یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۱ آذر ۱٣٨۵ -  ۱۲ دسامبر ۲۰۰۶


پیش بینی های انتخاباتی
۶۴ درصد مردم در انتخابات شرکت می کنند
می توان به وضوح اقبال عمومی را به اصولگرایان احساس کرد
انفعال و خانه نشینی عرصه را بر دموکراسی نمی گشاید
مفهوم عصر جمعه در ادبیات انتخاباتی کاملاً معلوم است
راه دیگری برای ادامه اصلاحات وجود ندارد
انسجام ؛تاکتیکی برای بازپس گیری قدرت است
در دورانی سخت قرار داریم

روزنامه جام جم با رونق گرفتن بازار نظرسنجی های صورت گرفته خبر اول خود را با عنوان پیش بینی های انتخاباتی چنین درج کرده است:
با نزدیک شدن به انتخابات روز جمعه مجلس خبرگان رهبری و شوراهای اسلامی شهر و روستا، در کنار کنفرانس های خبری احزاب و ائتلاف ها، میزگردها و مناظره ها، بازار نظرسنجی ها هم داغ است، نطرسنجی هایی که گهگاه از جانب مراکز تخصصی و غیرتخصصی برای افکار سنجی مردم در خصوص انتخابات و گرایش آنان به گروهی خاص منتشر می شود.
نظرسنجی هایی که حاوی پیش بینی میزان مشارکت مردم در انتخابات نوع گرایش آنها به جریانهای سیاسی و رابطه میان تحصیلات، سن و حتی جنس افراد با نوع نگاه سیاسی و در نتیجه گرایش آنها به گروهی خاص است که هر کدام از گروهها و جریانات سیاسی کشور برای پیش بینی واکنش افکار عمومی به آن متوسل می شوند.
اگرچه درباره نظرسنجی های صورت گرفته در کشورمان همواره، سئوال ها و تردیدهایی مطرح بوده اما تا حدودی می توان میزان گرایش افکار عمومی و نوع نگاه آنان را پیش بینی کرد، پیش بینی ای که گروهها و احزاب می توانند براساس آن رویکرد و عملکرد خود رادر معرض سنجش، قبل از انتخابات قرار دهند.
براساس نظرسنجی ایرنا که از مردم ۷ مرکز استان پرجمعیت کشور در خصوص سومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا صورت گرفته نشان می دهد که اکثر مردم معتقدند شوراها باید بازوانی قوی در کنار دولت باشند.
براساس یافته های این نظرسنجی ۶۴,۱ درصد پاسخگویان شوراهای اسلامی را به عنوان بازوانی قوی در کنار دولت دانسته اند. این نظرسنجی را ایرنا در مراکز استان های تهران، خراسان رضوی، خوزستان، فارس، مازندران، اصفهان و آذربایجان شرقی از ۲٣ تا ٣۰ آبان انجام داده است.
نتایج این نظرسنجی در خصوص میزان مشارکت مردم در سومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نشان می دهد که ۵۷,۷ درصد شرکت کنندگان این نظرسنجی، در انتخابات شوراهای اسلامی شرکت می کنند.خبرگزاری فارس نیز در نظرسنجی ای که البته با سفارش این خبرگزاری و توسط یک موسسه نظرسنجی انجام شده است نشان می دهد که ۶۴ درصد مردم در انتخابات سومین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا شرکت می کنند. این پژوهش نشان می دهد اهمیت انتخابات شوراها از نظر ۶٣,۲ درصد مردم در حد خیلی زیاد و زیاد می باشد، ۲۲,۵ درصد این انتخابات را تا حدی مهم ارزیابی کرده اند، ٨,۱ درصد کم و ۵,۹ درصد خیلی کم ارزیابی کرده اند.
فارس همچنین در خصوص تمایل مردم به اصولگرایان نظرسنجی دیگری انجام داده است که براساس نتایج آن ۲۶,۱ درصد مردم به اصولگرایان و ۱۶,۶ درصد به اصلاح طلبان تمایل دارند.
بررسی جزئیات نتایج این پژوهش مشخص می کند میان نظرات افراد در گروههای سنی و تحصیلی در تمایل به انتخاب نامزدها رابطه وجود دارد یعنی افراد ۴۰ سال و بیشتر و همچنین گروههای تحصیلی بالاتر، بیش از سایر افراد تمایل دارند اصولگرایان انتخاب شوند.

پایگاه اجتماعی تضعیف نشده
روزنامه رسالت در یادداشتی با نام به تعداد انگشتان یک دست در مورد انتخابات نوشته: اگرچه تحلیل رفتار انتخاباتی شهروندان درهاله ای از کنش های عقلانی و غیرعقلانی سیاسی ـ به تعبیر ماکس وبرـ مبهم به نظر می رسد، اما در این روزهای باقیمانده به انتخابات می توان به وضوح اقبال عمومی نسبت به اصولگرایان را احساس کرد.این همای بخت که بر دوش اصولگرایان نشسته است، مسبوق به عوامل و دلایل مختلفی است که از جمله آنها تجربه صادقانه و بی تکلف منتخبین اصولگرا در اداره شهر، مجلس و دولت می باشد.
فرآیند دستیابی به قدرت اصولگرایان در این چهار سال نه تنها پایگاه اجتماعی این جریان را تضعیف نکرده است بلکه با جسارت می توان ادعا کرد که بر وسعت آن نیز افزوده شده است. این موضوع موید موفقیت نسبی اصولگرایان در اداره شورای شهر دوم، مجلس هفتم و دولت نهم است. بخش معتنابهی از سرمایه اجتماعی مفقود در دوره های گذشته به واسطه رفتار و گفتار منتخبین اصولگرا جبران شده و به تعبیر مقام معظم رهبری مردم رایحه خوش خدمت را در فضای کشور استشمام کرده اند.
اما دوم خردادی ها که امروز برای پیروزی در انتخابات شوراها در قالب یک ائتلاف شکلی گرد آمده اند، خود بهتر می دانند که تعارضات درونی آنها مدتهاست نخ نما شده است. گروه های دوم خردادی هنوز به بسیاری از پرسش های پیش روی خود پاسخ نداده اند و یا حداقل به قدر مشترکی انتزاعی در پاسخ های خود دست نیافته اند که این موضوع منافی رفتار حزبی در یک چارچوب سیاسی است. روزنامه های دوم خردادی از ۲۴ آذر تعبیر به دور برگردان سیاسی می کنند. اما آیا واقعا در پس این دور برگردان مقصد و مامنی وجود دارد که شهروندان بدون دغدغه بتوانند در آن سکنی گزینند. تا زمانی که پای بست خانه دوم خرداد دچار چنین تضاد و تزلزلی است نمی توان انتظار داشت که مردم اقبال عمومی چندانی به آنها داشته باشند. این روزها جریانات اصلاح طلب از مثلث استراتژیک هاشمی، خاتمی و کروبی دم می زنند. شاید راه حل شکاف های موجود همین مثلث باشد البته اگر شکل هندسی مثلث کامل شده باشد. اما چنانچه صرفا به عنوان یک تاکتیک انتخاباتی به این موضوع نگریسته شود و از پختگی لازم برخوردار نباشد همین خامی باعث گسترش تعارضات ماهوی جریانات دوم خرداد خواهد شد.
اما تحلیل و پدیدارشناختی نتایج انتخابات ۲۴ آذر از نگاه یک روزنامه نگار، در انتخابات خبرگان لیست جامعتین آنچنان پرقدرت وارد شده است که تمامی لیست های همسو و غیرهمسوی خود را تحت الشعاع قرار داده است. تمام لیستها با نگاه به لیست جامعتین تنظیم شده اند و به نظر می رسد که این لیست بتواند در تمام کشور اکثریت بلامنازع آرا را به خود اختصاص دهد و سایر لیست ها تعداد انگشت شماری را راهی مجلس خبرگان رهبری کنند.
اما شوراها مانند دوره گذشته از آن اصولگرایان است با این تفاوت که در تهران گروه های دوم خردادی به مدد ائتلاف شکلی صورت گرفته و برخی چهره های شاخص در لیستشان می توانند به تعداد انگشتان یک دست امید به تصاحب کرسی های شورای شهر تهران داشته باشند.اما صرفنظر از همه این پیش بینی ها و تحلیل ها در نهایت این مردم هستند که با حضور خود پای صندوق های رای همه چیز را مشخص می کنند.

انفعال گفتمان قهر
روزنامه اعتماد ملی در ستون بی ویرایش خود به قلم کریم ارغنده پور با عنوان دمکراسی نباید محال شود آورده: خوشبختانه به نظر می رسد تجربه انتخابات ریاست جمهوری اخیر این حسن را داشته که گفتمان قهر را منفعل کرده است. کسانی که راهکارشان این بود که با رای ندادن می توان یک هدف اعتراضی را تعقیب کرد، حالا یا متوجه اشتباهشان شده اند و یا اینکه راهکارشان به دلیل نتیجه ای که در برداشته غیرموثر می نماید.
البته اگر راهکار عدم مشارکت در انتخابات با استقبال اکثریت مثلا ۰۷ - ۰٨ درصدی مواجه می شد قضیه متفاوت بود ولی زمانی که یک مشارکت سنتی نهادینه شده وجود دارد و میزان آن هم قابل توجه است چنین راهکاری فاقد کارآمدی است. البته اینکه گفتمان تحریم به نظر می رسد که منفعل شده لزوما به این معنا نیست که مشارکت بالا خواهد بود. درواقع تضعیف یک گفتمان لزوما به معنای تقویت نقطه مقابل نیست بلکه می تواند تا مدتی به بی عملی بینجامد اگرچه این بی عملی در جهت همان گفتمان قبلی باشد…
دوستانی که منطق صبر و انتظار و درنتیجه عدم مشارکت در انتخابات را مطرح می کنند به این نکته توجهی ندارند که دموکراسی محصول یک تجربه است. بازی دموکراسی باید در درازمدت جامعه را با خود و نحوه کارش آشنا کند وگرنه در جامعه فاقد تجربه و فرهنگ دموکراسی، مردم فقط با روش های غیردموکراتیک و کارگزاران آن آشنا هستند و سهل است که نتیجه گرفتن از بازی های دموکراسی در چنین جامعه ای بسیار دشوار است چرا که سیاست امری حرفه ای نشده است. طی سالیان اصلاحات، اولا تلاش شد که تجربه دموکراسی فراگیر شود و ثانیا سعی شد که سیاست ورزی شفافتر شود. اینها دستاوردهای بزرگی است که نتایج آن در جامعه مشهود است و آثار بیشتر آن در آینده نمایان خواهد شد. ضمن آنکه کارهای بزرگی هم صورت گرفت که برخی از مخالف خوانان به آنها بی توجهی می کنند و یکی از آنها تجربه انتخابات دوم شوراهای شهر است که آزادترین انتخابات کشور بوده است. امیدواریم که در این انتخابات بیش از آنکه فقط به نتایج آن نگاه کنیم و یا حتی در صورت پیروزی نسبی، ناکارآمدی نهادهای انتخابی را به رخ بکشیم و آن را هیچ و پوچ بنمایانیم به این نکته توجه کنیم که دستیابی به دموکراسی یک مفهوم آنی نیست بلکه این تجربه دموکراسی است که آن را می سازد. دموکراسی یک مفهوم جزمی و صفر و یکی و کلی نگر نیست بلکه مفهومی نسبی و جزئی نگر است و از همه مهم تر اینکه سیاست ورزی در کشور ما نیازمند پیمودن راه است و انفعال و خانه نشینی و هو کردن فعالان این عرصه راه را نه تنها بر دموکراسی نمی گشاید بلکه فرش را برای مخالفان آن پهن می کند.

نگرانی از تداوم بی اعتنایی مردم
روزنامه کیهان هم با عنوان طلسم عصر جمعه در مورد انتخابات نوشته:
نشست انتخاباتی اخیر اصلاح طلبان در سعدآباد با هر هدف و تحت هر عنوانی که برگزار شده باشد ـ نمایش همدلی یا نمایش قدرت ـ مجموعه گزارش های رسانه های طرفدارشان حاکی است یکی از دغدغه های اصلی آنان نگرانی از تداوم رویگردانی و بی اعتنایی مردم نسبت به این جریان بوده است. یکی از سخنرانان تندمزاج این نشست که پیش از این هم وزیر اسبق ارشاد او را از چریک بازی در دوران اصلاحات نهی کرده بود، به صراحت از آنچه طلسم عصر جمعه می نامید ابراز نگرانی کرد و بر شکستن این طلسم تاکید ورزید. مفهوم عصر جمعه در ادبیات انتخاباتی کشور کاملاً معلوم است؛ هجوم گسترده مردمی که تا قبل از آن ساعت به هر دلیل نتوانسته اند آرای خود را به صندوق ها بریزند ولی به هیچ عنوان حاضر نیستند از حق قانونی و طبیعی خود برای مشارکت در سرنوشتشان بگذرند و در موارد بسیار، مسئولان مربوطه را وادار ساخته اند ساعات رأی گیری را تمدید کنند.
دغدغه ای را که چریک اصلاح طلب در نشست سعدآباد نتوانست پنهان کند دغدغه ای جدی است که جا دارد بزرگان جریان اصلاحات روی آن تعمق کنند و درپی شناخت و ریشه کنی مشکل برآیند. آنان پیش از این هم به طور مشخص در انتخابات ریاست جمهوری در دام پدیده ای که این سخنران نام طلسم جمعه را برای آن برگزیده، گرفتار آمده اند و آن زمان هم به جای ریشه یابی به فرافکنی روی آوردند. یا از خواب اصحاب کهف سخن گفتند و یا از حزب موهوم پادگانی و در شرایطی که رئیس دولت و وزیر کشور اصلاحات بر سلامت انتخابات پای می فشردند، با این شیوه خیال خودشان را راحت کردند. امروز هم به نظر نمی رسد تلاشی برای داشتن یک نگاه واقعی به مشکلات درونی اصلاح طلبان در میان آنان شکل گرفته باشد. دبیرکل سابق مشارکت اخیراً در یک نشست انتخاباتی ادعا کرد موانع داخلی اصلاحات خوب ارزیابی و شناسایی و از اشتباهات تاکتیکی پند گرفته شد ولی نتیجه ای که خود او از این به اصطلاح پندپذیری ارائه داده نشان می دهد هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است. این جملات را بخوانید: موانع داخلی اصلاحات وقتی خوب ارزیابی و شناسایی شد حاصل اولیه آن ائتلافی است که در سراسر کشور شکل گرفته و به یک معنا در طول تاریخ انقلاب بی سابقه است. . . امروز می بینیم همه جریان های اصلاحات در سراسر کشور با لیست واحد به میدان می آیند ولی جریان مقابل ما از دو لیست گرفته تا پنج لیست در انتخابات حاضر شده است. . . اگر ما در این انتخابات هیچ دستاوردی نداشته باشیم یعنی هیچ کس از ما نتواند به داخل شورای شهر برود، مطمئن باشید خود این ائتلاف آغاز راهی است که بسیاری موانع را در آینده از پیش پا برخواهد داشت. کمترین برداشتی که در لحظه اول به ذهن می رسد این است که یکی از عناصر سیاسی شاخص در جریان اصلاحات حتی خبرهای روزمره انتخاباتی را رصد نمی کند تا برایش معلوم شود فقط در تهران تاکنون حداقل چهار لیست منتشر شده که همگی شان از مدعیان جدی اصلاح طلبی هستند و برخی حتی از مظلومیت خود در میان بقیه فغان برداشته اند، بگذریم از آنها که در اعتراضی تلویحی به دوستان خودشان، اعلام کرده اند که از ارائه لیست خودداری خواهند کرد. دبیرکل سابق حزب مشارکت البته چنان که گویی ادعای خودش را باور نداشته باشد، در عین حال به این اقرار کرده که قرار نیست با ائتلاف کذایی اتفاق خاصی بیفتد و کسی از آنها به شورای شهر برود. این در حالی است که او و همفکرانش چپ و راست مصاحبه می کنند و خبر می دهند که اگر مردم حضور گسترده داشته باشند، بی تردید برنده میدان خواهیم بود. آیا راست می گویند؟ اگر چنین باشد یکی از شرایط مشارکت بالا، احترام گذاشتن به مردم و آرایشان است. در چند انتخابات اخیر، نه پیش و نه پس از اعلام نتایج شمارش آرا، چنین چیزی از اصلاح طلبان دیده نشده است. سرمقاله هفته گذشته یکی از روزنامه های منتسب به این طیف که مردم را به خاطر انتخابشان در سوم تیر ۴٨ زیر تیغ ملامت گرفته بود، تنها تکرار مضمونی است که عناصر اصلاح طلب از انتخابات دوم شورای شهر به بعد مدام بر زبان رانده اند، و معلوم نیست فردای ۲۴ آذرامسال ماجرای بر هم ریختن میز بازی که ۴ تیر ٨۴ رقم خورد، دوباره و چندباره تکرار نشود.
آویختن به طناب های پوسیده ای نظیر مظلوم نمایی، ادعای رد صلاحیت های گسترده، دروغ روشنی تحت عنوان نداشتن رسانه و مانند آن مشکل جریان اصلاحات را رفع نخواهد کرد.
دل بستن به اختلاف سلیقه و نظر در میان اصولگرایان هم ـ اگرچه بهره ای از واقعیت داشته باشد و در جای خود قابل انتقاد است ـ مرهم جراحات پیکر زخمی اصلاحات نیست. انحصار طلبی، سهم خواهی، تفرق و پنجه به روی یکدیگر کشیدن، هر چقدر عمیق، تنها زخم هایی نبودند که در هشت سال گذشته بر این پیکره وارد شد. دبیر کل سابق مشارکت درست می گوید که اینها اشتباهات تاکتیکی بوده اند و با رسیدن به لیست واحد- اگر لیست واحدی وجود داشته باشد- برطرف شده اند. اما مشکل اصلاحات و اصلاح طلبان استراتژیک است؛ از نوع جنس نگاهی که باید منطبق بر آرمان های انقلاب به مردم داشت. مقایسه کنید، میان نگاه امام راحل(ره) که خود را خدمتگزار ملت می خواند، و شهید بهشتی که جزو شیفتگان خدمت بود، و رهبر معظم انقلاب که از نوکری مردم سخن گفته اند، با کسانی که هشت سال پا بر سر اعتقادات این ملت گذاشتند، و شورای اول تهران رابه تعطیلی کشاندند و تا آستانه متوقف ساختن انتخابات مجلس هفتم پیش رفتند، و در انتخابات ریاست جمهوری نهم. . . ، اصحاب این نوع نگاه امروز هم فکر می کنند اگر در سعدآباد جشن رسیدن به ائتلاف برگزار کنند، همه چیز به خیر و خوشی تمام شده است.
مردم را نباید به چشم جمع های کاملاً مطیعی دید که تنها در انتظار صدور فرمان از جانب رهبران احزاب هستند تا به میدان بیایند و مناصب را تقدیم افراد مورد نظر آنها کنند. این آفتی است که احزاب ایرانی در یک سده اخیر همواره گرفتار آن بوده اند و هرگز هم نخواسته اند و نتوانسته اند از این دام برهند.
اگر مردم به رسمیت شناخته شوند، آن وقت صحنه انتخابات به عرصه مسابقه خدمت تبدیل می شود و در چنین میدانی هر یک از جریان های اصولگرا و اصلاح طلب با ارائه برنامه های موثرتر و چهره های کارآمدتر و بی ادعاتر خود را در معرض آرایشان قرار می دهند، بی آن که هراسی از طلسم عصر جمعه به دل راه دهند.

راه دیگری وجود ندارد
روزنامه کارگزاران یادداشت دکتر محمدرضا خاتمی دبیرکل سابق حزب مشارکت راکه با عنوان ائتلاف آغاز یک راه است چنین درج کرده:
اگر در انتخابات قبلی پیروزی میسر نشد، دلیل بر این نیست که ما در انتخاب مسیرمان اشتباه کردیم، جز این راهی که می رویم راه دیگری برای ادامه اصلاحات وجود ندارد. اگر در این راه پیروزی برای لیست ائتلاف هم به دست نیاید، پیروز واقعی هستیم برای اینکه راه خود را پیدا کرده ایم و در این مسیر پیش می رویم. مشارکت فعال مردم راه تحقق این سه رکن است و تلاشی که در دوران اصلاحات انجام گرفت این بود که مشارکتی که در اموری مثل انتخابات تجلی می کرد را به مشارکتی نهادمند، معنادار و مداوم تبدیل بکنند.
امروز مشارکت نهادینه شده را می توانیم در همه عرصه های زندگی جامعه ایرانی ببینیم که روز به روز هم افزایش پیدا می کند که این براساس برنامه ای بوده است که اوج آن در دوم خرداد تجلی پیدا کرد و ما در آن مسیر پیش رفتیم. اگر بخواهیم در این مملکت زندگی بکنیم و با فرهنگ و تمدن خودمان این کشور را بسازیم چار ه ای جز مشارکت بیشتر نداریم که این همان اصلاحات است، اصلاحات را اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم یعنی مشارکت آگاهانه و نهادمندانه مردم در امور.
در میان همه نهادهایی که در حکومت انتخابی هستند شاید پایه ای ترین نهادی که وجود دارد و مردم به صورت ملموس مشارکت خودشان را می بینند شوراها باشد. جریان اصلاحات این افتخار را دارد که برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توانست این اصل قانون اساسی را احیا کند و شوراها را بنا بگذارد چون ارزش این کار را می دانست. انتخابات شوراها با وجود همه انتقاداتی که داریم و با وجود همه مشکلاتی که داریم هنوز یکی از آزادترین انتخابات ماست که برگزار می شود و این فرصت بسیار طلایی است نه برای اینکه تعدادی را برای حضور در شورا انتخاب کنیم و تمام شود؛ بلکه فرصتی است برای ایجاد آن زیرساخت هایی که بعدا برای اداره کشور لازم است و بعدا می تواند در گستره ملی مورد استفاده قرار بگیرد.
شوراها جای خود را در کشور ما باز کردند و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم عد ه ای می آیند و شوراها را تشکیل می دهند، ما اگر بتوانیم از این فرصتی که نسبت به فرصت های دیگر می تواند طلایی باشد استفاده بکنیم آن وقت در آینده می توانیم اطمینان داشته باشیم که جریان اصلاحات، پیشرفت، آبادانی و مشارکت نهادمند کشور بتوانند قویتر و قدرتمندتر عمل بکنند، امابی تفاوتی در این امر سرنوشتی را برای ما رقم می زند که امروز در بخش های دیگر می بینیم. اگر مشارکت گسترده و معنا دار مردم را نداشته باشیم تنها صرف اینکه همه ارکان حکومت یک جور فکر بکنند و پول و اختیار داشته باشند مملکت را اصلاح نمی کند.
اینجاست که معلوم می شود انتقاد، روزنامه های آزاد و رسانه های گروهی آزاد چه نعمت بزرگی است و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خودشان از جمله در انتخابات چقدر می تواند درآینده موثر باشد. برنامه های دیگری هم وجود دارد و به تدریج مشخص خواهد شد و دوستانی که در احزاب مختلف هستند شروع به برنامه ریزی برای سازماندهی این مشارکت برای برنامه های بعدی کرده اند. اگر ما در این انتخابات هیچ دستاوردی نداشته باشیم یعنی هیچ کس از ما نتواند به داخل شورای شهر برود شما مطمئن باشید خود این ائتلاف آغاز راهی است که بسیاری از موانع را در آینده از پیش پای برخواهد داشت.
تلاش بسیاری از سوی این رسانه ها شد که به مردم اینطور وانمود کنند که نیروهای اصلاحات، دشمن خونی یکدیگر هستند و امکان ندارد که با یکدیگر به میدان بیایند اما به خاطر وجود عقلانیت و خرد ورزی که وجود داشت هیچکدام از اینها موثر واقع نشد و امروز شاهد این هستیم که یک لیست واحدی آمده است که فارغ از اینکه نتیجه انتخابات چه باشد در آینده اصلاحات در کشور ما تاثیر بسیار عمیق و تعیین کننده ای داشته باشد.

اقدام تاکتیکی نه استراتژیک
روزنامه همشهری به قلم الیاس نادران نماینده اصولگرایان تهران در مجلس تحت عنوان شورای هم افزا چنین نوشته:
در آستانه دور سوم انتخابات شوراها تلاش های جدیدی آغاز شده است. جریان دوم خرداد برای رسیدن به قدرت، استراتژی جدیدی را با نمایش یک انسجام درونی دنبال می کند.
انسجام و وحدتی که نه استراتژیک بلکه تاکتیکی و بر مبنای بازپس گیری قدرت درحال شکل گیری است و این اقدام جریان اصلاحات تلاش برای پله ترقی قراردادن شوراها و تصدی مناصب دیگر است، همان آفتی که تجربه شورای شهر اول را تلخ کرد.
در واقع جریان دوم خرداد کمتر توجهی به مدیریت شهری براساس خدمت رسانی و پاسخگویی به مردم دارد؛ آنچه که در مصاحبه ها و حرف و سخن های این روزهای دوستان کاملا مشهود است. سئوال دیگری که امروز باید جریان اصلاحات و نامزدهای شوراهااین جریان پاسخگوی آن باشند؛ نسبت این فهرست با افراطی های جبهه دوم خرداد است که با رادیکالیزه کردن حرکت اصلاحات خسارت های جبران ناپذیری به کشور وارد کردند.
از سوی دیگر در میان اصولگرایان که تجربه شیرین خدمت رسانی و کارکرد غیرسیاسی اعضای شورای دوم شهر تهران را در کام مردم نشانده اند، فرآیندی که به حق قابل دفاع است برای دستیابی به فهرست واحد انجام شد. مجموعه نیروهای تاثیرگذار در جریان اصولگرا پس از جلسات مکرر و تعیین معیارهای مشخص تلاش کردند تا چتر خود را بر همه نیروهای اصولگرا بگسترند. اما خطراتی نظیر سیاسی و یا ناکارآمدشدن شوراها که در جبهه دوم خرداد گریبانگیر شورای شهر اول شد، امروز جریان اصولگرا را تهدید می کند. متأسفانه زیاده خواهی بعضی مانع از آن شد تا ائتلاف اصولگرایان به طور کامل شکل بگیرد، افراط جمعی که امروز حتی مهدی چمران و عباس شیبانی را اصولگرا نمی داند.
نباید از یاد برد که شورای شهر محلی برای هم افزایی خدمت رسانی به مردم است، از این رو نباید میدان تاخت و تاز سیاسی قرار گیرد. تداوم خدمتگزاری صادقانه، رفع ضعف های ساختاری در شورا و پیگیری مأموریت ها و اقدامات بنیادی اثربخشی که در شورای شهر دوم تهران دنبال شد از مهمترین مواردی است که باید مورد توجه نامزدهای شوراها و البته مردم قرار گیرد. در شرایط پیش آمده و با وجود خوشبینی ایجاد شده در پی اقدامات موثر شورای دوم ممکن است مشارکت در حد متوقع نباشد. البته اگر جریانات، طبیعی پیش می رفت و مداخلات کمترمی شد وضع بهتر بود. با این وجود همه موظفند تا با تبیین جایگاه حقیقی شوراها به افزایش مشارکت آگاهانه مردم کمک کنند، هم انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان.

دورانی سخت
روزنامه همبستگی مصاحبه با مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی را با عنوان سخت ترین شرایط تاریخ انقلاب برای چپ چاپ کرده که بخش هایی از آن از نظر خوانندگان می گذرد:
…دورانی که امروز در آن قرار داریم سخت ترین و دشوارترین شرایط در طول تاریخ انقلاب است. با اینکه ما نشیب و فراز بسیار دیده ایم اما امروز دشوارترین دوران ماست. سه سال پس از رحلت امام هم شرایط بسیار برای ما سخت شد. ردصلاحیت ها در آن دوران به گونه ای شد که در تهران یک نفر هم از ما رای نیاورد. ردصلاحیت بسیار گسترده ای صورت گرفت و رادیو و تلویزیون هم تبلیغات وسیعی را علیه جریان ما داشت. بعد هم که از مجلس بیرون رفتیم باز هم علیه ما فضای مسمومی وجود داشت. سخت بود و بسیار دشوار. ما آن دوره را دیده ایم. حوالی سال های ۱۷ تا ۶۷ را. آن دوره دوران انزوای ما بود اما در عین حال در درون حکومت نیروهای چپ و خط امامی زیادی وجود داشتند. هم درکابینه، هم در استانداری ها، هم در سفارتخانه ها و. . . فضای الان به رغم آنکه سخت ترین دوران ماست اما با فضای آن روز متفاوت است. فضای فعالیت بازتر شده و اصلاحات رشد کرده است اما از نظر حذف و انزوا (نه اینکه من در حکومت نیستم، بلکه تفکر ما در حکومت نیست) دوران دشواری است. حتی آدم های معتدلی که همواره از آنها استفاده می شد حذف شده اند. رد صلاحیت ها بسیار گسترده شده و چهرهایی را که سال ها تأیید کرده اند، رد می کنند. از اواخر مجلس ششم و در زمان بررسی صلاحیت ها این وضع به طور بی سابقه ای به وجود آمد. حکومت هرگز تا به این اندازه یکدست نبوده است. شما به دولت های گذشته نگاه کنید. بخشی از افراد کابینه مهندس بازرگان حتی در کابینه آقای رجایی وارد شدند؛ کسانی مثل شهید موسی کلانتری، شهید عباسپور و… بعد از شهادت رجایی، بخش عظیمی از نیروهای دولت او در دولت مهندس موسوی حضور داشتند. بعد از او هم با آن که نیروهای جدیدی به کابینه هاشمی آمدند اما بخشی از همان نیروهای گذشته و مشابه آنها در کابینه حفظ شدند. در کابینه آقای خاتمی هم عده ای از گذشته و عده ای جدید حضور یافتند. اما الان در دورانی هستیم که از کابینه قبل تنها یک نفر است و اغلب هم چهره های جدید. البته همه برای ما مورد احترام هستند. تاکنون در استانداری ها غالبا ۲۱-۰۱ استاندار تغییر می کرد، اما در این دوره به غیر از یک استان همه استاندارها تغییر کرده اند. سفارت ها هم به همین وضع است. این یکدستی، حضور در صحنه را برای یک جریان سخت می کند. وقتی یک گرایش و مدیریت اینگونه وسیع حذف می شود کشور از کار و تجربه او محروم می گردد.

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست