آخر زمان خلافت
پاتریک کاکبرن - برگردان: و.معصوم زاده
•
اما پیشگویی احمد در این مورد که خلافت داعش بهروزهای آخر خود میرسد تا چه حد واقعبینانه است؟ آنها حتماً تضعیف شدهاند، آنهم به این خاطر که از سال ۲۰۱۴ با مداخله نظامی آمریکاییها و روسها جنگ بینالمللی شده است. قدرتهای محلی و منطقهای بیشتر از نقشی که داشتهاند برای خودشان حساب بازکردهاند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۷ اسفند ۱٣۹۴ -
۷ مارس ۲۰۱۶
جنگ سوریه و عراق عملاً منجر به پیدایش دو حکومت جدید در پنج سال گذشته شده و به یک شبهحکومت امکان داده است تا اراضی و حیطهی قدرت خویش را گسترش دهد. این دو حکومت جدید که هنوز از سوی جامعهی جهانی مورد شناسایی قرار نگرفتهاند، هم ازنظر نظامی و هم سیاسی، نیرومندتر از بسیاری از اعضای سازمان ملل ارزیابی میشوند. یکی حکومت اسلامی است، که در سال ۲۰۱۴ پس از تصرف موصل و پیروزی بر ارتش عراق، یک خلافت اسلامی در شرق سوریه و غرب عراق ایجاد کرده است. دومی حکومت "رژ اوا" است که کردهای سوری پس از عقبنشینی ارتش سوریه از مناطق کردنشین در سال ۲۰۱۲ این مناطق را چنین میخوانند و اینک پس از نیل به یکرشته پیروزیهای نظامی بر حکومت اسلامی در شمال سوریه، حدفاصل میان دجله و فرات را در برمیگیرد. در عراق، حکومت منطقهی کردستان، که از خودمختاری گسترده برخوردار است، با بهره برداری از شکسته شدن اقتدار حکومت مرکزی عراق در شمال این کشور توسط داعش، توانست ۴۰ درصد نواحی مورد مناقشه با حکومت مرکزی ، ازجمله مناطق نفتخیز کرکوک و نواحی کرد و عرب نشین مجاور را تحت کنترل خود درآورد.
حال پرسش اصلی این است که آیا این تحولات بنیادی در نقشهی سیاسی خاورمیانه، پس از خاتمهی مناقشههای کنونی، پایدار خواهد ماند و یا اینکه تحت چه شرایطی پایدار خواهد ماند؟ مسلم است که حکومت اسلامی تحتفشار دشمنان پراکنده ولی پرشمارش از بین خواهد رفت، اما هوادارانش در سوریه، عراق و دیگر کشورهای جهان عرب بهمثابه یک قدرت به حیات خود ادامه خواهند داد. کردها در موقعیت برتری قرار دارند، زیرا از پشتیبانی آمریکاییها بهرهمندند، آنهم تنها به این جهت که ۱۲۰ هزار نیروی جنگجویی را در اختیار دارند که در کنار ائتلاف تحت رهبری آمریکاییها عملیات موثر نظامی و از لحاظ سیاسی قابل قبولی را در برابر داعش انجام داده اند. کردها میترسند که با شکست داعش این پشتیبانی قطع شود و آنها به مراحم حکومتهای قدرت بازیافتهی مرکزی عراق و سوریه و نیز ترکیه و عربستان سعودی وابسته گردنند. یکی از رهبران کردهای "رژ اوا" سال گذشته به من گفت که "ما نمیخواهیم به گوشت دم توپ بازپسگیری "رقه" تبدیل شویم". همین حرف را، در ماه جاری، پانصد کیلومتر آنطرفتر، در حلبچهی مرز ایران در منطقهی خودمختار کردستان، از دهان محمد حاجی محمود، یکی از فرماندهان پیشکسوت پیشمرگه، دبیرکل حزب سوسیالیست شنیدم که در سال ۲۰۱۴ هزار جنگجو را در دفاع از شهر کرکوک در برابر داعش فرماندهی میکرد. فرزندش عطا در این جنگ کشتهشده بود. او میگفت اگر موصل آزاد شود و داعش شکست بخورد، کردهای ارزش بینالمللی خود را از دست خواهند داد. بدون این پشتیبانی، حکومت خودمختار کردستان قادر نخواهد بود که از اراضی مورد مناقشه دفاع کند.
برآمدن حکومتهای کردی، مقبول کشورهای منطقه نیست - اگرچه پارهای از کشورها، ازجمله عراق و سوریه، بر این باور بودند که این امر بهطور موقتی با منافع آنها سازگار است، زیرا در حال حاضر قدرت مقاومت در برابر آن را ندارند. اما ترکیه وحشتزده از اینکه قیام سال ۲۰۱۱، که امید داشت به دوران نوینی از نفوذ ترکیه در سراسر خاورمیانه منجر شود، در عوض به ایجاد یک حکومت کردی انجامیده که نیمی از بخش سوری پانصد و پنجاه کیلومتر نوار مرزی با ترکیه را در کنترل خود دارد. حتی بدتر از آن، حزب حاکم در منطقهی "رژ اوا" حزب اتحاد دمکراتیک است که بخش سوری حزب کارگران کردستان پ.ک.ک خوانده شده و آنکارا از سال ۱۹٨۴ سرگرم یک جنگ چریکی با آن است. حزب اتحاد دمکراتیک این پیوندها را انکار میکند، اما در تمامی دفاتر این حزب عکس عبدالله اوچالان، رهبر پ.ک.ک، نصب است که از سال ۱۹۹۹ در ترکیه زندانی است. از سالی که داعش از منطقه کوبانی کردستان سوریه شکست خورد و مجبور به عقبنشینی شد، "رژ اوا" دامنهی اراضی خود را در تمام جهتها گسترش داده و رهبران آنها تهدیدهای نظامی مداوم ترکها را نادیده میگیرند. در ماه ژوئن گذشته واحدهای حفاظت کردهای سوریه، شهرک تل ابیاد را، که نقطهی تقاطع مهمی میان مرزهای ترکیه و شهر رقه به شمار میآید، تصرف کردند و توانستند دو محدودهی از سه بخش ناحیهی میان دو شهر کوبانی و قمیشلی را به هم متصل کنند و اکنون در حال رسیدن به منطقهی سوم در نواحی غربی یعنی آفرین هستند. این پیشرویهای سریع تنها زیر حمایت هوایی آمریکاییها امکانپذیر شده است که نیروی آتش آنها را چند برابر کرده است. من در حولوحوش آخرین یورش نیروهای حفاظتی کردها و نیروی هوایی ائتلاف که بهطور قطعی دست بالا را گرفتند در تل ابیاد به سر میبردم. در سوریه و عراق کردها آماج حمله را شناسایی کرده و در پی ضربات هوایی بهعنوان نیروی پیادهنظام عمل میکنند. هرجایی که داعش دست به مقاومت میزند قربانیان فراوانی را متحمل میشود. در حین محاصرهی کوبانی که چهار ماه و نیم طول کشید، ۲۲۰۰ جنگجوی داعشی کشته شدند که بسیاری از آنان درنتیجهی ضربات هوایی آمریکاییها تلف شدند.
آنکارا بارها هشدار داده است که در صورت پیشروی کردها به سمت آفرین در غرب، ارتش این کشور دست به مداخله خواهد زد. آنها مشخصاً اعلام کردند که کردها اجازهی گذشتن از رود فرات را ندارند؛ این خط قرمز ترکها است. اما در ماه دسامبر گذشته، زمانی که کردها رزمندگان عرب موتلف خود، نیروهای دمکراتیک سوریه را به آنسوی رودخانهی فرات، به نزدیکی سد تشرین روانه کردند، ترکها دست به هیچ اقدامی نزدند، زیرا این پیشروی همراه با ضربات هوایی تحت حمایت آمریکاییها و روسیه علیه داعش در نقاط گوناگون صورت میگرفت. مخالفتها و اعتراضهای ترکیه از آغاز امسال، زمانی که ارتش سوریه همراه نیروهای کردی، علیرغم آنکه همکاری عملی آنها به اثبات نرسیده، در عملیات گازانبری راههای مواصلاتی داعش و دیگر گروههای مخالف را در کریدور کوچکی میان مرز ترکیه و شهر حلب، دومین کلانشهر سوریه، بستهاند بهطور فزایندهای عصبیتر شده است. در روز دوم فوریه، ارتش سوریه تحت حمایت هوایی روسیه، راه حلب را بست و یک هفته بعد نیروهای دمکراتیک سوریه پایگاه هوایی مناق را باز پس گرفتند؛ پایگاهی که تحت کنترل جبهه النصره هوادار القاعده قرار داشت و ترکیه مظنون به حمایت از آن است. روز ۱۴فوریه، نیروهای ترک تصرف کنندگان این پایگاه را به توپ بستند و خواهان ترک آنان از این پایگاه شدند. گره پیچیدهی نیروهای میلیشیا، ارتشی و گروههای قومی، که برای زیر کنترل گرفتن این ناحیهی بسیار کوچک اما مهم در حال نبردند، حتی برای استانداردهای سوری نیز بسیار گمراهکننده است. اما اگر نیروهای اپوزیسیون، ارتباط شان از مرزهای ترکیه به نحو پایدار قطع شود، موجب تضعیف جدی و نهایی آنها خواهد شد. حکومتهای سنّی، بهویژه ترکیه، عربستان سعودی و قطر، در تلاش درازمدت شان برای سرنگونی بشار الاسد با شکست مواجه خواهند شد. ترکیه با دورنمای ایجاد یک حکومت متخاصم تحت رهبری پ.ک.ک در مرزهای جنوبی خود مواجه خواهد شد و برایش دشوار خواهد بود تا قیام اقلیت ۱۷ میلیونی کردهای ترکیه را، که تحت رهبری پ.ک.ک مبارزهی طولانی اما آرامی داشتهاند، سرکوب کند.
چنان که پیداست اردوغان از ماه مه سال گذشته بر مداخلهی نظامی در سوریه اصرار داشته است، اما فرماندهان ارتش ترکیه به مخالفت با آن برخاستهاند. استدلال آنها چنین بوده است که ترکیه نباید وارد جنگی شود که آمریکاییها، روسها، ایران و ارتش سوریه، کردها و داعش را در برابر خواهد داشت و تنها موتلف او عربستان سعودی و پارهای از امارات خلیجفارس خواهند بود. وارد شدن به جنگ سوریه متضمن خطر بسیاری برای ترکیه است، که باوجود واردکردن تهمتهای پرسروصدا به گروههای کردی و تروریست خواندن آنها خود را به انجام خرده عملیات تلافیجویانه محدود کرده است. ارسین اوموت گولر، یک هنرپیشه و کارگردان ترک کرد تبار، اجازه نیافت تا جسد برادرش، عزیز را، که در جنگ با داعش در سوریه کشتهشده بود، به استانبول منتقل کند. عزیز، که بر اثر انفجار مین کشتهشده بود، تابعیت ترکیه را داشت و با سازمان حفاظت کردی سوریه همراهی میکرد، اما عضو حزب رادیکال سوسیالیست ترکیه بود، نه "پ.ک.ک.". ارسین میگوید مثلاینکه از آنتیگونه به عاریت گرفتهاند. پدرش به سوریه رفته و نمیخواست بدون جسد پسرش برگردد، ولی مقامات رسمی لجاجت به خرج میدادند.
لحن واکنش ترکها به پیدایش "رژ اوا" خصمانه بود، اما در عمل دودل بودند. یک روز یکی از وزرا تهدید به مداخلهی نظامی سرتاسری میکند و روز دیگر وزیر دیگر آن را مشروط به مشارکت آمریکاییها میسازد، که امری نامحتمل است. ترکیه نیروهای حفاظت کردهای سوریه را متهم به انجام بمبگذاری در آنکارا کرد، که در روز ۱۷ فوریه ۲٨ قربانی گرفت، امری که میتوانست احتمال انجام عملیات مداخله گرانه را افزایش دهد، اما عملیات اخیر ترکیه بسیار پراکنده و وافی به مقصود نبوده است. در روز ۲۴ نوامبر ۲۰۱۵، که یک جنگندهی اف.۱۶ ترکیه یک بمبافکن روسی را سرنگون کرد، چنین به نظرمی آمد که یک حملهی برنامهریزیشدهای انجامگرفته است، اما نتیجهی محتمل آن شد که روسیه جنگندههای پیشرفته و سامانههای ضد موشکی برای نیل به برتری هوایی در شمال سوریه به این کشور اعزام داشت. این بدان معنا است که ترکیه اگر قصد مداخلهی زمینی داشته باشد باید بدون حمایت هوایی دست به این اقدام زند و نیروهایش را در معرض حملات هوایی روسیه و حکومت سوریه قرار دهد. بسیاری از رهبران سیاسی کرد مداخلهی نظامی ترکیه از راه زمین را نامحتمل میدانند. فواد حسن، رئیس دفتر ریاست جمهوری کردستان عراق، ماه گذشته در اربیل، به من گفت که "اگر ترکها قصد مداخله را داشتند میبایست پیش از آنکه بمبافکن روسی را سرنگون کنند دست به این اقدام می زدند، بدیهی است که این به معنای آنست که ترکیه بهخوبی میداند که مصلحتش در چیست. او چنین استدلال میکند که نتیجهی قطعی این مناقشات به دو عامل بستگی دارد: چه کسی در جنگ پیروز است و همکاری میان آمریکا و روسیه چگونه پیش خواهد رفت. اگر قرار است روزی راهحلی برای این بحران یافته شود، از راه توافق ابرقدرتها خواهد بود و روسیه حداقل در خاورمیانه نقش ابرقدرتی خود را بازیافته است. یک ائتلاف باز نوین میان آمریکا و روسیه، که با رقابتهای نوبتی به سبک جنگ سرد قطع میشود، در مونیخ در روز ۱۲ فوریه توافقنامهای برای کمکرسانی به شهرهای محاصرهشدهی سوری به امضاء رساند که قرار است به قطع مخاصمات و نیل به آتشبس منجر شود. تنشزدایی از این بحران بهسختی قابلدسترس است، اما این واقعیت که آمریکا و روسیه در نظارت بر انجام آن اشتراک دارند نشان میدهد که آنها میخواهند پای قدرتهای محلی و منطقهای را از تصمیمگیری در مورد سوریه قطع کنند.
برای کردهای "رژ اوا" و منطقهی خودمختار عراق یک لحظهی سرنوشتساز از راه رسیده است: با پایان گرفتن جنگ، قدرت تازه بهدستآمده، محو و نابود خواهد شد. بالاخره این دو، قدرتهای کوچکی هستند، منطقهی خودمختار با شش میلیون جمعیت و "رژ اوا" با ۲.۲ میلیون- در میان قدرتهای پرجمعیت پیرامونشان. با اقتصادی که بهزحمت ویرانهها را سرپا نگاه میدارد. "رژ اوا" سازماندهی خوبی دارد، اما از هر سو در محاصره است و نمیتواند مقدار زیادی نفت به فروش رساند. هفتاد درصد ساختمانهای کوبانی در پی بمبارانهای آمریکاییها درب و داغان شد. مردم از شهرهای مجاور جبهههای جنگ مثل حسکه گریختهاند. مشکلات اقتصادی منطقه خودمختار کردستان عراق تا آن زمان، که قیمت نفت بهاندازهی غیرقابلانتظاری افزایش نیابد، حل ناشدنی است. سه سال پیش، آنها خودشان را "دوبی نوین" میخواندند، قطب تجاری و کشور پر درآمد نفتی که بینیاز از بغداد است. در حولوحوش اوج قیمت نفت هتلهای اربیل پر از تجار و فرستادههای خارجی بود. امروز در هتلها و مراکز تجاری پرنده پر نمیزند و کردستان عراق پر است از هتلها و ساختمانهای مسکونی نیم ساخته. مردم از پایان رونق منطقهی خودمختار کردستان شوکه شدهاند و بسیاری از آنها چمدانهایشان را برای مهاجرت به غرب اروپا بستهاند. شهرها، مراسم یادبود کشتهشدگان عبور از دریای اژه میان ترکیه و یونان است برقرار است. درآمدهای نفتی این منطقه اکنون به میزان ۴۰۰ میلیون دلار در روز است، و مخارج آن ۱.۱ میلیارد؛ تعداد کمی از ۷۴۰ هزار کارمند دولتی حقوقشان را دریافت میکنند. دولت مجبور به استقراض از سیستم بانکی است. نزدر ابراهیم، اقتصاددان دانشگاه صلاحالدین، در اربیل میگفت: "مادرم فکر میکرد ۲۰ هزار دلار پول در بانک دارد، هنگام مراجعه به بانک به او گفتند، پول شما پیش ما نیست دولت آن را مصادره کرده." هیچکس دیگر پول در بانک ذخیره نمیکند، و بدین ترتیب سیستم بانکی را هم داغان میکنند.
منطقهی خودمختار کردستان عراق، خودش را بهعنوان عراق متفاوت، تبلیغ میکرد؛ و تا حدی هم همینطور است؛ زندگی در آنجا امنتر از بغداد و بصره است. اگرچه موصل زیاد دور نیست، اما در کردستان در مقایسه با سایر مناطق عراق کمتر در ماشینها بمب تعبیه میکنند و کمتر آدمربایی هست. اما کردستان عراق یک کشور نفتخیز است و وابسته به صادرات و درآمد نفت. در این منطقه تقریباً چیز دیگری تولید نمیشود: حتی سبزیها هم با قیمت گزاف از ترکیه و ایران وارد میشود. ابراهیم میگوید، لباسی که در ترکیه ۱۰ دلار میتوان خرید در اینجا سه برابر است. او میگفت که هزینه ی زندگی در کردستان عراق بیشتر از نروژ و سوئیس بود. مسعود بارزانی، رئیسجمهور کردستان عراق، اعلام کرده که در نظر دارد یک همهپرسی دربارهی استقلال کردستان تدارک ببیند، اما باوجود وضع وخیم اقتصادی این امر چشمانداز زیاد خوشایندی نیست. آسوس حردی، خبرنگار روزنامهای در سلیمانیه، میگوید اعتراضها گستردهتر میشود و حتی در دوران رونق اقتصادی هم جان مردم از فساد و رانتخواری به لب شان رسیده بود. حکومت کردستان عراق - هنوز با فرسنگها فاصله از استقلال - چشمش به دست نیروهای خارجی، ازجمله بغداد، دوختهشده تا از وخامت بیشتر اوضاع اقتصادی نجاتش دهند.
همین وضعیت در دیگر مناطق هم حاکم است: کسانی، که از موصل گریختهاند، تعریف میکنند که خلافت داعش هم زیر بار گران هزینه نظامی و اقتصادی خرد میشود. دشمنانشان سنجر، رمدی و تکریت را در عراق و کردها و ارتش سوریه آن را در سوریه عقب رانده و به رقه نزدیک میشوند. نیروهای زمینی که به داعش حمله کردهاند، کردهای سوریه، ارتش سوریه، ارتش عراق و پیشمرگهها، کمبود نیرو دارند (عراقیها هنگام فتح رمدی فقط ۵۰۰ سرباز داشتند) اما میتوانند روی ضربات خردکنندهی هوایی حساب کنند. داعش پس از شکست در کوبانی از انجام تحرکات برنامهریزیشده اجتناب میکند و برای حفظ مناطق اشغالی تا نفر آخر نمیجنگد، شاید در موصل و رقه چنین کند. پنتاگون، ارتش عراق و کردها در مورد پیروزیشان بر داعش غلو میکنند، اما آنها ضربات جانانهای خوردهاند و از بیرون منزویشده و آخرین ارتباطشان هم با ترکیه قطعشده است. ساختار اداری و اقتصادی خلافت داعش به علت ادامه بمبارانها و محاصره ترک برداشته است. افرادی که در اوایل فوریه از موصل گریخته و به "رژ اوا" پناه بردهاند چنین تعریف میکنند.
مسافرتشان، از موقعی که خلافت داعش مردم را از ترک این منطقه منع کرده، بهسختی انجام میشود، زیرا آنها میل ندارند مردم بهصورت گروهی آنجا را ترک کنند. اما کسانی که موفق به ترک این منطقه شدهاند، تعریف میکنند، که داعش در صادر کردن فتوا و وضع قواعد مذهبی خشنتر شده است. احمد، یک فروشنده در محلهی الظهور موصل، تعریف میکرد، که مجازات تراشیدن ریش سی ضربه شلاق است و سال گذشته او چند ساعت را در بازداشت به سر برده است. مجازات زنان حتی بدتر شده است. داعش زنان را مجبور به پوشیدن چادر، دستکش و روبند، لباسهای گلوگشاد میکند و در صورت سرپیچی مرد همراه او را شلاق میزنند. احمد تعریف میکرد، که وضع زندگی وخیمتر و رفتار داعش هم خودسرانهتر شده است. "آنها مواد خوراکی را، بدون پرداخت پول، برداشته و اجناسش را تحت عنوان کمک به رزمندگان داعش مصادره میکردند. هم چیز گرانتر شده و مغازهها خالی است. سال گذشته بازارها پرجمعیت بود، اما از ده ماه پیش خیلیها فرار کردهاند و کسانی که ماندهاند بیکارند". برقرسانی هفت ماه است که قطع است و خیلیها به ژنراتورهای خصوصی تولید برق که با بنزین تصفیهشده ی خودی کار میکند وابستهاند. این بنزین را میشود همهجا خرید، اما کیفیت آن بسیار نازل است و فقط به درد همین ژنراتورها میخورد و نمیشود خوراک خودرو کرد - همین ژنراتورها هم تند خراب میشوند. کمبود آب آشامیدنی هم هست. احمد اضافه میکند."ده روز یکبار برای دو ساعت آب هست. آبلولهکشی که از شیر آب میگیریم بهداشتی نیست، ولی باید مصرف کنیم. "شبکه ی تلفن همراه قطع است و اینترنت تنها در کافه نتها قابلدسترسی است، که آنهم تحت کنترل مراجع است. نشانههای رشد بزهکاری و فساد و رشوهخواری هم به چشم میخورد، که نشان میدهد داعش نیاز مفرط به پول دارد. وقتیکه احمد تصمیم به فرار گرفت با چند قاچاقچی، که بین موصل و سوریه فعالاند، تماس گرفت. او میگوید با ۴۰۰ الی ۵۰۰ دلار برای هر نفر میتوان قاچاقی هرکس را به منطقهی "رژ اوا" برد. "بسیاری از این قاچاقچیها خودشان داعشی اند". احمد میگوید، که او مطمئن نیست، که رهبران داعش از این موضوع آگاهاند یا نه. آنها حتماً میدانند، که شکایت مردم از وضعیت زندگیشان بیشتر میشود، اما برای هر چیزی ازجمله این شکایات حدیثی حاضر و آماده دارند. کسانی که رفتارشان مناسب این احادیث نباشد دستگیرشده و به مراکز تأدیبی فرستاده میشوند. احمد میگوید: "دیکتاتورها زمانی که احساس میکنند، که به آخر خط رسیدهاند، خشنتر رفتار میکنند".
اما پیشگویی احمد در این مورد که خلافت داعش بهروزهای آخر خود میرسد تا چه حد واقعبینانه است؟ آنها حتماً تضعیف شدهاند، آنهم به این خاطر که از سال ۲۰۱۴ با مداخله نظامی آمریکاییها و روسها جنگ بینالمللی شده است. قدرتهای محلی و منطقهای بیشتر از نقشی که داشتهاند برای خودشان حساب بازکردهاند. ارتشهای عراق و سوریه، کردهای سوریه و پیشمرگههای کرد عراقی تنها با حمایت هوایی منظم قادر به کسب پیروزی بر داعش هستند. آنها میتوانند در این نبردها پیروز شوند و شهرهایی را که هنوز در دست داعش است آزاد سازند، اما هیچکدام نمیتوانند بدون حمایت قدرتهای بزرگ به اهداف خود برسند. زمانی که خلافت داعش به تاریخ سپرده شود شاید حکومتهای مرکزی در بغداد و دمشق بازهم قدرت بگیرند. در این زمان است که کردها در برابر خطر از دست دادن دستاوردهای خود در جنگ با داعش قرار خواهند گرفت.
مجلهی بررسی ادبیات لندن، شماره ۵/٣٨ سوم ماه مارس ۲۰۱۶
www.lrb.co.uk
با یک ضمیمه:
سرویس دین و آئین پایگاه ۵۹٨، حسن نوروزی/ تحولات اخیر در سوریه از منظر حادثه ظهور، اهمیت ویژهای دارد و شاید فصل جدیدی از درگیری جبهه ی تاریخی حق و باطل را رقم بزند. با توجه به ادبیات روایی اسلامی میتوان گفت، که پس از جریان تاریخی «بنی اسرائیل»، که در این دوره به تشکیل رژیم صهیونیستی در منطقه استراتژیک خاورمیانه دست زده و بسیاری از مسیحیان را هم با خود همراه کرده، جریان تاریخی «بنی امیه» نیز می کوشد تا از انزوا خارج شود و با تشکیل مجدد حکومت در سوریه (مرکز شام قدیم)، آب رفته را به جوی برگرداند و با همکاری جریان های منتهی به ظهور را بگیرد. طبیعتاً صهیونیسم بین الملل، جلوی تحولات و مقابله این جریان های منفی، با جریان تاریخی «بنی هاشم» و مکتب اهل بیت عصمت و طهارت و تشیع علوی است که به خصوص در شرایط کنونی در ایران اسلامی، مرکزیت دارد و از اینجا مدیریت می شود. در منابع دینی و مجامع حدیثی ما، روایاتی درباره تحولات آخرالزمانی سوریه (مرکز شام قدیم) وارد شده است که می تواند دورنمای احتمالی حوادث این منطقه را به ما نشان دهد. برخی از نکاتی که شاید بتوان از این روایات برداشت کرد و تطبیق داد، از این قرار است:
۱ـ در دوره ی منتهی به ظهور، فتنه ای فراگیر و طولانی در سوریه به وجود می آید، که بر همه جهان اثر می گذارد، و در پایان، به حادثه ظهور ختم می شود.
۲ـ غربیها، روسها، ایرانیها و عربها و خود دولت سوریه، پنج طرف درگیر در تحولات سوریه هستند. ظاهراً ایران با سیاست خاصی و به صورت پنهانی و پیچیده به حضور خود در این منطقه می پردازد، اما چهار طرف دیگر، حضور علنی دارند.
٣ـ غربیها و روسها برای تسلط بر منطقه و تأمین منافع خود، تلاش دارند تا بر سوریه مسلط شوند، اما در نهایت، مردی عرب از نسل ابوسفیان (سفیانی) که غرب زده، منحرف، ضد مکتب اهل بیت (ع) و مخالف سرسخت مهدویت است، ظهور می کند و احتماْلا با ظاهری مومن و حق به جانب، و کنار زدن طرف های دیگر، حکومت دمشق و مناطق پیرامونی (حمص، حلب، قنسرین و اردن) را در دست می¬ گیرد. سوریه در آن روز، در اثر این درگیری ها به ویرانه ای بدل شده است.
۴ـ در برخی روایات، از ظهور دو سفیانی سخن گفته شده است، که اگر درست باشد، احتمالاً سفیانی اول، زمینه ساز ظهور سفیانی دوم است. در واقع، چهار مرحله می توان تصور کرد:
ـ مرحله اول؛ فتنه¬ های مقدماتی، که با حضور طرف های مختلف و درگیری و تقابل آنها پیش می آید و احتمالاً مانند قضیه فلسطین، مدت زیادی طول می کشد.
ـ مرحله دوم؛ ظهور سفیانی اول و تلاش او برای تغییر چهره سیاسی و جایگاه منطقه شامات. این مرحله هم احتمالاً مدت زیادی به طول می انجامد.
ـ مرحله سوم؛ سیاسی و جایگاه منطقه شامات. این مرحله هم احتمالاً مدت زیادی به طول می انجامد. مرحله سوم؛ ظهور سفیانی دوم و حرکت سریع وی برای تسلط بر منطقه و حذف جریان تشیع و مهدویت.
ـ مرحله چهارم؛ ظهور حضرت ولی عصر (ع) و تقابل ایشان با سفیانی، غرب، دولتهای عرب و سایر طرفها. ( مرحله سوم و چهارم در یک سال به وقوع می پیوندد.
۵ـ اگر ظهور احتمالی دو سفیانی را بپذیریم، میتوان از کل این حرکت (از اول تا آخر)، با عنوان «جریان سفیانی» تعبیر کرد، که ممکن است فرایند ظهور و گسترش آن، ده ها سال به طول بینجامد.
۶ـ جریان سفیانی ابتدائاً به دنبال حذف طرف های حاضر در سوریه و تثبیت قدرت خود است؛ لذا در آغاز، هنوز قصد درگیری گسترده با شیعه ندارد و حتی از یک منظر، این جریان موجب تضعیف برخی از دشمنان شیعه هم می شود و لذا در این دوره، شیعیان می توانند درگیری دشمنان خود را به فال خود نیک بگیرند و سیاست ها و برنامه های ملی و منطقه ای و جهانی خود را با قدرت ادامه دهند. (یکی از همین درگیری های آینده که موجب تضعیف قدرت مخالفان شیعه می شود، جنگ بزرگ قرقیسیا است. قرقیسیا، منطقه ای هم مرز با سوریه، ترکیه و عراق است که ظاهراً دارای منابع نفتی کشف نشده و یا معادن دیگر مثل طلا و نقره و... می باشد و کشف این معادن موجب تقابل چند طرفه جریان سفیانی، روس ها، ترکیه و... می شود و جنگ بسیار بزرگی را رقم می زند و نیروهای دشمنان اسلام را از هم می پاشد.
۷ـ¬ وقتی جریان سفیانی، قدرت خود را نشان می دهد، غربی ها (اروپا و آمریکا و صهیونیست ها و اسلام آمریکایی ترکیه) و نیز بسیاری از دولتها عربی با توجه به اشتراک زیاد خود با اهداف جریان سفیانی و خطری که از موج عظیم خیزش اسلامی احساس می کنند، پشت سر آن قرار می گیرند و به آن امید می بندند.
٨ـ جریان سفیانی به عنوان هدف استراتژیک و اصلی و فوری، به فتح عراق و جنگ با ایران فکر می کند تا از تسلط ایران بر منطقه و پیشروی احتمالی ایران به سمت قدس جلوگیری به عمل آورد؛ هر چند جریان سفیانی از ایران شکست می خورد و تا بیت المقدس عقب می نشیند و زمینه ظهور حضرت ولی عصر (عج) فراهم می گردد. سفیانی از تحولات منطقه حجاز واهمه دارد و قصد دارد که به کنترل و تسلط بر این منطقه بپردازد. ایرانیها که این تحولات را مرتبط با ظهور می بینند، بیشتر تحولات حجاز را رصد می کنند و به بالا بردن قدرت خود و ساماندهی نیروهای منطقه ای می پردازند تا در صورت ظهور احتمالی حضرت، پشت سر ایشان قرار بگیرند؛ لذا برای براندازی کلیت جریان سفیانی اقدام جدی نمی¬ کنند. (یمنی ها هم مثل ایرانی ها عمل می کنند. ظاهراً شیعیان لبنان هم تا حدودی از فتنه سفیانی در امان هستند. (دورنمای فوق، احتمالی است. برای اطلاع بیشتر به کتاب «عصر ظهور» نوشته علی کورانی (صفحه ۹۵ تا ۱۵۶) مراجعه کنید.
|