حاضر "براندازی" و به زانو در آوردن جمهوری اسلامی توسط غرب در دستور نیست، ولی به نظر این بلوک سیاست "نفوذ" جایگزین "براندازی" شده است.

برخی اندیشکده های امریکا بعد از توافق وین به دولت مداران امریکا پیشنهاد دادند که بدنبال برطرف شدن خطر تجهیز جمهوری اسلامی به سلاح اتمی، سیاست استحاله جمهوری اسلامی از درون را پی بگیرد. به نظر آن ها برای پیشبرد این سیاست، لازم است مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با جمهوری اسلامی گسترش یابد، جریان اعتدال گرا در ایران تقویت و از تشدید تنش اجتناب گردد. اتاق های فکر ستاد فرماندهی سپاه و بیت خامنه ای، از نزدیک تولیدات اندیشکده ها و سیاست های دولت امریکا را تعقیب و برخی مطالب مندرج در نشریات آن ها را ترجمه و در بولتن های درونی و سایت ها درج می کنند.

بلوک قدرت با توجه به پیشنهادهای اندیشکده ها، استقبال غرب از گسترش مناسبات با ایران و برخی تجارب تاریخی به این دریافت رسیده  است که غرب در دوره بعد از برجام سیاست "نفوذ" و "استحاله نظام" از درون را پیش می برد. خامنه ای بعد از برجام هر چند روز یکبار سخنرانی و نسبت به "نفوذ" غرب هشدار می دهد. بعد از سخنان خامنه ای، واژه "نفوذ" به تکیه کلام فرماندهان سپاه، روحانیت حکومتی، ائمه نماز جمعه و چهره های شاخص راست افراطی، روزنامه ها و نشریات اصول گرایان تبدیل شده است.

رفسنجانی ـ روحانی نگاه دیگری به دوره بعد از برجام دارند. آن ها دوره بعد از برجام را فرصت مناسبی برای برونرفت کشور از انزوای بین المللی و مهار بحران اقتصادی می بینند و خواهان گسترش مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با کشورهای اروپا و کاهش تنش با امریکا هستند. خامنه ای پیشبرد این سیاست را بستر مناسبی برای "نفوذ" فرهنگی و سیاسی غرب در ایران می داند که به گفته او خطرناکتر از "نفوذ اقتصادی و امنیتی" است.

بلوک حاکم دوره بعد از برجام را مشابه دوره بعد از استالین می بینند و فروپاشی اتحاد شوروی را به سیاست های نیکیتا خروشف نسبت می دهد. علی سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه که جزو عناصر اصلی در سیاست گذاری های سپاه است، در مصاحبه با "میزان" به وضوح همین نگاه را مطرح کرده است: "یک انقلابی به گستردگی انقلاب شوروی در اثر حرکت‌های نرم‌افزاری آمریکا به سقوط کشیده شد. ریشه‌یابی‌ها نشان می‌دهد که این اتفاق به تغییر محاسبات آقای خروشچف در سال‌های ١٩٥٥ تا ١٩٦٥ میلادی برمی‌گردد. خروشچف به این تحلیل رسیده بود که شوروی و آمریکا در یک توازن‌قوا قرار گرفته‌اند و او اعتقاد داشت که به دلیل سیطره شوروی بر حکمرانان آمریکای‌لاتین، آفریقا، شرق اروپا و غرب آسیا و همچنین به دلیل وجود نفت و گاز فراوان، نیازی به اتخاذ شیوه تقابل و تخاصم با آمریکا وجود ندارد".

به گفته او خطای محاسبات خروشف، شناسایی عناصر غرب‌گرا در شوروی توسط امریکائی ها و تقویت آن ها از یکسو و از سوی دیگر عدم ایستادگی مجلس دومای شوروی در برابر اقدامات و تصمیمات خروشچف، موجب فروپاشی شوروی شد (چنین مجلسی در شوروی وجود نداشت). نگاه ساده نگرانه به علل و عوامل فروپاشی اتحاد شوروی که با واقعیت هم خوانی ندارد، مبنای تحلیل بلوک قدرت در تحلیل دوره پسافرجام و اتخاذ سیاست های کلان قرار گرفته است.

تصمیمات کلان در دوره پسابرجام

بلوک حاکم بعد از برجام تصمیمات کلانی اتخاد کرده است که رد صلاحیت های گسترده به آن برمی گردد. برخی از تصمیمات کلان تداوم سیاست های قبلی است و برخی دیگر تازگی دارد.

١. مخالفت با همزیستی مسالمت آمیز با امریکا و تداوم دشمنی با آن
خامنه ای گفتگو با دولت امریکا، عادی سازی مناسبات با آن را به منزله پیشبرد سیاست همزیستی مسالمت آمیز و باز کردن راه نفوذ آن و زمینه سازی برای استحاله نظام می بیند. او می گوید: "کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه می‌دهد که انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را به‌عنوان دوست، به‌عنوان مورد اعتماد، به‌عنوان فرشتهٔ نجات انتخاب بکند؟". خامنه ای و یاران او معتقد به تداوم دشمنی با امریکا هستند.

٢. گسترش عمق راهبردی و "انقلاب مداوم"
بلوک قدرت در مقابل سیاست همزیستی مسالمت آمیز بر "انقلاب مداوم" و گسترش عمق استراتژیک تاکید دارد. خامنه ای "انقلاب را حقیقتی، ماندگار و دائم" و "صیرورت و تحولی عمیق و پایان ناپذیر" می داند و می گوید: "برخلاف تصورات و القائات اتاق فکرهای بیگانه که در داخل هم عده ای آنها را تکرار می کنند، انقلاب تمام شدنی نیست و تبدیل آن به "جمهوری اسلامی" به معنایی که آنها فکر می کنند امکان پذیر نخواهد بود".

٣. تداوم سرکوب
جریان حاکم به شدت از باز شدن فضای سیاسی و اجتماعی واهمه دارد و مصمم است در دوره پسافرجام هم چنان با سرکوب، فضای امنیتی را حفظ کند. در آستانه انتخابات تغییری در فضای امنیتی دیده نمی شود.

٤. چینش مجلس خبرگان و زمینه سازی برای انتخاب ولی فقیه آینده
ولی فقیه ستون فقرات جمهوری اسلامی است. برای بلوک قدرت و به ویژه سپاه، جانشین خامنه ای مسئله حیاتی است. خامنه ای در شکل گیری بلوک قدرت و باز کردن راه برای چنگ انداختن سپاه برحوره های مختلف اجتماعی، نقش اصلی را داشته است. بیت خامنه ای، سپاه، امنیتی ها، راست افراطی و قوه قضائیه و باندهای ثروت نمی خواهند که ولی فقیه بیرون از جمع آن ها انتخاب شود و توازن قوای موجود به زیان آن ها تغییر کند. سپاه می خواهد در انتخاب جانشین خامنه ای نقش اصلی را داشته باشد.

در ساختار موجود، ولی فقیه آتی در نهایت با رای اعضاء خبرگان انتخاب خواهد شد. یکی از تصامیم کلان بلوک قدرت، چیدن ترکیب خبرگان و حل مسئله جانشینی ولی فقیه است تا از مجلس خبرگان فرد مطلوب شان بیرون بیآید. انتخاب ولی فقیه آینده می تواند بحران سنگینی بر حکومت تحمیل کند. سپاه برای جلوگیری از بحران، می خواهد جانشین خامنه ای در زمان حیات او انتخاب شود. سپاه در فکر کاربست تجربه فیدل کاسترو است. او در زمان حیاتش جانشین خود را تعیین کرد، از قدرت کنار کشید و از برادرش حمایت نمود. سپاه هم می خواهد آن الگو را در زمان حیات خامنه ای به کار بندد.

٥. چینش مجلس شورای اسلامی
رد صلاحیت های گسترده و مهندسی انتخابات برای تشکیل مجلس یکدست اصول گرایان، تصمیم کلان دیگر بلوک حاکم است. جریان حاکم حداقل ١٨٠ کرسی مجلس را می خواهد که هم برنامه های خودش را پیش ببرد و هم دولت روحانی را کنترل و مهار کند.

٦. تنگ تر کردن حلقه قدرت
بلوک قدرت تصمیم گرفته است که حلقه قدرت را باز هم تنگ تر کند. این بار حذف دامن اعتدال گرایان و بخشی از اصول گرایان میانه رو و منتقد را گرفته است.

٧. لایحه "جرم سیاسی" و تقویت بسیج
همزمان با رد صلاحیت های گسترده، لایحه "جرم سیاسی" در مجلس به تصویب رسید. مخاطب این لایحه نه اپوزیسیون، نیروهای جنبش سبز و اصلاح طلبان تحول خواه که مجرم "امنیتی" به حساب می آیند، بلکه نیروهای ملتزم به جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است.

لایحه ای برای تقویت بسیج در مجلس در دستور قرار گرفته است که به موجب آن باید کلیه کارخانه‌ها، کارگاه‌ها، شرکت‌های تولیدی و خدماتی و موسسه‌ها موظف به ایجاد پایگاه بسیج شوند، دستگاه‌های دولتی و خصوصی، موظف به همکاری برای احداث پایگاه‌های بسیج در سراسر کشور گردند، دولت اراضی مناسب برای احداث پایگاه‌های بسیج را پس از آماده‌سازی و بدون دریافت هزینه در اختیار بسیج قرار دهد و دستگاه‌های دولتی در اموری که نیاز به استفاده از نیروهای مردمی دارند، موظف به استفاده از نیروهای بسیج گردد. کلیات این لایحه تصویب شده است. تصویب این لایحه به معنی قانونیت بخشیدن به رسوخ و حضور بسیج و سپاه در سراسر کشور، در بین لایه های مختلف اجتماعی و محل کار و زندگی مردم است.

جهت گیری ها و ضرورت ایستادگی در مقابل تصمیمات کلان بلوک قدرت

دومین دوره شوراهای محلی برای بلوک قدرت نقطه عطف بود. شوراها در دوره دوم در تعدادی از شهرهای بزرگ دست آن ها افتاد. آن ها در گام های بعدی مجلس و قوه مجریه را قبضه کردند. انتخاب حسن روحانی در سال ١٣٩٢ در این روند وقفه ایجاد کرد. بلوک قدرت مصمم است همان روند را با شدت و شتاب بیشتر ادامه دهد. این روند به یک دوره ای شدن حسن روحانی، لاغرتر شدن حکومت، به حاشیه راندن بخش دیگری از نیروهای حکومت، قدرتمندتر شدن سپاه و نیروهای امنیتی، حضور هرچه گسترده تر سپاه در حوزه های مختلف اجتماعی و تسلط بیشتر قدرت برجامعه از یکسو و از سوی دیگر قطبی شدن هرچه بیشتر جامعه و نیروهای سیاسی و عمیق تر شدن شکاف دولت ـ ملت می تواند منجر گردد.

بلوک حاکم در انتخابات سال ٩٢ یک گام به عقب رانده شد. این نظر وجود داشت که در انتخابات ٧ اسفند گام دوم برداشته خواهد شد. ولی بلوک حاکم ورق را به نفع خود برگرداند و امکان برداشتن گام بعدی را منتفی کرد.

در اختیار گرفتن مجلس و دولت توسط بلوک قدرت در دوره گذشته، کشور ما را به وضعیت فلاکت باری کشاند. تکرار این وضعیت و عملی شدن تصمیمات کلان، می تواند کشور ما را به وضعیت فلاکت بارتری بکشاند. این خطر را باید دریافت. لازم است افکار عمومی را نسبت به اتخاذ تصمیمات کلان توسط بلوک قدرت و پیآمدهای فاجعه بار آن آگاه کرد، به رد صلاحیت ها، برگزاری انتخابات مدیریت شده و تشکیل مجلس یکدست اصول گرا اعتراض نمود و در مقابل این روند مخرب ایستاد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱۷)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست