مرده ریگِ عشق
داریوش لعل ریاحی
•
در آخرین بخت ِ سفر بر عشق پیوستی مگر
کژ می روی مژ می روی بندش به سر بستی مگر
گلبرگ بودی زیر ِ پا، خود را فدا کردی فدا
زیبا ترین مرغ ِ هوا، با نوح بنشستی مگر
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۵ بهمن ۱٣۹۴ -
۱۴ فوريه ۲۰۱۶
در آخرین بخت ِ سفر بر عشق پیوستی مگر
کژ می روی مژ می روی بندش به سر بستی مگر
گلبرگ بودی زیر ِ پا ، خود را فدا کردی فدا
زیبا ترین مرغ ِ هوا ، با نوح بنشستی مگر
راضی به بودن نیستی از شوق ِ جان خالیستی
از غم سرای ِ این وطن ، خود را رهانستی مگر
وقتی گشودی بال را ، ویران نمودی حال را
ای مرده ریگ ِ دیگران با مرگ همدستی مگر
گفتی که باز آیی به جان بر می کنی قفل از زبان
در بازگشت از آن جهان چون هندوا نستی مگر
نک از غم و محنت دری در جلوه گاهی دیگری
پرمی کشی همچون پری چون پرنیانستی مگر
رفتی اگر در آن سرا ، سازت نبردی پس چرا
از سوز ِ این آواز ها ، بی ساز سرمستی مگر
در روز ِ عشاق ِ جهان گشتی شرنگ ِ دیگران
ای کشتی بی باد بان ، در بندری هستی مگر
داریوش لعل ریاحی
25 بهمن 1394
Dlr1266@
|