بیانیه ی کانون فرهنگی سیاسی خلق ترکمن بمناسبت ۳۸- مین سال بقدرت رسیدن اسلام سیاسی در ایران!
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲٣ بهمن ۱٣۹۴ -
۱۲ فوريه ۲۰۱۶
قریب به چهار دهه استکه بیست و دوم بهمن ماه یادآور روزی استکه در آن تمامی خواست های مردم از انقلاب ضد استبدادی و آزادیخواهانه و حتی خود خدا نیز توسط روحانیت شیعه مصادره و آنها بنام او اما در مسند اهریمن بر تخت خلافت عروج کرده اند. در این روز بود که سرایداران سنت و نگهبانان شریعت آرزوی دستیابی مردم به مدرنیته حتی در ربع آخر قرن بیستم بگور سپرده و بربریت قرون وسطایی را بر سرنوشت آنان حاکم کردند.
رهبر این اسلام سیاسی شیعه که طی اقامت ۱٨۰ روزه ی خود در فرانسه بیش از صد بار به جهانیان و ایرانیان با توسل به تقیه گری موجود در مذهب خود دروغها گفته بود، از همان ابتدا پایه ی نظام سلطنتی غیرموروثی فقهای شیعه را بر اساس ریا و فریب، جهل و جنون و جنایت بنیان گذاشت. خمینی که هنگام بازگشت از فرانسه احساس خود از این رویداد ویرانگر تاریخی را در حد تنها «هیچ» توصیف کرده بود، در اصل بسیار مادون تر از آن «هیچ» بزرگ خود برای مردم ایران فلاکت به ارمغان آورده و کمر به نابودی تمامی مظاهر مدرنیته در کشور و جهت افزودن صفحه خونین دیگری بر سرنوشت ملتهای تحت ستم ایران بسته بود.
انقلاب اسلامی ناب محمدی در اصل چیزی نبود بجز انفجار جهل انباشته شده ی دینی در طول تاریخ ایران اسلامی و حکومت اسلامی نیز چیزی نبود بجز نتیجه و پیکره ی سربر آورده از این جهل متراکم شده. بنابراین، بقدرت رسیدن اسلام سیاسی در ایران نه امری خلق الساعه و نه ورود خمینی از «دروازه ی تمدن» شاه به ایران حادثه ای تصادفی و نه صرفا محصول «دزدیده» شدن انقلاب از طرف قبیله روحانیت شیعه و نه «انحراف» از مسیر خود بلکه سربرآورده از بنیاد فرهنگ جامعه دینخوئی شیعه است. با این فاجعه ی ملی بود که سفلگان و اوباشانی که تاقبل از انقلاب اسلامی در حاشیه قرار گرفته و هیچگاه جای پایی در یک جامعه عادی برای خود متصور نبودند به دایره قدرت و ثروت پرتاب شدند. آنها کشوری را به قهقرای تاریخ کشانیده و کل حیات را به نکبت و فلاکتی عظیم دچار کرده و امروزه حتی نرم های اخلاقی جامعه را نیز از محور خود خارج ساخته اند. اینک اگر کارنامه ج. اسلامی در ایران و منطقه و جهان در تمامی عرصه های مثبت در حدی بسیار پایئن تر از همان «هیچ» خمینی قرار گرفته است، اما در عرصه های منفی چون پرورش و ایجاد گروههای تروریستی، پناهنده سازی میلیونی، فرار مغزها، صدور انقلاب و مواد مخدر، ایجاد بحران و تشنج، تبعیض ملی و اعدام و شکنجه، فساد و فقر و فلاکت و در نقض شدید حقوق بشر در صدر جهان قرار گرفته و در این زمینه دارای کارنامه ای قطور و سیاه می باشد!
ملت تورکمن از معدود ملتهایی در ایران استکه با وجود تحمل فشار خردکننده ی تبعیض و ستم ملی و به تاراج رفتن اراضی و حق حاکمیت ملی بر سرزمین و سرنوشت خویش در دوران پهلوی ها، با سوءظن و تردید به ماهیت و اهداف واقعی مدعیان جدید قدرت در دوران انقلاب می نگریست. از این رو این ملت صف مبارزات ضدسلطنتی، آزادیخواهانه و هویت طلبانه ی ملی خود را از همان ابتدا از صف مذهبیون افراطی جدا و بطور مستقلانه به طرح خواست های خود از جنبش سراسری پرداخته بود. در نتیجه، انقلاب اسلامی در تورکمنصحرا بوقوع نپیوسته و در شهرهای همجوار شیعه نشین آن متوقف شده و امر انقلاب ملی- دمکراتیک در منطقه توسط دو تشکل خودجوش مردمی تورکمن چون کانون فرهنگی- سیاسی و ستاد مرکزی شوراها پیش برده شد. اما این وضعیت چندصباحی دوام نیاورده و رژیم اسلامی بیگانه با حقوق انسانی و ملی تورکمنها بعداز تبهکاری های فراوان علیه حاکمیت این دو ارگان مردمی و ملی، انقلاب اسلامی خود را به تورکمنصحرا با توسل به جنگی تمام عیار و با خشونتی غیرقابل تصور برله بخشی از مردم ایران صادر کرده و بنای استبداد و تبعیض، جور و ستم، غارت و فساد حکومت دینی را برقرار کرد!
اکنون قریب به چهار دهه استکه رژیم دینی ایران هرگونه پلشتی و نابکاری را که در چنته داشته بدون هیچگونه ملاحظه و احساس شرمی بر سر ملت تورکمن و دیگر ملتهای ایران فرود آورده و حتی یک روز از حیات آن بدون ستانیدن جان انسانها سپری نمی شود. با این وجود این حکومت علیرغم عدم هیچگونه مشروعیتی تنها با توسل به سرکوب و استحمار مذهبی، تطمیع و رواج رانت خواری، ارعاب و استبداد و با توهم پراکنی اصلاح وجود غیرقابل اصلاح خود و با استفاده از خلع وجود اپوزیسیونی متحد و مبارز توانسته است به حیات ننگین خود ادامه بدهد.
کانون فرهنگی- سیاسی خلق تورکمن در سالروز فاجعه ملی بقدرت رسیدن اسلام سیاسی در ایران، ضمن اعلام مجدد پایبندی خویش به تمامی آمال و آرزوهای شهدای تورکمن، بار دیگر تمامی نیروهای واقعی اپوزیسیون را به اتحاد و مبارزه برای رهایی مردم از سلطه ی رژیمی مبتنی بر خودکامگی فردی دینی، ناقض تمامی حقوق بشری، استبدادی و شوونیستی و به عنوان مقدم ترین مانع در برابر هرگونه تحول در ایران فرامی خواند. تجربه ی تاریخی گواه آن استکه هیچ رژیمی حتی ضدبشری ترین و نامشروعترین آن چون حکومت دینی حاکم بر ایران بدون اتحاد و مبارزه و بدون پرداخت هزینه خودبخود ساقط نخواهد گردید!
۲۱ بهمن ۱٣۹۴
۱۰ فوریه ۲۰۱۶
|