یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اعلامیه حزب حکمتیست در باره مضحکه انتخابات ۹۴ - "نه" بزرگ به جمهوری اسلامی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۵ اسفند ۱٣۹۴ -  ۵ مارس ۲۰۱۶


وزن بالای مردمی که در مضحکه انتخابات مجلسین اسلامی شرکت نکردند، حتی با آمار قلابی حکومت اسلامی، به تنهائی بالاتر از وزن کل نظام و خامنه ای و باندهای متفرقه در پیکره حکومت اسلامی است. آمار شرکت سی و دو میلیونی و شصت درصدی واجدین رای در سراسر کشور را نمیتوان با اتکا به هیچ منبع مستقلی تائید کرد. هر نوع قبول این آمار پذیرفتن صورت مسئله از جمهوری اسلامی است. میزان کسانی که شرکت نکرده اند لااقل تا آن حد پائین آورده شده که نرخ شرکت شصت درصدی بعنوان "نرخی آبرومند" و تابلوی "مشروعیت حقوقی" نظام اسلامی اعلام شود. چرا متقابلا نمیتوان ادعا کرد که بیش از هفتاد درصد مردم در این مضحکه شرکت نکرده اند؟ در تهران به اعتراف وزیر کشورشان بیش از پنجاه درصد واجدین رای در بساط رسوای "انتخابات" رژیم شرکت نکردند. حتی اگر برای یک لحظه آمار قلابی حکومت را فرض بگیریم، جمهوری اسلامی از خامنه ای و رفسنجانی و روحانی تا خاتمی و موسوی و رهنورد و کروبی و کل نظام همراه با رسانه های غربی و اپوزیسیون طرفدار رژیم بسیج شد تا مردم را پای صندوقهای کذائی رای به جنایتکاران متفرقه بکشاند، اما برنده اصلی مردمی بودند که در این مضحکه شرکت نکردند.

اما آنها هم که در انتخابات شرکت کردند نقطه عزیمت واحدی نداشتند. بخشی قلیل پایه واقعی جناح های حکومتی هستند که در تداوم حاکمیت جمهوری اسلامی ذینفع اند و لابد فعالانه در "انتخابات" و "رای" دادن به نظام اسلامی شرکت میکنند. بخش بسیار وسیعتری که جمهوری اسلامی را هم نمیخواهند با محاسبات پراگماتیستی و دخالت دادن مصلحت ها و در فقدان یک رهبری و آلترناتیو سیاسی رادیکال در دسترس با سیاست "انتخاب بین بد و بدتر" رفتند. رای این طیف با هر محاسبه و نیتی اشتباه است چون این رای تنها به جیب نظام اسلامی و شخص خامنه ای میریزد. ماحصل عملی این سیاست در تجربه اخیر، حذف امثال مصباح و یزدی و به تخت نشاندن امثال ریشهری و دُری نجف آبادی است. این بلوک رای میتوانست و این امکان را داشت که به اردوی "نه" به انتخابات بپیوندد.

کلیت جمهوری اسلامی و جناحهای اصلی آن بعد از این انتخابات پدیده ضعیف تری خواهند بود. فعلا و برای یکی دو هفته خامنه ای ادعا میکند که "مردم به نظام رای دادند" اما خودش هم میداند نه فقط آنها که شرکت نکردند و رای ندادند بلکه بخش مهمی هم از رای دهندگان علیه تمایلات و ترجیحات وی رای دادند. اصلاح طلبان حکومتی از "پیروزی" سخن میگویند اما با رای موسوی و کروبی و فراخوان خاتمی و بسیج پشت رفسنجانی و حمایت از محافظه کاران طرفدار خامنه ای، میخی دیگر بر تابوت جنبش سبز و اصلاح طلبی اسلامی درون رژیم کوبیدند تا در اشتراک با جناح اصلی حاکم و زیر قبای خامنه ای برای بقای نظامشان عمر بخرند. این "پیروزی" ادعائی چیزی جز تشیع جنازه جنبش سبز و رفتن اصلاح طلبان حکومتی بزیر عبای محافظه کاران نیست. جناح راست حکومتی موسوم به اصولگرا نیز بیش از پیش تجزیه میشود. تا اطلاع ثانوی تندروهای دو جناح پشت صحنه میروند تا بعد از برجام در قلمرو اقتصاد و سیاست به خط "عُقلای نظام" برای بقای حکومت فرصت بدهند. اما ائتلاف "لیست امید" که برای "مجلس همسو با دولت اعتدال" بمیدان آمد، قادر نخواهد بود موازنه پایداری در درون نظام اسلامی ایجاد کند. این طیف در منگنه رفتن بسمت خامنه ای و یا محدود کردن قدرت وی، زیر فشار پائین و تناقض منافع باندهای درون حکومتی در روند تجزیه و تلاشی قرار میگیرد.

جمهوری اسلامی بعد از برجام و انباشت گسترده توقعات مردم کارگر و زحمتکش و برای تقابل با موقعیت انفجاری جامعه، نیاز داشت از تنشهای درونی بکاهد و شکاف سال هشتاد و هشت را پشت سر بگذارد. از خامنه ای و رفسنجانی تا موسوی و کروبی به این امر نیاز داشتند. کل نیروی نظام اسلامی برای شرکت در "انتخابات" بسیج شد اما در مقابل "نه" بالا و قاطع مردم شکست خورد. "انتخابات" مجلسین اسلامی شاید برای برخی مفسرین شیفته تغییرات از درون رژیم تا حد "یک انقلاب دمکراتیک" ارتقا داده شود و رسانه های حکومتی دستجمعی "لبیک به خامنه ای" و "حماسه تاریخی" را تیتر کنند، اما سرآغاز دوره جدیدی از بسیج نیروی جنبش سرنگونی و بمیدان آمدن جنبش های واقعی و رادیکال توده های تشنه آزادی و رفاه خواهد بود. این بار دیگر بهانه ای ندارند و نمیتوانند ادای اپوزیسیون و مغضوب دربیاورند، گوش تا گوش مجلس و ارگانهای قدرت در اختیارشان است. ظاهرا حاکمیت پایه قدرتش را برای تقابل با مردم گسترش داده است اما واقعیت اینست که عریانتر و بدون حائل تر در مقابل تمایلات و خواسته های واقعی کارگر و مردم حق طلب قرار گرفته است.

دوره آتی بیش از پیش، تقابل حکومت اسلامی بعنوان حکومت حافظ منافع سرمایه داران با جنبش طبقه کارگر و مردم زحمتکش تشدید میشود. امر سرنگونی بار دیگر بعنوان یک افق مطرح در سیاست ایران جای شایسته خود را پیدا میکند و پلاریزاسیون سیاسی در جامعه اشکال عمیق تری بخود خواهد گرفت. جنگ بازنده ها به مرحله خُرد کننده ای رسیده است و نوبت اراده سیاسی و سازمانیافته مردم فرا رسیده است.

حزب کمونیست کارگری - حکمتیست به دهها میلیونی که قاطعانه در مضحکه انتخابات شرکت نکردند و وقعی به تبلیغات حکومتی ها ننهادند، درود میفرستد و خود را درکنار آنها میداند. امروز این اردو در موقعیتی قرار دارد که میتواند پاسخ یاوه گوئی های سنگین تبلیغاتی کل بورژوازی اعم از حکومتی و غیر حکومتی را یکجا بدهد. حزب حکمتیست کارگران و زحمتکشان، زنان آزادیخواه و برابری طلب، جوانان پیشرو و انقلابی را به تداوم مبارزه برای طرح خواستهای واقعی و فوری خویش و برای عقب راندن و به زیر کشیدن بساط ننگین جمهوری اسلامی فرامیخواند!

حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست
اسفند ۱۳۹۴ – مارس ۲۰۱۶  


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست