یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

احمد حسینی
من کودک آزار و قاتل نیستنم. شما چطور؟
در پاسخ به مقاله «ما همه ری شهری هستیم »


• درمان شما از بیان درد شما هم جالب تر است. می گوئید همه ما ری شهری هستیم و برای پاک کردن خودمان باید به کسانی مثل رفسنجانی و ری شهری و... رای بدهیم. یعنی با رای دادن به مستبدها و قاتل ها و جلادها و شکنجه گران مشکل خوی استبدادی ما حل می شود؟ چه برنامه درخشانی ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۷ اسفند ۱٣۹۴ -  ۷ مارس ۲۰۱۶


خانم عزیز
۱. می گوئید همه ما ری شهری هستیم. من در عمرم با هیچ طفل ۹ ساله ای سکس نداشته و پدوفیلی کودک آزار نیستم. ری شهری به گفته خودش این کار را کرده. من در عمرم کسی را شکنجه نکرده ام؛ دستور قتل هیج کسی را هم صادر نکرده ام و... با دیگران کاری ندارم و از خودم حرف می زنم. شما به من اتهام جلادی؛ قتل؛ شکنجه گری و کودک آزاری می زنید. ری شهری بودن یعنی این ها. شما به همه ما اتهام می زنید؛ آن هم زشت ترین اتهام ها؛ شما به همه ما توهین می کنید. دشنام می دهید و... و بعد انتقاد می کنید که چرا زبان عده ای تند است و اتهام می زنند؟ شما بدترین و زشت ترین دشنام ها؛ توهین ها و اتهام ها را به ما می زنید و بعد از اتهام زدن عده ای گله می کنید؟ اتهام ری شهری بودن به من قابل تعقیب قضائی است. من قاتل و کودک آزار نیستم. شما چطور؟

۲ . شاید این گفته شما درست باشد که همه ما ایرانی ها (لابد بجز شما) به دلیل فرهنگ استبدادی خوی استبدادی داریم و اگر قدرت داشته باشیم ممکن است مستبد بشویم. اما این حرف؛ حتی اگر صد در صد درست باشد؛ مستبدهای واقعی را تبرئه نمی کند. کردار و عمل یک چیز است امکان یک چیز دیگر...

در نگاه شما همه ایرانیان یک گله متحدالشکل اند. فردیت ندارند. همه مثل هم هستند. همه مستبداند و به یک درجه. خانم عزیز! انسان ها گله نیستند؛ فردیت و هویت دارند. با هم فرق دارند. همه انسان ها را نمی شود یا یک اتهام کلی محکوم کرد. ممکن است خوی استبدادی در ما باشد اما نه به یک سان. حتا شکنجه گران نیز به یک سان شکنجه گر نیستند. با هم تفاوت دارند.

حتا اگر اتهام شما درست باشد و ما همه ری شهری باشیم اما همه ما مرتکب قتل نشده ایم. هر راننده ای ممکن است کسی را در تصادف رانندگی به قتل برساند اما همه راننده ها را محکوم نمی کنند؛ فقط ان راننده ای را محکوم می کنند که کسی را کشته. شما همه ما را یک گله بی تمایز و بدون فردیت می بینید اما حتا همه قاتل ها و جلادها هم یک سان نیستند و با هم فرق دارند.
خانم عزیز! ما گله نیستیم. هر ادمی از فردیت و هویت خاص خود برخوردار است. شباهت ها بین ادم ها هست اما آدم ها با هم فرق هم دارند. در باره هر آدم بر اساس کارنامه همان آدم داوری می کنند نه بر اساس اتهام کلی به همه آدم ها. داوری فردی است نه گله ای... کسی که در عمل شکنجه کرده است را محکوم می کنند. کسان دیگر ممکن است به دلیل خوی استبدادی خود؛ اگر قدرت داشته باشند؛ شکنجه کنند اما تا وقتی شکنجه نکرده اند محکوم نیستند. خوی استبدادی آن ها شکنجه گر در عمل را تبرئه نمی کند و ری شهری تبرئه نمی شود حتا اگر همه ایرانیان به قول شما ری شهری بالقوه باشند. هیچ شکنجه گری به دلیل این که دیگران شکنجه گر هستند تبرئه نمی شود.

خوی استبدادی داشتن همه ما؛ اگر درست باشد؛ فرق دارد با مستبد بودن همه ما در عمل. شما به مسئولیت فردی انسان ها معتقد نیستید. شما تفاوت بین مستبد در عمل و کسی که ممکن است مستبد بشود اما نشده را نمی بینید.

٣. درمان شما از بیان درد شما هم جالب تر است. می گوئید همه ما ری شهری هستیم و برای پاک کردن خودمان باید به کسانی مثل رفسنجانی و ری شهری و... رای بدهیم. یعنی با رای دادن به مستبدها و قاتل ها و جلادها و شکنجه گران مشکل خوی استبدادی ما حل می شود؟ چه برنامه درخشانی.

۴. می گوئید تحریم کنندگان برنامه ندارند. برنامه خود شما چه هست جز همسوئی با دولت روحانی؟ برنامه شما برنامه دولت روحانی است. دولت روحانی دولتی تمرکزگرا در حکومتی استبدادی است. برنامه های دولت روحانی همان نئولیبرالیزمی است که در همه جا شکست خورده و جز فقیرتر شدن فقرا و ثروتمندتر شدن رانت خواران نتیجه ای نداشته است. من به مثل طرفدار «اقتصاد اجتماعی بازار» هستم چیزی شبیه به اقتصاد المان. من مخالف نئولیبرالیزم یعنی مخالف برنامه اقتصادی دولت روحانی هستم. حالا که گفته که شما برنامه دارید و من ندارم؟ من ترجیح می دهم برنامه نداشته باشم اما از برنامه نئولیبرالیستی و خصوصی سازی دولت تمرکز گرای روحانی حمایت نکنم. من ترجیح می دهم برنامه نداشته باشم اما از برنامه دولتی که حقوق بشر و حقوق انسانی و سیاسی «غیرخودی ها» را انکار می کند حمایت نکنم. ما مجبور نیستیم بین جناح های حکومتی یکی را انتخاب کنیم. اکثریت مردم این کار را می کنند اما کار ما توجیه کردار اکثریت نیست.

۵. می گوئید اکثریت مردم رای می دهد. (بگذریم از این که ۴۰ درصد در کشور و ۵۰ درصد در تهران رای ندادند). رای اکثریت به یک سیاست دلیل درستی سیاست نیست. اکثریت می تواند اشتباه کند. ۹۹ درصد مردم ایران در رفراندم به قانون اساسی جمهوری اسلامی رای دادند که همه ازادی ها؛ و حتا حق رای آزاد را از آن ها سلب می کند. من ترجیح می دهم به این قانون اساسی رای ندهم و با خطای اکثریت همراه نشوم. هیتلر با رای اکثریت قدرت را به دست گرفت و بعد حق رای دادن را پایمال کرد.

۶. نوشته اید ما به خواندن نوشته های محمد مختاری نیاز داریم. بهتر است خودتان به توصیه خودتان عمل کنید و نظریات او را درباره استقلال روشنفکران از جناح های حکومتی بخوانید. اگر حوصله ندارید می توانید اخرین مصاحبه های او را در مجله تکاپو بخوانید. معتقد بود که روشنفکران نباید دنباله رو جناح های حکومتی باشند. روشنفکران باید مستقل از حکومت باشند و راه مستقل خودشان را بروند... بارها و بارها تاکید کرده است که راه روشنفکران از راه جناح های حکومتی جدا است و... مختاری نقطه مقابل تفکر شما بود.

خلاصه: شما زشت ترین اتهام ها را به همه ما می زنید (سکس با کودک ۹ ساله؛ قتل و شکنجه و...) بعد از مخالفان خود انتقاد می کنید که چرا اتهام می زنند؟

شما تفاوت بین قاتل بالفعل؛ یعنی کسی که در عمل قتل کرده؛ را با کسی که ممکن است به دلیل خوی استبدادی خود مرتکب قتل شود؛ نمی بینید؛

شما فکر می کنید یک مستبد به دلیل ان که دیگران هم مستبداند تبرئه می شود،

شما برای پاک شدن از «ری شهری بودن» یک راه بلدید ان هم رای دادن به ری شهری ها...

از رای دادن در انتخاباتی غیرآزاد؛ آن هم به سود برخی از شناخته شده ترین جلادان دفاع می کنید به این دلیل که همه ما اگر قدرت می داشتیم مستبد و جلاد می شدیم. چه ربطی بین این دو هست؟ 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست