گزارش گرامیداشت روز جهانی زن در آتلانتا
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۲۰ اسفند ۱٣۹۴ -
۱۰ مارس ۲۰۱۶
بنیاد اسماعیل خویی برای بزرگداشت روز جهانی زن در روز ششم مارس برنامه ویژه ای را شهر درآتلانتا برگزار کرد.
برنامه در ساعت سه بعدازظهر با سرود ای ایران آغاز شد وآقای سیاوش عبقری بنیاد اسماعیل خویی را معرفی کرد .
سپس خانم شهلا عبقری گفتاری را در مورد پیدایش روز زن و وضعیت امروزی زنان دنیا را ارایه داد که آمار آن بوسیله آقای آرمان شیرازی گرد آوری شده بود . این*آمار فاصله ی جنسیتی در ۱۴۲ کشور را ارائه میداد و نشان میداد که کشورها در چه جایگاهی از نظر فاصله جنسیتی قرار دارند و همچنین نشان میداد که ایران در جایگاه ۱٣۷ فاصله جنسیتی قرار دارد، درصورتیکه نابرابری زنان در ایران بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰٨ رو به کاهش بوده اما این روند از سال ۲۰۱۰ معکوس شده و از جایگاه ۱۲۷ به ۱٣۷ فرو افتاده است..اما در عربستان سعودی نابرابری زنان در سال۲۰۱۴ از جایگاه ۱۴۱ به ۱٣۰ رسیده است.
پس از سخنان خانم عبقری، خانم مهین خدیوی اشعار "**من یک پناهنده ام" ، "**مهاجر" **"دخترکان شهر من "و سروده مرد غریب از کتاب ***کاج های زرد را که در زیر می بینید خواند.
مرد غریب
به انتظار توام
مرد غریب
به من نگاه کن
نگاه کن
نه به چهره ام که آفتاب گون می درخشد
نه به چشمان سیاه سرمه کشیده
و زلف پریشانم
که باد نا بهنگام بر بادش می دهد
و این حجم بسته ی جسم
که صبورانه می خمد .
به من نگاه کن
به عمق چشمانم
اندیشه ام را بخوان
رویایم را دریاب
و رنج هایم را بدان
به راستی
سخنم را چگونه درمی یابی مرد غریب؟
با من قدم برمی داری
بی آن که همراهم باشی
به من نگاه می کنی
و نمی بینی
چگونه دوستت بدارم
زمانی که مرا نمی شناسی!
مرد غریب
تنها و بیگانه ام
در کنار تو
چون نیلوفری
در اقیانوس
در کنار تو غم زده ام و سودایی
به من نگاه کن
و مرا بشناس
به من نگاه کن
ترا دوست می دارم
که مرا دوست بداری
من
یک زن
همسر تو
مادر تو
یا شاید دخترک کوچک تو
اما
در کنار تو
مرد غریب
همیشه سایه وار زیسته ام
سایه وار بوده ام
سایه وار خمیده ام
سالیان سال در بند تو بوده ام
کشتزار تو بوده ام
و روحم
و جسمم را
به دلخواه شخم زده ای
بی آن که
عشق را بشناسی
بی آن که
رنج را بشناسی
بی آن که
دوستی را بشناسی
بی آن که
زن را بشناسی
سپس خانم سارا زارع رنجبر باصدای بسیار زیبای اپرایی خود دو ترانه ایتالیایی و اسپانیایی را با پیانوی خانم ارن پالمر اجرا کرد.
خانم منیرو روانی پور بوسیله خانم مینو گرجی معرفی گردید و سپس منیرو باخواندن شعری عاشقانه از ****"آوازخوان دوره گرد" سخنانش را شروع کرد و گفت که من معتقدم با عشق وکار می شود جهان را به سامان کرد .او به مناسبت روز جهانی زن با لحنی طنز الود گفت که باید از آقایان عذرخواهی کنیم چرا که جامعه تصویری که از ان ها ساخته است هولناک و غیر انسانی است..این که مردی بادیدن تار موی زنی اختیار ازکف بدهد و با ان تصویر که ازمرد ابرمرد تاریخ ساز و رستم دستان ساخته هم آهنگی ندارد .
او به بلعیده شدن خرده فرهنگ ها توسط فرهنگ های اشغال گر اشاره کرد و گفت مردم جنوب ایزد بانوی کار وخرد و آب وعشق را می پرستیدند و بعداز حمله واشغال جنوب ایران توسط فرهنگی متفاوت این ایزد بانو به سه قسمت تقسیم می شود و در ذهن مردم به زندگی خودش ادامه می دهد ....این سه شخصیت مشتق شده از ایزد بانو:
۱- دی زنگروست که ماه وروشنایی را از انسان دریغ می کند .
۲- یال که عاشق آواز است مثل اناهیتا ولی بوسلمه نمی گذارد آواز بخواند مگر این که جگر زنی زائو را به او بدهد
٣- پریان دریایی که نماد ی ازعشق و زندگی وکار هستند.
این توضیحات درجواب سئوالی داده شد که امار ارائه شده توسط خانم شهلا عبقری را زیر سئوال می گرفت
اماری که نشان میداد زندگی بر زنان ایرانی نسبت به زنان عربستان سعودی تنگ تر شده است
منیرو گفت که همان طور که ایزد بانوی جنوب می تواند سه شقه شود و حتی به ضد خودش تبدیل شود
ماهم به سادگی می توانیم همین خردک ازادی ها را ازدست بدهیم واز قافله تمدن دور بیفتیم
شاعر اواز "خوان دوره گرد "در بخش هایی از سخنان خود به لزوم برداشتن ماسک ها ازچهره و عریان شدن ذهن و گفتن داستان ها و ضد فریادهایی که روح هر ایرانی را می خراشد اشاره کرد و گفت تا داستان زندگی امان را نگویئم کسی نمی داند چه برما گذشته است.
او با اصرار بر ثبت حوادث قبل وبعداز انقلاب با اشاره به یک بازی کودکانه " حی ...میت " باتجزیه تحلیل بازی گفت که این بازی در اصل بازی نبوده وروزگاری اجداد ما شاهد سنگ سار و یا تهدید به سنگسار شدن زنان و دختران بوده اند ...وچه بسا کودکانی شاهد این ماجراها بوده اند و...مردم درطی زمان وقتی مجالی یافته اند و توانسته اند نفسی تازه کنند با به یاد آوردن آن قصه ها وتبدیل ان ها به بازی های کودکانه درواقع ان ماجراها را درسینه حفظ وباز سازی کرده اند
پس از سخنان خانم منیرو روانی پور مدت ۲۰ دقیقه برای پذیرایی تنفس داده شد وسپس خانم روشنک کیشی دوسرود "خون ارغوان ها" و "آفتاب کاران "را با پیانو اجرا کرد که با همکاری حاضرین حال و هوای خوبی به مجلس داد.
پس ازاجرای موسیقی خانم مرضیه شاه بزاز سه سروده ی خود را *****" در و پنجره را بست" ، "درنگ" و"تا همگان بخواب روند وعده ی دیدار رسد" را خواند.شعر"در و پنجره را بست" درپایین می آید.
در و پنجره را بست
چراغ را خاموش کرد و رفت
روز به پایان، پاییز سر رسیده است
خیابان، هزار خاطره ی گنگ در سر، خالی
در چشم اندازش
سایه های سنگین
پایانی را در ملالی نومید می رقصند
بخود می گویم شب سیاه نیست
دری بسته، دری باز است
فصل دیگری پای در راه است
چاره ای باید کرد، چاره ای باید کرد
بخود می گویم اگر می دانستم
باد پاییز
سر به گوش درختانِ تابستان
از آنسوی چه خبر می آرد
که اینگونه در سینه ام برگِ اندوه می ریزند
یا دهان بندی از راز بر لبانش،
یا واژه می سوزاندم
بخود می گویم شب سیاه نیست
در دل خاک شعله ی رویش می سوزد
من نیز گونه ای بیدم
برگ می ریزم، گویی می خشکم
اما پنهان
ریشه در خاک، سر به خورشید می سایم
بخود می گویم . . . .
بخود می گویم . . . .
نگاهم اما
نافرمان و بی باور
می دود بر دریاچه ی سراسر مه
آنجا که قامت خمیده ی آن قایقران
شب به جزیره ی قاصدکهای بی گل
خفتگان را به گَشت
می برد و هرگز باز نمی گرداند
نشسته باز، خوابآلود به انتظار
اما نمی خوابد،
چون مادرش، زمان
هرگز نمی خوابد
آه . . .
اگر می توانستم
در چشمانِ این گوژپشت،
خواب را
از قطره چکانِ دلدادگی
قطره قطره بچکانم
و در پلکهایش ماندگار کنم
آه . . . .
شب سیاه نبود
اگر می توانستم
در و پنجره باز
در بستر باد بخوابم
با پاییز در آمیزم
ریشه از خاک برون آرم
با خیابان
چیزی از گفت کم نگذارم
تا از خیال جنبش و رویش، شعله ور گردد
و با قایقران
آه
با قایقران
آتلانتا، ۱٣ سپتامبر-۲۰۱۴
divanpress.com
بخش پایانی برنامه شامل پرسش و پاسخ وامضای کتاب بود که با مشارکت حاضران بحث موثر و سازنده ای را بوجود آورد و جلسه با قدردانی از سخنرانان به پایان رسید.
*گزارش جهانی فاصله جنسیتی سال ۲۰۱۴ با همکاری دفتر جهانی بررسیهای اقتصادی و دانشگاه های هاروارد و برکلی تدوین شده است.
www٣.weforum.org
** اشعار ی نو که منتشر نشده است
*** نشر سالی
**** نشر اچ انداس مدیا لندن ۱٣۹۴و آمازون . کام بخش کتاب های فارسی
*****
www.amazon.com
|