یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

درسهایی از سوریه ویران - ف - فرزین



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۶ بهمن ۱٣۹۴ -  ۵ فوريه ۲۰۱۶


اخیرآ در خبرگذاریها و رسانه های جمعی شاهد گزارشاتی بودیم از قحطی وگرسنگی در مناطقی از سوریه، بخصوص در شهر مضایا در نزدیکی مرز لبنان و در این رابطه عکسها وفیلم هایی به نمایش درآمده از کودکانی رنجوربا بدنهایی نحیف که به گفته شاهدین عینی در آن مناطق به خاطر کمبود مواد غذایی بخوردن علف و گیاهان بیابانی روی آورده اند. جنگ و یرانی حد ومرزی در سوریه از خود باقی نگذاشته . شهرها ، مراکز اقتصادی ، راهها وهرآنچه که بوده ویران ومنهدم شده وحال گرسنگی و قحطی نیز بر آنها افزون گشته! فعلآ آسمانش جونگاه امریکا وروسیه و کشورهای اروپایی است و زمینش درگیر داعش و جبهه النصره ونیرهای اسد و دیگر گروهای ریزو درشت خونریزو وحشی است و اطراف او را هم فرصت طلبانی همچون ترکیه و ایران و عربستان دربر گرفته اند که بیرحمانه بر آتش معرکه می افزایند. حال ازخود سئوال میکنیم که آیا این همه فقط بخاطر رفتن یک نفر در رآس حکومت و آمدن دیگری بجای او روی داده؟ سئوالی که اگر به آن پاسخ مثبت بدهیم در مقایسه با این ضایعات پیش روی بسیار ابلهانه بنظرمیرسد. آیا آن دیگری که بجای او می آمد نمی توانست از قماش خود او باشد؟ چه تضمینی در این رابطه وجود داشت که او هم پای بر جای سلف خود نگذارد. وآیا هدف ایجاد نهادهای دمکراتیک در طی یک پروسه گذاربه دمکراسی نمی توانست بجای آتش وخون مد نظر قرار میگرفت؟ آیا سوریه میتوانست پذیرای چنین تحولی باشد؟ و بسیاری سئوالات دیگردراین زمینه که همگی بایستی مورد تحلیل دقیقی قرارگیرد!
اگرامروزه تحولات چند ساله اخیرسوریه را دوباره بررسی کنیم و بیطرفانه ببینیم که چه روی داده ، که کاربه اینجا رسیده، شاید بتوان به نکاتی دست یافت که درسی باشد برای دیگر تحولات وبخصوص برای تحولات احتمالی و در پیش روی میهن خودمان.
ازاواسط سال ۲۰۱۰ میلادی و در گیرودار اعتراضات وخیزشهای به اصطلاح "بهار عربی" که دریک برهه زمانی کشورهای عربی از تونس تا یمن را درخود گرفته بود در شهرهای سوریه هم آرام آرام اعتراضات پراکنده ای علیه بشار اسد رئیس جمهور سوریه صورت میگرفت که روزبروز بر شدت آن افزوده میشد ومردم بیشتری در آن شرکت میکردند و خواهان برکناری اسد و انتخاباتی آزاد در سوریه بودند. بشار اسد و همچنین قبل از او پدرش حافظ اسد همیشه با استبداد و انتخاباتی نمایشی و اکثرآ با حمایت اجتماعی بخشی از علویان توانسته اند بیش از ۴۰ سال برمسند قدرت در سوریه تکیه زنند. خواست برکناری اسد در حقیقت دریک پرسه ای دمکراتیک میتوانست به خواست از بین رفتن استبداد و ایجاد آزادیهای سیاسی و اجتماعی و اجرای اصول حقوق بشر در سوریه بینجامد. اما متآسفانه کار به این صورت دلنشین به پیش نرفت. در دوران حکومت خاندان اسد در داخل سوریه نیروی متشکلی از اپوزیسیون باقی نمانده بود و در خارج هم افراد و گروهای سیاسی کوچکی بودند که درامریکا و اروپا و مصر وشیخ نشینهای خلیج فارس زندگی میکردند و اکثرآ مشغول کسب و کارو تجارت بودند و از دور چشمی هم به سیاست داشتند.اینان با اوجگیری اعتراضات در سوریه اکثرآ کسب و کاررا رها کردند و به شوق وزارت و وکالت به ریاض و آنکارا و قاهره سرازیر شدند ودر ابتدا هرروزجلسه و نشستی بی ثمر درترکیه و عربستان و قطر برگذارمیکردند وبدون در نظر گرفتن شرایط و روند اعتراضات و بدون هیچگونه تاکتیک و استراتژی منسجمی در این رابطه فقط منتظر بودند که تا چند روزآینده بشار اسد سرنگون شود و آنها بر سرکاربیایند . اینها تقریبآ شبیه همین اپوزسیون خارج کشور خودمان هستند که از هیچگونه هماهنگی و رابطه ای متشکل با یکدیگر و با داخل برخوردارنیستند و هرکسی در این بین ساز خود را میزند و دیگری را به مصالحه و خیانت متهم میکند و بقول معروف میخواهد به هر نحوی گلیم خود را از این معرکه بیرون بکشد و به آب و نان ومقامی برسد.
تقریبآ ازاوایل ۲۰۱۰ میلادی و حتی ماهها پیش از آن درگیریهای مسلحانه ای درنقاط مختلف استان انبارعراق بین طوایف سنی و دولت عراق صورت میگرفت که از چشم خیلی ازتحلیلگران سیاسی بدورمانده بود وچندان به این درگیریها اهمیت نمی دادند واینها را از جمله درگیریهای متداول درعراق میدانستند در صورتی که همین درگیرها و تسلیح هرچه بیشتر طوایف سنی به سلاحها وادوات جنگی تقریبآ نشانه های ظهورداعش در منطقه بود. گسترش اعتراضات و تظاهرات درشهرهای سوریه زمینه مناسبی را بوجود آورد تا سران و خط دهند گان داعش ونیروهای افراطی سنی درسوریه از آن بطور مطلوب در جهت اهداف خود استفاده کنند و با پخش سلاح در بین معترضین این اعتراضات مردمی و مدنی را که درتداوم خود میرفت که به حذف بشاراسد و ایجاد شرایط دمکراتیک در سوریه بینجامد را به یک مبارزه مسلحانه سوق دهند که در شرایط خود بهترین راه جهت تسلط داعش ودیگر نیروهای افراطی درون سوریه بود. با نبود یک اپوزیسیون متشکل و دمکراتیک در سوریه که بتواند به این اعتراضات شکلی منطقی و آزادیخواهانه و بدور از درگیریهای مسلحانه بدهد. نیرو های مسلحی که از این طریق گرداوری شده بود توانستند با تصرف روستا ها وشهرهای کوچک در شرق سوریه ودرمرزعراق خود را به نیروهای متشکل و مسلح در استان انبار عراق وصل کنند واز سوی دیگر با سقوط شهرهای بزرگی در عراق همچون رمادی و موصل ، داعش بتواند خلافت خود را در منطقه عراق و شام برقرارسازد.
امروزه این نکته ای است آموزنده در جهان سیاست که چگونه با به خدمت گرفتن اسلحه در یک اعتراض مردمی میتوان آنرا به بیراهه سوق داد. شاید بسیاری با دلایل مختلف بگویند که این امر اجتناب ناپذیراست . چونکه طرف مقابل در مواقعی بشدت از آن بر علیه مردم معترض استفاده میکند و یا اینکه مبارزه مدنی به درازا کشیده میشود وبا ایجاد یآس و تفرقه بدون دست بردن به سلاح احتمالا یک جنبش به شکست می انجامد. ولی باید گفت که در این صورت از بسیاری از اهداف دمکراتیک یک جنبش نیز بایستی صرفنظر کرد، چونکه پیروزی با اسلحه به سادگی به یک انتخابات مردمی و جامعه ای آزاد و دمکراتیک تبدیل نخواهد شد. این امررا بخوبی با نیم نگاهی به تاریخ جهان معاصر میتوان مشاهده کرد.                                                                           
بخاطر می آورم که با بلند شدن صدای اولین گلوله ها در شهرهای سوریه چه وجد وشعفی به خیلی ها دست داده بود که دیگر زمان کوتاهی به ماندن اسد نمانده و او در چند روز آینده رفتنی است. البته در رابطه با ما ایرانیها مسئله دمکراسی واینطورچیزها درسوریه زیاد مطرح نبود. مهمترین خواست دررابطه با رفتن اسد برای ما قطع یکی از بازوهای جمهوری اسلامی بود که از طریق سوریه به لبنان و حزب الله وصل میشد. متآسفانه با سر برآوردن اتش و خون در سوریه نه تنها این بازو قطع نشد بلکه وضعیت جمهوری اسلامی در معادلات این منطقه نیز مستحکمتر شد.
دررابطه با آینده سوریه این کشور شخم زده شده فقط میتوان گفت که اگر تکه و پاره نشود و به همین صورت یک پارچه و در حد حدود مرزهای امروزی باقی بماند شاید بتوان در خوشبینانه ترین سناریو در یک روند طولانی داعش و سایرگروهای افراطی تضعیف و تا حدودی از شهرهای سوریه عقب رانده شوند و به موازات آن اسد هم با اقدامات بین المللی از رآس حکومت کنارگذاشته شود و با آوردن افرادی خوشنام و مورد اعتماد مردم از اپوزسیون در همین دولت بتوان شرایطی را برای صلح و بازسازی سوریه بوجود آورد. حفظ دولت کنونی سوریه به عنوان تنها ارگان سکولار جامعه سوریه برای جلوگیری ازافراط گرایی وحفظ وحدت سوریه ضروریست ومیتواند به عنوان یکی از الزامات روند صلح محسوب شود!

ف - فرزین
فرانکفورت ۰٣ فوریه ۲۰۱۶ 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست