یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انتخاباتی که سپری شد - هواداران سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت – داخل کشور – گروه بهمن



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۵ اسفند ۱٣۹۴ -  ۵ مارس ۲۰۱۶


انتخابات ۷ اسفند ۱٣۹۴ مانند دیگر انتخابات ٣۷ ساله جمهوری اسلامی برگزار شد. انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی و دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری از مضحک ترین و مهندسی شده ترین انتخابات بعد از انتخابات بهمن ۱٣۵۷ به شمار می آید.
انتخابات در زیر سایه تهدید و ارعاب، تخلف و تقلب، اجیر نمودن افرادی به سبک گذشته و یا به شیوه های نوین انجام گرفت. تهدیدها و ارعاب به شیوه ای که طی سالیان سال به ذهن جامعه القاء شده است و یا عملاً اجرایی نموده اند، که اگر شناسنامه فاقد مهر انتخابات باشد شامل مجازاتی خواهد شد از جمله عدم استفاده از سهمیه دانشگاه های معتبر و دولتی، عدم استخدام در مشاغل لشگری و کشوری، عدم استفاده از معافیت سربازی و یا تخفیف از مدت زمان و تعیین محل سربازی، عدم پرداخت پول یارانه و یا جلوگیری از رفتن به زیارت یا گرفتن پست و مقام حتی در رده های پائینی و میانی، قطع مستمری از کمیته امام، عدم پرداخت تسهیلات بانکی و سایر مجوزهای شغلی و... اجیر نمودن انسان هایی به بهانه های واهی جهت رفع مشکلات عدیده ای بدون پشتوانه عملی، هم چنین خرید و فروش رای به شکل آشکار و نهان برای هر رای مبلغی بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومان این نرخ در شهرستان ها متفاوت است.
خرید و فروش رای، کناره گیری به نفع هم از مبلغ پنجاه هزار تومان تا یک میلیارد تومان بستگی به مناطق و جایگاه افراد در رای آوری، پرداخت مبالغ کلان جهت تایید صلاحیت افرادی که رد صلاحیت شده و یا احراز صلاحیت نشده اند. تقسیم کالا بین بخشی از مردم به وپژه مناطق محروم، تقلب و تخلف با انداختن برگه های رای غیر واقعی به صندوق ها، دست بردن در آمار رای ها، تحویل و شمارش آرای صندوق های مجهول الهویه که بعد از اتمام زمان قانونی به صورت آک بند واصل می شوند و... این موارد توسط افرادی از هیات های اجرایی و نظارت انجام می پذیرد که سالیان سال این روش ها را تجربه کرده و خبره کار هستند. در غیاب رسانه های آزاد و نهادهای مدنی و صنفی و احزاب سیاسی مستقل توانمند است که این ترفندهای مخرب و فساد آفرین در نظام ولایت فقیه نهادینه می شوند. تبلیغ برای رای دادن در عرصه داخلی و خارجی با موانع چندانی مواجه نیستند به ویژه زمانی که رسانه های جهانی از جمله بی بی سی و صدای آمریکا همراهشان می شوند.

- لولوی انتخابات در هر مرحله:
در یک انتخابات لولویی بنام آقای جلیلی را علم می نمایند تا مردم از ترس وی به آقای روحانی رای دهند و در انتخابات اخیر لولوی مثلث "جیم" جنتی، یزدی و مصباح علم می شوند تا به جانیان دیگر که تحت عنوان "لیست امید" معرفی می شوند رای بدهند. جانیانی همانند رفسنجانی، دری نجف آبادی، محمدی ری شهری، موحدی کرمانی و یا جلالی و بهروز نعمتی و یا پایمال کنندگان حقوق کارگران و زحمت کشان امثال محجوب و سهیلا جلودارزاده و...

- اصلاح طلبی یا تسلیم طلبی
اصلاح طلبان که به جز نامی مانند همان شیر بی یال و کوپال رمقی برایشان باقی نمانده است نه دارای تعریف مشخص و نه دارای هدف و برنامه هستند. روز به روز افول می نمایند از خاتمی به موسوی و از موسوی به رفسنجانی و از رفسنجانی به روحانی و از روحانی هم اینک به لاریجانی و ری شهری و دری نجف آبادی روی آورده اند و هیچگونه حد و مرز و خط قرمزی برای خود و یا مطالبات اساسی مردم قائل نیستند و اظهار می دارند تحت هر شرایطی و با هر گزینه ای که شورای نگهبان مشخص نماید رای خواهیم داد. هسته اصلی حکومت که همانا ولی فقیه و بیت او و نهادهای نظامی و امنیتی هستند به ذائقه شان پی برده اند و می دانند که اینان برای ورود به قدرت هر چند بدون اختیار به هر ذلتی تن می دهند. چون مدافع حفظ این نظام و منافع خویش به هر قیمتی هستند.

- اپوزسیون:
شکی نیست که همه ما متوجه موارد فوق بوده و هستیم و در پس ذهن مان و یا عملاً با شیوه های یاد شده مخالفیم. اما پرسش اساسی این است که چرا بخشی از اپوزاسیون مخالف جمهوری اسلامی در هر انتخابات، مردم را تشویق به رای دادن می نمایند؟ آیا بعد از نزدیک به چهار دهه متوجه نیستند که جمهوری اسلامی حکومتی دو وجهی است تحت مدیریت ولایت مطلقه فقیه و نیروهای نظامتی و امنیتی؟ آیا نمی دانند که حکومت اسلامی این دو وجهی بودن را یکی از اصول بنیادی بقای خود می دانند؟ در یک زمان دولت لیبرال زنده یاد بازرگان و بهشتی ـ رفسنجانی را می خواهد و در زمان دیگر جناح های چپ و راست درون حکومت و در مرحله بعدی اصلاح طلب و اصول گرا و هم اینک نیرویی بنام اعتدال گرا، مگر نه زیست و بقای جمهوری اسلامی در این ٣۷ سال بر پایه های بحران زایی و دو وجهی بودن تداوم داشته است، یعنی هم به ظریف نیاز دارد و هم به قاسم سلیمانی، هم به جام زهر و نرمش قهرمانانه نیازمند است و هم به سرکوب داخلی و تقابل با جامعه جهانی و منطقه ای.
برای بخشی از اپوزسیون حکومت اسلامی نه اپوزسیون جناح های درون حکومتی، همراهی بخشی از نیروهای هوادار اپوزاسیون و یا منتقدین اصلی اش که به پای صندوق های رای می روند و مردم را تشویق به رای دادن می نمایند تا اسامی قاتلین فرزندان این مرز و بوم و غارتگران سرمایه های ملی را در برگه رای بنویسند شرم آور است. زیرا بخشی از مردم، ما را حداقل همراهان دیروز این جماعت می دانند. آن بخش از مردم که، در این مرحله از انتخابات تحت تاثیر بیانیه های اپوزسیون که دعوت به عدم شرکت و تحریم انتخابات داشتند و یا تحت تاثیر افشاگری های آزادیخواهان داخل و خارج کشور و یا به هر دلیل دیگری که خود مردم در طی عمر این حکومت با آزمون و خطا به این نتیجه رسیده اند که جمهوری اسلامی اصلاح پذیر نیست و انتخابات وقت مناسبی است تا به جای نه گفتن به جنایاتی تحت عنوان مثلث "جیم" نه را به کلیت رژیم و به جای مثلث جیم به مربع "رجیم" (رفسنجانی اضافه شود) بگویند.
آری شرم آور بود آن گاه که در روز ۷ اسفند که مصادف با اعدام فرزندان سرفراز میهنمان مانند ناخدا افضلی و دیگر جان باختگان است به قاتلشان در لیست "امید" بنام ری شهری؛ و یا به آمران قتل های زنجیره ای که انسان های شجاع و آزادیخواه ایران را به مانند زنده یادان داریوش و پروانه فروهر مختاری و پوینده و پیروز دوانی.... به قتل رساندند، به امثال دری نجف آبادی رای دهیم. البته نیروهایی هستند که در حد توان و امکان به مردم خواهند گفت که باید بین بخش عمده ای از اپوزیسیون داخل و خارج کشور که مدافع آزادی، عدالت اجتماعی و خواهان نظامی سکولار و دمکرات هستند با این بخش از اپوزسیون که به حکومت رای می دهند تفاوت گذاشت.

- میزان مشارکت در رای دادن:
با توجه به دلایلی که برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای برشمردیم، هم چنین آمارهای ضد و نقیض ستاد انتخابات کشور و دیگر نهادهای مربوطه و نظر به مشاهدات عینی در میان مردم میزان میانگین مشارکت در رای دهی حتی با دید مثبت به نفع حاکمیت از پنجاه درصد تجاوز نمی نماید. در این مرحله انتخابات، از دلایل شلوغی و یا به طول انجامیدن برخی از حوزه های رای گیری می توان به مواردی اشاره نمود از جمله این بار قسمتی از مراحل رای گیری الکترونیکی انجام می گرفت بدون اینکه زیر ساخت های لازم مهیا شده باشد. قطع سیستم ها، عدم آموزش و مهارت کافی کارشناسان، انگیزه داخلی و تصرف در رای ها، جابه جایی عده ای از رای دهندگان از منطقه ای به منطقه ای دیگر برای رای دادن به فرد یا افراد مورد نظر جناح های مختلف، بسته شدن برخی از شعبه های اخذ رای به ویژه برخی مساجد که در سالیان قبل مکان اخذ رای بودند و ... موجب گردید تا بخشی از افراد رای دهنده ساعت ها در صف ها معطل شوند.

- چند نکته پایانی:
یکم: اپوزسیون اگر می خواهد پیامی را از انتخابات دریافت نماید و در عمل سیاسی به کار بندد می بایست به جمعیتی که حدود ۵۰ درصد یعنی بیش از ۲۷ میلیون نفر است و یا حتی طبق آمارهای مغایر با واقعیت رژیم حدود ۲۱ میلیون نفر محسوب می شوند توجه ویژه ای بنماید و از هم اکنون با در نظر گرفتن احتمال بالای وضعیت موجود در جمهوری اسلامی، آمار تحریم کنندگان را افزایش دهد و نسبت به سازمان دهی و جهت دهی مبارزات مردم مسیری سوم و مستقل از جناح های حکومتی تبلیغ و سازماندهی نمایند. مخالفین رژیم ولایت فقیه نبایستی به دلیل انفعال سیاسی خویش مردم را صرفا مجاب به دنباله روی از جناحی از حکومت نمایند که آرای شان در بین واجدین شرایط رای دهی از یک چهارم تجاوز نمی نماید، و بخش عمده ای از آنان در این ٣۷ سال در جنایات و پایمال نمودن حقوق اساسی جامعه شریک بوده و یا در قبال آن سکوت نموده اند. از این جهت مخالفین وضع موجود و حاکمیت ارتجاعی بایستی به خود آیند و با برنامه ریزی شایسته موج روزافزون نارضایتی مردم را همراهی و از افتادنشان به دام پوپولیسمی دیگر بی تفاوت نباشند.
دوم: بجاست که در عالم سیاست دشمنی و دوستی دائم وجود ندارد. اما دوستی و دشمنی بر یک سری قواعد استوارند و نه استثناء. در عالم سیاست سازش بر سر بده بستان است نه عقب نشینی با مقیاس کیلومتر و پیش روی با مقیاس میلی متر و هرگاه رژیم "گنجشک هایی" را به عنوان "قناری" رنگ آمیزی می نمایند نباید با فراغ بال خریدار آن ها باشیم. شوربختانه افراد و جناح های مورد حمایت بخشی از اپوزسیون وابسته به حکومت تاکنون نسبت به نقد صریح و شفاف گذشته خود و یا حتی یک عذرخواهی خشک و خالی در همراهی و یا سکوت در مقابل جنایات رژیم قدمی بر نداشته اند.
سوم: خیلی از افرادی که به نام مستقل در این انتخابات ثبت نام نموده اند از نیروهای نظامی و امنیتی و یا دیگر جناح های حکومتی از جمله "موتلفه" می باشند.
چهارم: با توجه به آرایش های سیاسی جدید و تحولات مدافعان جمهوری اسلامی بهتر است این جریانات فکری همراه با رژیم ولی فقیه را در کلیت خویش به دو جناح میانه رو و تندرو و یا افراطی تقسیم کنیم، زیرا تقسیم بندی های قبلی به هم ریخته و در چهارچوب های گذشته نمی گنجد.
پنجم: از سر خیرخواهی به آن دسته از مخالفین و منتقدین جناح تندرو و حاکمیت یادآوری می شود که تمام پل های پشت خویش را خراب ننمایند زیرا ممکن است همین افراد تندرو و جانی فردای دیگر در "لیست امید" قرار گیرند. ولی فقیه اخیرا فرمودند که ما تندرو و کندرو و یا میانه رو نداریم بلکه همه با هم هستیم و این حرف ها مال دشمن است. (نقل به مضمون)
ششم: ما جمعی از هواداران سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت ـ داخل کشور ـ گروه بهمن برعکس خواسته گروه "خرداد" که آن هم از هواداران سازمان در داخل کشور است و تحت هر شرایطی در هر انتخاباتی مردم را تشویق به رای دادن به نیروهای درون حکومتی می نماید و برخی از نظراتشان به شدت ضعیف تر از منتقدین درون حاکمیت در گذشته و حال است، از شورای مرکزی سازمان انتظار داشتیم بیانیه خود را برای عدم شرکت و تحریم انتخابات خیلی زودتر از روز رای گیری و به صورت صریح و شفاف اعلام نماید هر چند معتقدیم بیانیه مشترک توسط آقایان بهزاد کریمی و محمد اعظمی و هم چنین بیانیه شورای مرکزی سازمان که در اندک روزهای مانده به رای گیری انتشار یافتند، با توجه به دیدگاه های متفاوت و حتی متضاد درون سازمانی؛ با رویکرد به رژیم جمهوری اسلامی را، می توان گامی مثبت ارزیابی نمود.

هواداران سازمان فدائیان خلق ایران ـ اکثریت داخل کشور
گروه بهمن اسفند ماه ۱٣۹۴ خورشیدی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست