یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

بالالایکا


امیر حسین افراسیابی


• کفشام گِلی ان
تو نمیام
فرش های عتیقه ات کثیف می شن
بند ِ کفشم گره ی کور خورده
جورابام سوراخ ان
می ترسم کفشامو باز گم کنم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۱ آذر ۱٣٨۵ -  ۱۲ دسامبر ۲۰۰۶


کفشام گِلی ان
تو نمیام
فرش های عتیقه ات کثیف می شن
بند ِ کفشم گره ی   کور خورده
جورابام سوراخ ان
می ترسم کفشامو باز گم کنم

*

«در سطر ِ رو به خانه مِه آغاز می شود»

*

آن گوشی ِِ لعنتی رو بذار سر جاش
بیا دم ِ در
ببین هوا چه قدر تازه تره


*

حرفی برای ِ درد ِ دل
میان ِ کوچه و دالان
در دل دارم
فکری برای درد ِ سر
میان ِ پله و سردر
در سر دارم

*

نترس
بیا بیرون
باران
باد
آفتاب
کوچه پیش ِ چشم ِ تو جاری خواهد شد
شهر پیش ِ چشم ِ تو جاری است

*

صدای ِ بالالایکا را می شنوی؟
این همه راه آمده است
تا برای ِ ما بنوازد
روز ِ جاری را
در نغمه های غریبش ببین
که مثل ِ رود گل آلود است اما جاری است
میان ِ جلد ِ خالی ِ سازش لب خندی بگذار و بعد بیا
دستت را میان ِ دست های خالی ِ من بگذار
تا مثل «روح بیابان» عریانت کنم
 
میان ِ حرف ِ کوچه و دالان
رویاهامان هم دلی می کنند
میان ِ فکر ِ پله و سر در
دردسرهامان هم سر می شوند

*

باد و توفان پوست را چغر می کنند
باران زخم ها را می شوید
آفتاب از خستگی هامان عرق ِ بیدمشک خواهد گرفت

*

سطری   میان ِ ساحل و دریا
اسطوره ی پرنده های دریایی
درخت هرچه هم تکیده باشد
از جایش تکان نمی خورد

*

نترس
بیا بیرون
بذار دم پایی ات گلی بشه
از این جا
به جاهای ِ ندیدنی می برمت

*

اصلن درش بیار
من هم بندهای کفشمو پاره می کنم
تا از کنار ِ همین درختای وامونده
پا برهنه راه بیفتیم و بریم که بریم...
 
 
رتردام، آوریل ۲۰۰۵
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست