یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

"من نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارم، اما ..." - امضاء محفوظ



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۵ اسفند ۱٣۹۴ -  ۲۴ فوريه ۲۰۱۶


آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در یکی از مهم ترین سخنرانی های اخیر خود از افرادی که نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند دعوت کردند که در انتخابات پیش رو شرکت کنند . من خودم را یکی از مخاطبان سخنان اخیر ایشان می دانم . تصمیم من برای نوشتن این یادداشت بر اساس این اطمینان خاطر است که شخص اول مملکت حضور من و امثال مرا در این کشور به رسمیت می شناسند . بنابراین می توانم امیدوار باشم که انتشار این یادداشت اقدامی غیرقانونی تلقی نخواهد شد و عواقب نامطلوبی در پی نخواهد داشت .
لازم می دانم ابتدا توضیح دهم که چرا نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارم . من طرفدار و خواهان یک نظام سوسیال دموکراسی هستم . نظامی که در آن عدالت اجتماعی و آزادی های سیاسی و اجتماعی برای همگان وجود داشته باشد . من در طول سی و هفت سال گذشته به این نتیجه رسیده ام که ساختار سیاسی و قوانین جمهوری اسلامی در هیچ یک از دو عرصه ی فوق قادر به تامین خواسته ی من نیست . نمی خواهم وارد جزئیات شوم ؛ همین قدر کافی است اشاره کنم به این که عدالت اجتماعی و آزادی های سیاسی و اجتماعی دو روی یک سکه اند . کسانی که در دهه ی پنجاه در جریان مبارزات علیه حکومت پهلوی بوده اند به خاطر دارند که اغلب مبارزان مسلمان که بعدا رهبری انقلاب را در دست گرفتند خواهان برقراری عدالت در جامعه بودند و اسطوره هایی چون امام علی ( ع ) و ابوذر و ... را الگوهای فکری خود معرفی می کردند . امروز اما بعد از سی و هفت سال بعید می دانم کسی از آن مبارزان بتواند ادعا کند که الگوهای مورد نظرشان تحقق یافته است . یکی از مهم ترین دلایل آن به گمان من فقدان آزادی های سیاسی بوده است . اگر آزادی های سیاسی ، آزادی بیان ، آزادی فعالیت احزاب ، سندیکاها ، مطبوعات و ... وجود می داشت و همگان می توانستند بی ترس و واهمه حرف شان را بزنند ، دست کم جلوی نیمی از اختلاس های سرسام آوری که اقتصاد ما را فلج کرد گرفته می شد و کشور ما با استفاده از همان منابع از دست رفته می توانست از نظر رفاه عمومی در جایگاهی به مراتب شایسته تر از جایگاه اسفبارفعلی باشد .
اما حرف اصلی من در این یادداشت این است که می خواهم توضیح بدهم که به عنوان کسی که نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارم چرا می خواهم در انتخابات شرکت کنم . آیا من نمیدانم لیست ائتلاف اصلاح طلبان نه تنها خواسته ی من بلکه حتی خواسته ی خود آن ها را تامین نمی کند ؟ آیا من نمیدانم که حتی اگر تمام کرسی های مجلس در اختیار اصلاح طلبان باشد باز هم آن ها نمی توانند برنامه های خود را پیاده کنند و طرف مقابل با قدرت و ابزارهای قانونی که در اختیار دارد می تواند همه ی آن برنامه ها و لوایح را وتو کند ؟ و ... و ... و ...
چرا . من همه ی این ها را می دانم . اما بازهم معتقدم که باید در انتخابات شرکت کنم . زیرا :
۱ – راه دیگری برای من باقی نمانده است . تحریم انتخابات مجلس قبل نتیجه اش این بود که گروهی افراطی با حداقل آرا ( مثلا ۱٨۰۰۰۰ رای در تهران ِ چند میلیونی ؟ ) شدند نماینده ی مجلس و با تایید برنامه های نسنجیده ی دولت قبلی ، مملکت را به بحرانی عظیم دچار کردند که آثارش هنوز پابرجاست .
۲ – با شرکت در انتخابات چیزی را از دست نخواهیم داد . اما شاید چیزی – ولو خیلی مختصر – به دست بیاوریم . مثلا اندکی بهبود در وضع معیشت مردم ، اندکی فضای باز سیاسی ، اندکی مدارا در عرصه ی فرهنگ و هنر
٣ – این که کسانی می گویند با عدم شرکت در انتخابات از مشروعیت مجلس آینده کاسته خواهد شد تا حدودی درست است . اما فراموش نکنیم که کاسته شدن از مشروعیت کجا و فقدان مشروعیت کجا ؟ در حال حاضر طبق قوانین موجود آقای ... با ... رای نماینده ی جمعیت فلان میلیونی تهران است و هیچ کس هم نمی تواند بگوید که او نماینده ی قانونی مردم تهران نیست . تازه اگر هم بگوید تاثیری ندارد ، چون او بر کرسی نشسته است و برنامه ی خود را پیش می برد .
۴ – در بین کاندیداهای دو جناح رقیب ( ائتلاف اصلاح طلبان و ائتلاف اصول گرایان ) هیچ کدام مدافع نظر و خواسته ی من و امثال من ( یعنی همان سوسیال دموکراسی ) نیستند . اما حالا که یکی از دو جناح ادعا می کند که ایده هایش لااقل در بخش دموکراسی به ما نزدیک تر است ، در حالی که با آن جناح دیگر هیچ نقطه ی اشتراکی نداریم ، آیا عاقلانه تر نیست که به سهم خودمان به جناح اول ( ائتلاف اصلاح طلبان )کمک کنیم تا سهم بیشتری در قدرت داشته باشد ؟ یا به عبارت دیگر جناح مقابل سهم کمتری داشته باشد ؟
۵ – اصل انتخابات حاصل یک قرن مبارزه ی مردم ایران از زمان مشروطه تا به امروز است . این حق را کسی به مردم اهدا نکرده است ، بلکه خود مردم آن را با چنگ و دندان به دست آورده اند . آیا به جای القاء و یا تایید نظریه ی بی نتیجه بودن انتخابات بهتر نیست از آن چهل درصدی که در انتخابات شرکت نمی کنند بخواهیم که از حق خود استفاده کنند و قدرت و وزن اجتماعی و سیاسی خود را با کم ترین هزینه به آن هایی که مردم را به حساب نمی آورند نشان دهند ؟

امضاء محفوظ


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست