یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

آواز ایروانی


وحید داور


• من سال ها سال پیش خواهم مرد
وقتی که می گفتیم عیسا خدای ماست
و سربازان قیصر
ما را برهنه در قفس شیر می افکندند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۷ بهمن ۱٣۹۴ -  ۱۶ فوريه ۲۰۱۶


 
به مسعود توفان

من سال ها سال پیش خواهم مرد
وقتی که می گفتیم عیسا خدای ماست
و سربازان قیصر
ما را برهنه در قفس شیر می افکندند
وقتی که می دویدیم پای پرآبله
ما آهوان جلیل و تُرک سبیل چخماقی
با شش پَر و شمشیر دمشقی پی مان می کرد

"آهوی ارمنی! آهوی ارمنی!
تُرکی چگونه تو را کشت؟"

و راز اعظم را می دانستیم
می دانستیم چرا چشم غزال و نرگس یحیا
حتا درون دیس پر از خون باز اند و ناز می فروشند
و باز، می دانستیم چرا اتوبوس را در راه ارمنستان به دره می اندازند

"هر که مرا پرسید
بگو اتوبوس رفت
بگو اتوبوس رفت و مرا به دست توفان سپرده اند"

دور است پیدای ام کنی
دور است پیدای ام کنند
دور است با چرم خشک سندل به استخوان کعب و
صلیب خالکوب چغر بر کتف
تن ام را میان گلبرگ و کرم به تو واگردانم
و آن گاه      آن گاه
بر کافور و کود خواهی گریست

لیورپول – ۲۵ بهمن ۹۴


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست