انتخابات؛ پراکندگی یا وحدت چپ - دنیز ایشچی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۶ اسفند ۱٣۹۴ -
۲۵ فوريه ۲۰۱۶
تا روز انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان بیش از دو روز باقی نمانده است. تا آنجائی که من مشاهده کرده ام، تقریبا تمامی جریان های دموکراتیک، سکولار و چپ ایران ( به غیر از حزب توده ایران و اتحاد جمهوریخواهان ایران – اگر اتحاد جمهوریخواهان ایران را جریانی سکولار دموکراتیک بنامیم)، این انتخابات را تحریم کرده اند. کلمه تقریبا را از این بابت به کار می برم که من در مقاله "روزنامه مردم" حزب توده ایران به آشکار مشاهده نکردم که حزب این انتخابات را تحریم کرده باشد. حزب با اشاره به غیر دموکراتیک بودن آن، از کنار شرکت یا تحریم انتخابات با سکوت و بی اعتنائی معنی داری رد میشود. به لیست زیر توجه کنیم. من تاریخ اعلام موضع تحریم چندین سازمان اصلی چپ ایران را همراه با یکی دو جریان سیاسی سکولار دموکراتیک در زیر می آورم. آیا این لیست به تنهائی چه تصویری را به ما نشان داده و چه درس هائی را به ما می آموزد؟
کومله کردستان ایران - 15 بهمن - تحریم
حزب دموکرات کردستان ایران - 20 دیماه - تحریم
سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت - 1 اسفند - تحریم
راه کارگر- 3 اسفند - تحریم
جبهه ملی ایران - 29 بهمن - تحریم
اتحاد فدائیان خلق ایران - 28 بهمن - تحریم
سازمان فدائیان خلق ایران اقلیت - 27 بهمن- تحریم
جمهوریخواهان دموکرات لائیک 4 اسفند- تحریم
اتحاد جمهوریخواهان ایران 4 اسفند – شرکت
حزب توده ایران - 3 اسفند - نامشخص
در شرایطی که با وجود تصفیه ها و رد صلاحیت های فراوان اصلاح طلبان و اعتدلالیون حکومتی از طرف اصول گرایان ولایت فقیه و پاسداران، هر دو جبهه لیست کاندیداهای خود را آماده کرده و خود را برای انتخابات چند روز دیگر آماده می کنند. اصول گرایان لیست خود را دارند که همه انتظار دارند تا اسامی آنها بصورت معجزه آسائی دوباره از صندوق ها بیرون بیایند. اصلاح طلبان و اعتدلالیون که به تصفیه ها و رد صلاحیت های سنگین تن داده و بصورتی گلایه مند، مظلومانه و زخمی، لیست کاندیداهای خود را همان طور که آقای خاتمی روز سی بهمن "لیست امید" نامیده اند اعلام کرده اند. این امر نشان می دهد که هم جناح اصول گرایان و هم اصلاح طلبان حکومتی از انسجام و یکپارچگی قابل توجهی برخوردار می باشند. آیا ما یک چنین انسجامی را بطور خاص در درون جبهه نیروهای چپ و بصورت عام در درون بلولک نحله های سیاسی سکولار، دموکرات، مدرن و آزادیخواه میبینیم؟
اطلاعیه ها، نقد ها، میزگردها، مقالات و بحث های تمامی این احزاب و سازمان ها نشان می دهد که همه آنها از آغاز روی جنبه های غیر دموکراتیک، انحصارگرانه، آزادی ستیزانه و غیر مردمی آن حساسیت ویژه ای نشان داده و با زیر ذره بین گرفتن مرحله به مرحله روند پیشروی آن، بازتاب های آن را مورد ارزیابی قرار می دادند. بعضی از این سازمان ها پیشا پیش جنبه های ساختاری، ارزشی و سیاسی کلان این انتخابات را برجسته کرده و به تحریم آن پرداختند. کومه له، جببه ملی ایران، اتحاد فدائیان و حزب دموکرات کردستان ایران از جمله آنان بودند. بعضی دیگر از سازمان ها بعد از مشاهده تصفیه های کلان کاندیداهای جناح اصلاح طلبان، مشاهده اینکه لیست باقیمانده از اصلاح طلبان دیگر چندان پتانسیل و ظرفیت اصلاح طلبانه ای ندارد، این نتیجه گیری را به خودشان تحمیل شده یافتند.
جواب سوال پاراگراف قبلی را ندادم. نه؛ با وجود اینکه تقریبا همه این سازمان ها شرکت در انتخابات را تحریم کرده اند،این تحریم نه بصورت همگام، نه با وحدت عمل، نه توسط اطلاعیه های مشترک، ونه حتی بصورت اعلام توسط تریبونها، ارگانها و نهادهای مشترک و واحدی برای اعلام موضع مشترک برای مردم ایرام و جامعه جهانی صورت نگرفت. همه اعلام موضع واحد تحریم انتخابات را در جو پراکندگی مطلق ابراز نمودند . این است وضعیت چپ ایران؛ این است وضعیت جبهه سکولار دموکراسی ایران. در مقابل، دسته بندی های سیاسی درون حکومتی را تماشا بکنیم که اصول گرایان حکومتی لیست واحد خود را دارند و بر محور آن تبلیغ می کنند، و اصلاح طلبان حکومتی لیست شکسته بسته خود را دارا می باشند و بر محور آن ها گرد می ایند.
آیا باید اینجا کومه له و حزب دموکرات کردستان ایران را که جزو اولین احزاب سیاسی چپ و دموکرات ایران بودند که انتخابات را تحریم کردند، بعنوان پیشگامان جنبش چپ و جبهه سکولار دموکراسی نامید؟ به نظر من نه. آیا سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت را که تا روز اول اسفند و شش روز مانده به انتخابات صبر کرد تا ضمن ارائه دادن کامل ترین موضع سیاسی اعلام شده را باید پیشگام جنبش چپ در هدایت این حرکت نامید؟ جواب به این سوال هم نه می باشد.
پر واضح است که یکی از دلایل طول کشیدن اعلام موضع از طرف سازمان اکثریت این می باشد که باید نظرهای مختلف دیدگاه های مختلف، ار لیبرال های محافظه کار درون سازمانی گرفته تا نیروهای چپ دموکرات، همه بایستی در یک روند بحث های زنده و فعال در مسیر رسیدن به موضعی واحد و مستحکم شرکت فعال میکردند. نمونه های این بحث ها را در مقالات نوشته شده و بحث ها و میزگردهاشاهد بودیم. ما همه شاهد بودیم . در پی انتظار طولانی همگان نسبت به اینکه موضع سازمان اکثریت چه خواهد بود، بالاخره این رفیق بهزاد کریمی، بود که در اطلاعیه ای دو نفره به همراه محمد اعظمی رسما اعلام کرد که او شخصا انتخابات را تحریم می کند. برای ناظرین از کنار کاملا اینطور جلوه می کند که از یک طرف این اقدام وی مثل کوبیدن آخرین میخ بر تابوت مواضع محافظه کاران لیبرال درون سازمانی در مورد مساله انتخابات بود و از طرف دیگر با این کار خود نسبت به اعلام موضع رسمی سازمان در راستای مواضع چپ دموکراتیک در این مورد شتاب بیشتری بخشید. این بعد استدلالی موضع اطلاعیه اکثریت به پایه های اصولی و پرینسیپ های دموکراسی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی، حقوق شهروندی و ازادی های سیاسی استوار می باشد.
. علت دیگر طول کشیدن اعلام موضع نهائی که در اطلاعیه منعکس شده است، زیر ذره بین گرفتن روند تحولات مربوط به انتخابات، تصفیه ها، اعلام لیست از طرف اصلاح طلبان و بقول خود اطلاعیه سازمان " لیست های موجود، تامین کننده نظر ما نیستند"استوار می باشد. بر اساس این استدلال، پرینسیپ ها و اصول بنیادین را به کناری گذاشته و به "لیست کاندیداهای تنظیم شده از طرف جناح های حکومتی" با چشم پوشی به نقش نظارت استصوابی شورای نگهبان، نقش مجلس خبرگان، و نهادهای دیگر حکومت فقاهتی، به ظرفیت ها پتانسیل های "لیست ها" نظارت می کند. دلیل اصلی اینکه "لیست ها" اینقدر اهمیت و اولویت پیدا میکند، گرچه از یک طرف بر بنیان های فلسفه ماکیاولیستی "مملکت در خطر است"، لذا برای حفظ مملکت باید با شیطان هم همدست شد، استوار می باشد. از طرف دیگر این اهمیت یابی متاثر از تاثیرات جبهه محافظه کاری لیبرالیستی نشات میگیرد که استراتژی محوری آنها بر این بنیان استوار می باشد که سازمان در هر شرایطی فقط و فقط باید نقش سایه و سیاهی لشکر اصلاح طلبان حکومتی را ایفا بکند.
این که سازمان اکثریت نتاقص بین برخوردهای استوار بر پایه پرینسیپ ها را با برخوردی که پرینسیپ ها را تحت عنوان پراگماتیسم استفاده از "پتانسیل های لیستها" ، زیر پا می گذارد، تحت هر شرایطی چگونه حل خواهد کرد. نتیجه امر این است که در مورد اعلام موضع سر مساله انتخابات، یک چنین عاملی باعث میشود که نه تنها اعلام موضع اینقدر طول بکشد، بلکه این تناقض در اعلامه نهائی هم منعکس گردد. جواب رفیق بهروز در مصاحبه امروزش تلاش می کند تا توصیف کند که آش این دفعه آنقدر شور بود که ما با تمام تلاشی که کردیم تا بر پایه های "پرگماتیسم سیاسی" بتوانیم به "لیست امید" رای بدهیم، این کار با توجه به "ترکیب لیست" که در آن جانیانی که دهها فدائی و نیروهای چپ را اعدام کرده اند وجود دارند، ممکن نبود. این در شرایطی می باشد که محافظه کاران لیبرالی که هنوز لباس چپ بر تن دارند، حاضرند امروز در مراسم یادبود بنیانگذاران فدائی شرکت بکنند، و فردا شانه به شانه اعدام کنندگان یاران بیژن و مسعود، پرچم امید نسلی را به دست این جانیان بسپارند، و به تبلیغ "من رای میدهم" بپردازند.
این مساله موجب میگردد تا بالاخره سازمان نتواند جبهه فراگیرتری از چپ را شامل بخش عمده ای از کنشگران منفرد چپ و اتحاد فدائیان را باخود در این حرکت گرد هم آورده، همراه و همگام بکند. این فرصت از دست رفته با دقت کردن بر رویه دیگر سکه، یعنی وضعیت عمومی اپوزیسیون فراگیرسکولار دموکرات که در مرکز آن نیروهای چپ قرار دارند قابل مشاهده می باشد. استقلال موضع جبهه سکولار دموکراسی و در مرکز آن بلوک چپ، اتفاق عمل آنها و انسجام بیشتر این بلوک به معنی تقابل با اصلاح طلبان غیر سکولار غیر دموکرات درون حکومتی نیست.. این امر نقطه "امید" واقعی ملیونها مردم خواهان سکولاریسم، آزادی و عدالت را از اصلاح طلبان غیر سکولار غیر دموکرات به جبهه سکولار دموکراسی و مرکز ثقل نقطه چپ های دموکرات منتقل خواهد کرد. به همان شیوه ای که فدائیان خلق در روزهای بعد از بهمن پنجاه و هفت، به نقطه امید ملتی تبدیل می شدند.
اتحاد جمهوریخواهان ایران که بازتابی از محافظه کاری لیبرالیستی می باشد که تلاش دارد به قیمت نفی سکولاریسم خود را به هر نحوی به اصلاح طلبان حکومتی نزدیک بکند، موجب شد تا در درون مجموعه پردایم جمهوریخواهان ایران، انتی تز خود، یعنی جمهوریخواهان لائیک را بیافریند که توان همزیستی با غیر سکولار ها را نخواهد داشت. در شرایطی که ایران بیشتر از همه به اتحاد جمهوریخواهان سکولار و دموکراتیک دارد، اتحاد جمهوریخواهان لائیک، با تاکید بر جنبه لائیسیته به افراط چپ کشیده میشود، و اتحاد جمهوریخواهانی که جز سایه های اپوزیسیون درون حکومتی بیش نیستند، عملا در موارد کلیدی در خدمت نحله های غیر سکولار حکومتی قرار میگیرند، به محافظه کاری لیبرالیستی کشیده میشوند. سنتز این دو جریان "اتحاد جمهوریخواهان سکولار دموکراتیک" می باشد که فعلا وجود خارجی ندارد.
مقاله قبلی من در مورد شرایط ویژه امروزین جنبش چپ که به نقش کلیدی نزدیکی های کنشگران چپ، سازمان فدائیان اکثریت و بخش خواهان وحدت اتحاد فدائیان میپردازد و فرصت ها و عرصه های عملی کارکرد امروزین آنها را بر عرصه های کارکردهای نظری میان سه نیروی کنشگران منفرد چپ، سازمان اکثریت و بخش وحدت طلب اتحاد فدائیان خلق استوار می باشد تاکید می کند. بررسی رفتار عمومی چپ ایران در جریان انتخابات اخیر نشان می دهد که باز هم فرصت کلیدی دیگری از دست داده شد. فرصت ها را دریابیم و آنها را از دست ندهیم.
دو مقاله قبل از این من از "امید" صحبت کرده و تلاش کرده بودم از نقش بالقوه چپ دموکرات ایران بعنوان آلترناتیو "امید" و مرکز ثقل جنبش سکولار دموکراتیک ایران مطرح کرده و با دو تا شعر به آن پرداخته بودم. امروز اصلاح طلبان از لیستی که از قهقرای قبرستان تاریخ در آورده اند را بعنوان "لیست امید" هفتاد میلیون مردم ایران برای گذر با ناکجا آبادی در قرن بیست و یک یاد می کنند. اگر شاید شجاعت بهزاد نبود، شاید امروز سازمانی که چندین روز پیش سالگرد سیاهکل را جشن گرفته و خود را رهرو راستین بیژن و مسعود و پویان می نامد، شانه به شانه "مثلث جیم" و شرکایش پرچم "لیست امید" آنها را بلند کرده بود. بلوک چپ ایران در شرایط ائتلاف کنشگران منفرد چپ، سازمان اکثریت و بخش وحدت طلب اتحاد فدائی قادر خواهد بود که هویت قدرتمند تر "چپ دموکراتیک" خود را باز یافته و نیروهای محافظه کار لیبرال را که میشود آنها را با "بوریس جانسون" انگلستان مقایسه کرد، و هنوز در درون سازمان های سیاسی چپ ما حضور دارند را در اقلیت قرار دهد.
دنیز ایشچی 25/02/2016
www.komala.org
www.kurdistanmedia.com
www.kar-online.com
www.tudehpartyiran.org
www.akhbar-rooz.com
www.asre-nou.net
74.91.172.21
www.akhbar-rooz.com
www.akhbar-rooz.com
www.kar-online.com
|